خبرگزاری شبستان ـ جنوب کرمان، مهدیه شعبانی؛ سال ۱۳۷۹ خدا به خانواده درینی فرزند پسری عطا کرد پدر و مادر از آنجایی که ارادت ویژه به امام رضا علیه السلام داشتند نام او را رضا گذاشتند، رضا رفته رفته بزرگ شد و اخلاق نیکویی همچون جوانمردی و فروتنی را از صاحب اسمش به ارث برد.
رضا از کودکی دست در دست پدر و مادر به مسجد امام علی (ع) می رود و پای منبر و روضه اهل بیت (ع) بزرگ می شود در سن نوجوانی با همسالان خود در مسجد مشغول فعالیت های مذهبی و فرهنگی می شود.
رضا رفته رفته به سن جوانی می رسد و می شود جوانی برومند و رشید، مادر وقتی نگاه به قد و بالای او می اندازد در دلش قند آب می شود و هزار الله اکبر نثار فرزندش می کند و در دل آرزو می کند روزی رخت دامادی بر تن جوانش کند.
رضا دلش می خواهد برای مملکت و مردمش کاری کند تصمیم می گیرد وارد نیروی انتظامی شود تا خادمی برای مردم و کشورش باشد از پدر و مادر اذن می گیرد و می شود مدافع نظم و امنیت.
رضا آرزوی شهادت را در سر می پروراند گویی دنیا دیگر برای او قفسی بیش نیست او به دنبال باز شدن درب های قفس دنیاست تا همچون پرستویی سبکبال به سوی معبود خویش پرواز کند و عاقبت در شامگاه ۱۷ اسفندماه در حین ماموریت در درگیری با سارقان مسلح در ایرانشهر به درجه رفیع شهادت نائل می آید.
حالا رضای شهید پس از مدتی دوری قرار است امشب مهمان مسجد امام علی (ع) و رفقای مسجدی اش باشد و رفقا هم به رسم رفاقت برای رضا کم نگذاشته اند از چسباندن عکس های رضای شهید بر در و دیوار مسجد بگیر تا بستن حجله برای او.
یکی از عکس های شهید که با لباس انتظامی است بیشتر از همه بر دیوار مسجد خودنمایی می کند زیر این عکس نوشته شده «درخت انقلاب اسلامی ایران از خون شهیدان آبیاری شده است»، از رنگ و روی نوشته پیداست که مدت ها قبل بر دیوار مسجد نقش بسته است و چه بسا رضا بارها و بارها این جمله را زیر لب زمزمه کرده است تا اون نیز روزی با خون خود جان تازه ای به درخت انقلاب ببخشد.
در و دیوار مسجد هم غبار غم گرفته انگار که مسجد هم در سوگ عزیز تازه سفر کرده به دیار حق، به سوگ نشسته است آخر، مسجد در دل خود خاطراتی شیرین از حضور رضای شهید دارد و حسرت به دل است که دیگر رضایی ندارد.
در گوشه دیگری از حیاط مسجد حجله ای قرار داده شده با تصاویری از شهید، وارد مسجد می شوم دوستان شهید در گوشه ای زانوی غم بغل گرفته اند و چند نفری هم در حال درست کردن جایگاه برای قرار دادن تابوت شهید هستند.
فضای داخلی مسجد کم از بیرون ندارد و رفقای رضای شهید برای او سنگ تمام گذاشته اند و در جایی بالای مسجد یک جایگاهی در خور شأن برای حضور تابوت رفیق شهیدشان درست کرده اند، حالا که کار به آخر رسیده در گوشه ای از مسجد زانوی غم بغل کرده اند و در باورشان نیست که دیگر رضا در بین شان نیست.
به سراغ رفقای شهید می روم و با آنها در مورد شهید به گفتگو می نشینم.
بهنام ایزدخواه یکی از رفقای شهید رضا درینی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از جنوب کرمان می گوید؛ حدود ۹ سال است که با شهید آشنا هستم و آشنایی ما از مسجد امام علی (ع) شروع شد.
این رفیق شهید رضا درینی می گوید؛ شهید فردی با تقوا، مومن، انقلابی و ورزشکار بود و تقریبا در تمامی مسابقات ورزشی مسجد حضوری فعالی داشت، همیشه در اجرای برنامه های فرهنگی و مذهبی مسجد، پیشقدم بود.
او می افزاید؛ در برابر کوچکتر و بزرگترهای مسجد همیشه با تواضع و فروتنی رفتار می کرد اهل خود برتر بینی نبود خودمانی بگویم خودش را برای هیچ کس نمی گرفت.
به گفته ایزدخواه؛ رضا چه آن وقت که نوجوان بود و از پدر پول تو جیبی می گرفت و چه وقتی سرکار رفت و دستش توی جیبش بود، همیشه برای برپایی ایستگاه صلواتی و کمک به هیئت مسجد پیشقدم بود و هر وقت نمی رسید مسجد بیاید تلفنی جویایی کارها می شد و پول واریز می کرد تا کارهای فرهنگی مسجد لنگ پول نماند.
این رفیق شهید می گوید؛ تقریبا دو سالی می شود که رضای شهید در ایرانشهر در لباس انتظامی مشغول خدمت بود و یک سالی هم می شود که منزل پدر شهید از محله ما رفته است اما با این وجود علاقه رضای شهید به مسجدی که در آن بزرگ شده و پرورش یافته و رفقای مسجدی اش باعث شده بود هر وقت به مرخصی بیاید حتما در مسجد و بین رفقایش حضور یابد.
او با آه و حسرت می افزاید؛ جای رضای شهید در مراسم مناجات خوانی سحرهای ماه رمضان خالی است او همیشه پای ثابت این مراسم مسجد بود.
به گفته ایزدخواه؛ امروز صبح زود پس از اقامه نماز صبح گوشی موبایلم را روشن کردم با تصویر شهید که خبر از شهادت او می داد مواجه شدم در نگاه اول باورش برایم سخت بود چندین بار خبر شهادت را خواندم.
به اینجای گفتگو که می رسد بغض امانش را می گیرد و آسمان چشمانش بارانی می شود و می گوید؛ در باورم نیست که یک رفیق خوب و نازنین را از دست داده ام، رضا آرزوی شهادت داشت و به آرزویش رسید و غبطه می خورم که من از قافله شهدا جا مانده ام.
او می افزاید؛ رضای شهید پای کار هیئت و فعالیت های مسجد بود، خیلی امام رضایی بود هر وقت دلش هوای حرم امام رضا (ع) را می کرد بی درنگ به سمت مشهد روانه می شد.
به گفته ایردخواه؛ به نظرم آنچه که باعث شد رضا شهید شود اخلاص، اخلاق نیکو و پسندیده، تواضع و فروتنی و نداشتن تعلق خاطر به مادیات دنیوی بود به قول حاج قاسم برای شهید بودن باید شهید زندگی کرد و رضا اینگونه بود.
از جمع رفقای شهید دور می شوم بانگ الله اکبر از بلندگوهای مسجد بلند می شود و به صف نمازگزاران می پیوندم، تابوت شهید آن طرف پرده ای سبزرنگ که حائل است بین قسمت مردانه و زنانه مسجد، در جایگاهی که دوستانش با دستان خود درست کرده اند، گذاشته شده است، پس از اقامه نماز امام جماعت مسجد سخنانی از مقام شهید و شهادت بیان می کند و دو تن از اهالی مسجد که مداح هستند مشغول مداحی می شوند.
برای لحظاتی تابوت شهید در آغوش اهالی مسجد و رفقایش گم می شود و پس از دقایقی رفقا تابوت رفیق شهیدشان را به دوش می کشند و در مسجد طواف می دهند و چه غم انگیز است این لحظات، سیل اشک امان اهالی مسجد و رفقای شهید را بریده است.
عاقبت رفقا تابوت رضای شهید را به رسم رفاقت تا درب آمبولانسی که در حیاط مسجد پارک شده مشایعت و بدرقه می کنند و چه سخت است دل کندن از رفیق شهید.
به سراغ امام جماعت مسجد می روم و درباره شهید رضا درینی با او گفتگو می کنم.
حجت الاسلام حمزه ای می گوید؛ چند ماهی می شود امام جماعت مسجد امام علی (ع) شده ام و آشنایی ما از همین مسجد شروع شد و چند باری در مسجد شهید رضا درینی را ملاقات کردم.
امام جماعت مسجد امام علی (ع) شهرک شهید بهشتی جیرفت می افزاید؛ فردی مخلص، با تقوا، ولایی و حسینی بود و هر وقت مرا می دید می گفت؛ حاج آقا برایم دعا کنید که شهید شوم و عاقبت به آرزویش رسید.
به گفته او؛ وقتی شهید رضا درینی داخل مسجد می آمد در اکثر اوقات کار خادمی و خدمت به اهل مسجد و مردم ولایی را انجام می داد و همیشه در کارهایش اخلاص داشت.
حجت الاسلام حمزه ای می گوید؛ خانواده شهید رضا درینی دیر زمانی بود که در محله مسجد امام علی (ع) ساکن بودند و چون شهید از بچه های این مسجد بود تصمیم گرفتیم امشب افتخار میزبانی شهید را داشته باشیم و با شهید در مسجد وداع کنیم.
امام جماعت مسجد امام علی (ع) می افزاید؛ بسیاری از کسانی که امشب در مراسم وداع با پیکر مطهر شهید رضا درینی حضور پیدا کردند دوستان و اقوام شهید بودند و با این شهید خاطرات زیادی داشتند.
به گفته او؛ رفقای شهید به معنای واقعی کلمه داغدار شدند و غم از دست دادن رفیق شهیدشان برای آنها بسیار سنگین است.
یونس میجانی مدیر سابق کانون فرهنگی هنری امام علی (ع) یکی دیگر از کسانی است که با شهید آشنایی دارد به سراغ او می روم و با او نیز گفتگو می کنم.
یونس میجانی می گوید؛ من هم از مسجد امام علی (ع) با شهید رضا درینی آشنا شدم اخلاقش به گونه ای بود که اگر یکبار با او ملاقات می کردی شیفته مرام و معرفتش می شدی.
مدیر سابق کانون فرهنگی هنری امام علی (ع) می افزاید؛ رضای شهید هم در کانون فرهنگی هنری امام علی (ع) و هم در پایگاه مقاومت بسیج امام علی (ع) فعالیت داشت.
به گفته او؛ شهید بسیار گشاده رو بود و همیشه خنده بر لب داشت و مهمترین ویژگی اخلاقی او، مهربانی، ساده زیستی و خاکی بودن، بود.
میجانی می گوید؛ رضای شهید در فعالیت های فرهنگی و جهادی مسجد پر تلاش و خستگی ناپذیر بود.
گفتنی است؛ امروز ۱۹ اسفندماه ساعت ۹ صبح، پیکر مطهر شهید رضا درینی بر دستان رفقا و مردم شهید پرور و قدرشناس جیرفت از تقاطع اول بهشت زهرا (چهار راه سنگ فروشان) تا گلزار شهدای شهر جیرفت تشییع خواهد شد و سپس در کنار همرزمان شهیدش به خاک سپرده می شود.
نظر شما