سلیمی‌نمین: انجمن حجتیه حتی در مبارزه با بهائیت هم صادق نبود 

سیلمی‌نمیم گفت: آقای «حلبی» (بنیانگذار انجمن حجتیه) قبل از کودتای ۲۸ مرداد فردی مبارز بود و در جریان ملی شدن صنعت نفت، ورود کرده و معتقد به مبارزه با انگلیسی‌ها در این زمینه بود. اما بعد از کودتا از این مبارزه کلان علیه بیگانه فاصله گرفت و این بحث را مطرح کرد که ما می‌خواهیم با یکی از بازوهای سلطه و استعمار که «بهائیت» است مبارزه کنیم.

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان این روزها که با فوت یکی از سران انجمن حجتیه و واکنش برخی چهره ها نسبت به آن، سخن ها و صحبت ها حول این انجمنِ تقریبا منحل شده، رونق گرفته و نام آن دوباره بر سر زبان ها افتاده، برآن شدیم گفته ها و ناگفته های این انجمن را از آغاز پیدایش آن تا امروز واکاوی کنیم. به همین دلیل به سراغ «عباس سلیمی نمین»، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر ایران رفتیم تا هر آنچه را که لازم است درباره این انجمن برایمان بگوید. آنچه در ادامه می خوانید بخش نخست از گفتگوی شبستان با وی است.       

«عباس سلیمی نمین» مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، در گفت وگو با خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان با اشاره به تاریخچه و سابقه تأسیس انجمن حجتیه، اظهار کرد: فلسفه وجودی انجمن حجتیه به موضوع مبارزه با بهائیت بازمی گردد.  بهائیت در ایران به عنوان فرقه ای شناخته می شد که مستقیماً مورد حمایت بیگانگان بود و انگلیسی‌ها به تدریج در مورد این فرقه سرمایه‌گذاری کردند به همین دلیل همه نیروهای ایرانی نسبت به آن حساسیت ویژه‌ای داشتند. به عنوان مثال امیرکبیر علیرغم اینکه علما در آن زمان «باب» (بنیانگذار بابیه و بهائیت) را مجنون اعلام کردند اما برای اینکه بیگانگان نتوانند از این فرقه استفاده کنند برخورد قاطعی با این جریان داشت. بابیه و بهائیت دو جریان متصل به هم و وابسته به بیگانه بودند و قاطعیت امیرکبیر در برخورد با آن عمدتاً به دلیل این تشخیص بود که این جریان وابسته به بیگانه است و می‌تواند در داخل ایران اهداف بیگانگان را دنبال کند.

وی تصریح کرد: در دوران پهلوی چون پهلوی‌ها بر اساس رهنمود بیرونی به جریان بهائیت پروبال داده و آن را تقویت می‌کردند، این حساسیت روزافزون شد. هم آیت الله بروجردی و هم دیگران نسبت به این جریان حساس شده بودند و این حساسیت هم بجا و درست بود. چرا که آنها می‌توانستند منشاء فتنه‌های زیادی باشند همچنان که فتنه "بابیه"  منشاء لطمات زیادی به ایران شد.

«حلبی» مبارز بود و در جریان ملی شدن صنعت نفت حضور داشت  

کارشناس تاریخ معاصرایران با اشاره به رویدادها و اتفاقات قبل و بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ گفت: بعد از کودتای ۲۸ مرداد شرایطی ایجاد شد که برخی مبارزه با بیگانه را در سطح کلان دیگر دنبال نکردند چون قبل از کودتای ۲۸مرداد، مبارزه هزینه زیادی نداشت اما بعد از آن چندان آسان نبود. قبل از ۲۸ مرداد مقطعی بود که رضاخان از ایران گریخته بود، استبداد متمرکز وجود نداشت، سلطه بیگانه هم خدشه‌دار شده بود یعنی دیگر انگلیسی‌ها قدرت مطلق مسلط بر ایران نبودند، از طرفی قوای آمریکایی ها به ایران سرازیر شده بود و از طرفی نیروهای اتحاد جماهیر شوروی وارد کشور شده بودند همه این مسائل سلطه مطلق انگلیس را شکسته بود. این وضعیت تا حدودی فضای تنفس سیاسی را برای مردم فراهم کرده بود. علاو بر این محمدرضا پهلوی هم که جوانی بیش نبود از طرفی دولتش مستحکم نشده بود از طرفی هم خودش به انگلیسی‌ها پیام می‌داد که آمادگی سلطنت ندارد چون به دلیل جوان بودن و آلودگی‌های اخلاقی، آمادگی لازم برای ورود به عرصه‌های دشوار را نداشت.

سلیمی نمین تصریح کرد: اما بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکایی‌ها ساواک را تشکیل دادند و امور متمرکز شد. یعنی هم سلطه متمرکز و هم استبداد به شدت تقویت شد. آقای «حلبی» (بنیانگذار انجمن حجتیه) قبل از کودتای ۲۸ مرداد فردی مبارز بود و در جریان ملی شدن صنعت نفت، ورود کرده و معتقد به مبارزه با انگلیسی‌ها در این زمینه بود. اما بعد از کودتا از این مبارزه کلان علیه بیگانه فاصله گرفت و این بحث را مطرح کرد که ما می‌خواهیم با یکی از بازوهای سلطه و استعمار که «بهائیت» است، مبارزه کنیم.

وی ادامه داد: «حلبی» معتقد بود مبارزه با بهائیت باید تخصصی باشد یعنی باید منابع آنها خوانده شود تا ما بتوانیم جلوی تبلیغات آنها در ایران را بگیریم. لذا ضمن خواندن منابع و متون بهائیت، افرادی را هم در این زمینه آموزش می‌داد که با متون بهائیت و بابیه آشنا شوند. البته در کنار آن، آموزش‌های دینی هم داده می شد. انجمن حجتیه در ابتدا اعلام کرد که ما می‌خواهیم با یکی از «بازوهای استعمار» مقابله کنیم یعنی بحث مقابله با استعمار در ایران را به رسمیت می‌شناخت و می‌گفت «بهائیت» یکی از بازوهای صهیونیست‌ها در ایران است و ما می‌خواهیم با آنها به عنوان ابزار سلطه مقابله کنیم.

ساواک نه تنها مشکلی با انجمنی ها نداشت بلکه از آن استقبال هم می کرد 

سلیمی خاطرنشان کرد: با این استدلال بیشتر مراجع از جمله حضرت امام (ره) مجوز کمک به این انجمن از وجوهات را دادند اما به تدریج که فعالیت‌های سیاسی در ایران محدود شد و هزینه مبارزه به شدت افزایش پیدا کرد انجمن این بحث را مطرح کرد که «باید مبارزه کرد اما به شکلی که موجب سرکوب نشود» یعنی هزینه مبارزه را نمی‌پذیرفتند. آنها معتقد بودند بهترین روش مبارزه روشی است که انجمن حجتیه دنبال می‌کند و سایر روش‌ها محکوم به شکست است و باید از آنها فاصله گرفت.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با بیان این که هرچه نهضت امام گسترش پیدا می‌کرد این موضع انجمن نیز پررنگ‌تر می‌شد، تصریح کرد: با گسترش نهضت امام، مواضع انجمن حجتیه در نفی مبارزه کلان علیه استعمار و سلطه بیگانه بر ایران به تقابل جدی کشیده شد. آنها ادعا می کردند که شما (مردم و طرفداران امام) به میدان می‌آیید و کشته می شوید و معلوم نیست کشته شدن در این مسیر، درست باشد یا نباشد اما ما مبارزه می‌کنیم و هیچ مشکلی هم به لحاظ سیاسی با دستگاه نداریم.

وی در تبیین این که چرا درآن زمان دستگاه سیاسی حاکم بر ایران با فعالیت های انجمن حجتیه دچار تقابل نمی شد افزود: وقتی نهضت امام و مبارزات ملت ایران در حال گسترش بود، ساواک و دستگاه امنیتی  مرتبط با آمریکایی‌ها به شدت مایل بودند که جوانان جذب کارهایی شوند که هم مشغول باشند هم این احساس را داشته باشند که در حال انجام کار مبارزاتی هستند و در مسیر مبارزه با سلطه بیگانه نقش دارند. لذا دستگاه امنیتی از این که چنین تلقی ای ایجاد شود استقبال می کرد. یعنی مبارزه و کار مبارزاتی که هزینه ای نداشته باشد. دقیقا آنچه که انجمن حجتیه ای ها انجام می دادند و دنبال آن بودند.

انجمن حجتیه حتی در مبارزه با بهائیت هم صادق نبود 

این کارشناس تاریخ معاصر با اشاره به اینکه این نوع مبارزه، یا ناشی از یک توافق پنهان بود یا به نوعی منطبق شدن با خواسته‌های پهلوی و دستگاه امنیتی آن، تصریح کرد: من وارد جزئیات این موضوع نمی‌شوم اما آنچه مسلم است آنکه این شیوه کاملاً در راستای خواسته بیگانه حرکت می کرد در حالی که بسیاری از جوانان عضو این انجمن تصور می‌کردند کار مبارزاتی تاثیرگذار انجام می‌دهند.

وی افزود: انجمن به ویژه آنها که مبارزه پرهزینه را نفی ‌کرده و می‌گفتند ما می‌خواهیم با بهائیت مبارزه کنیم در این زمینه صادق نبودند. یعنی حتی در مبارزه با بهائیت هم وارد حوزه تسلط سیاسی بهائیان بر ایران نمی‌شدند بلکه فقط در حوزه فرهنگی ورود می کردند. به عبارت دیگر، تنها کاری که انجمن انجام می داد این بود که گروهی از جوانانی را که بر متون بهائیت تسلط داشتند آموزش می داد که مقابل درب منازلی که جلسات بهایی‌ها در آنجا برگزار و برای بهائیت تبلیغ می‌شد، بایستند و با صحبت کردن با جوانان مانع جذب آنها به بهائیت شوند. یعنی مقابله با بهائیت صرفاً در چهارچوب مسائل فرهنگی صورت می‌گرفت اما با تشکیلات سیاسی آنها کاری نداشتند.

سلیمی نمین خاطرنشان کرد: به عنوان مثال هویدا که نخست وزیر کشور بود با اسرائیل ارتباطات گسترده‌ای داشت و یکی از عوامل مهم کوچ دادن یهودیان به اسرائیل بود. او خدمات زیادی به اسرائیلی‌ها کرد اما در انجمن به هیچ وجه سخنی از این مسئله به میان نمی آمد که چرا نخست وزیر مملکت باید بهایی باشد؟ چرا امرای ارتش باید بهایی باشند؟ یا پزشک شاه چرا باید بهایی باشد؟ بیشتر مسئولان و مدیران کشور یا بهایی بودند یا با بهایی‌ها مرتبط بودند اما در این موارد هرگز اعتراضی صورت نمی‌گرفت. انجمنی ها اگر هم از مبارزه با بهائیت صحبت می کردند هرگز با تسلط سیاسی آنها بر ایران در تقابل قرار نمی‌گرفتند. ساواک هم با این مسئله مشکلی نداشت که این افراد ساعت‌ها درب منزل یک بهایی وقت صرف کنند و بعد در مسیر چند جمله ای با جوانان بحث کنند.

ادامه دارد...

کد خبر 1799836

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha