به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از گیلان_ نوشین کریمی
یک سال فرصت داشتیم تا خودمان را آدم کنیم. یک سال شب و روز و ساعت و ثانیه ها را گذراندیم برای بهتر شدن خودمان و حال دلمان. آخر دلمان مدام بی قراری میکرد و آقاجانهایمان را صدا میزد. در هر نبض و نفسی که از ما جاری بود علی علی بود و حسین حسین بود و مهدی مهدی و...
حالا خدا ما را دعوت کرد به مهمانی خودش، تمام سال را جیره خور خودش هستیم اما این ماه، این شب و روز، این سفره کرم فرق میکند. و هر کس در جایی او را جستجو میکند، یکی در حرم امامزادگان، یکی در مسجد و یکی در بستر بیماری و دیگری در دل خانه خویش...
این شبهای منتهی به مهمانی خدا، برای رسیدن به خودمان، به آدم شدنمان بیشتر دعا میکنیم. بیشتر حواسمان جمع میشود به اینکه دیگر فرصتی نداریم و قرار است سوت پایان این رقابت به صدا در بیاید و اگر بازنده باشیم چقدر حسرت و افسوس و ندامت برایمان باقی می ماند.
صدای اذان مغرب که شنیده می شود میدویم سوی مسجد محله و یک لقمه ساده نان و پنیر و کوکو و سبزی با یک لیوان چای آی میچسبد که نگو...
خیلی ها هستند در گوشه و کنار مسجد از همان موقع اذان می آیند و می نشینند کُنجی و یا سرشان مشغول گرم کردن بچه های خردسالشان است یا تسبیح به دست روی سجاده نشسته اند و ذکر می گویند...
ما هم که تنها نیستیم، یا خانوادگی می آییم یا با دوستانمان حلقه درست میکنیم و از هر چیزی حرف میزنیم و لابه لای حرف زدن ها گاهی سرمان را میبریم توی گوشی تا خبرها و پیام های جدید را چک کنیم.
اما حواسمان هست، باز زیر چشمی مردم را نگاه می کنیم.
یکی با خواندن قرآن، دعای جوشن کبیر، زیارت عاشورا و دیگری با توزیع غذای نذری و یکی هم با پهن کردن سفره افطار ساده توی کوچه و خیابان شهر و آن طرفتر حتی شاطری که با زبان روزه نان صلواتی پخت میکند تا هر کس به شیوه خود این شبهای قدر را در حد توان خویش قدر بداند...
شاید فرصتی که در یک ماهه ماه مبارک رمضان داشتیم و درک نکردیم در سه شب قدر درکش کرده باشیم، البته شاید.
شب های قدری که فرصت توبه و استغفار داشتیم و به ضرورت باید ارزش و جایگاه خاص آنرا برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرتمان، بزرگ میداشتیم.
فرشتههایت به زمین آمدند و دعاهایمان را با خود به آسمان بردند و در استغاثه من برای نلرزیدن در گناه و توبه کردن در جوانی آمین فرستادند و با من همقدم شدند در شب زندهداری کردن، تا سحر بیدار ماندن و ذکر گفتن در گوشه خلوت تنهاییام با تو...
میگویند شب قدر، شب قدر دانستن آن چیزهایی است که به انسان داده شده است، شب دعا و مناجات برای خواستههای به حقی است که میتواند سرنوشت یکسال پیش رویت را رقم بزند، شب بیدار شدن است نه بیدار ماندن، شب فضل است برای انسانهایی که درک میکنند به اندازه اقیانوس شدن فقط طالب دریا نباشند...
دنیا طلبی، آخرتگرایی و حق را تحت تأثیر قرار می دهد
حجت الاسلام مسلم صیاد، از کارشناسان دینی در مراسمی که به مناسبت شب قدر در مزار شهدای آستانه اشرفیه برگزار شد، با بیان اینکه یک جامعه توحیدی و آرمانی که به دنبال قسط و عدل باشد، باید دغدغههای امیرالمؤمنین علی(ع) را در نظر داشته باشد گفت: آنحضرت میفرماید «ای مردم، از سرگذشت فرزندان اسماعیل و اسحاق و اسراییل (حضرت یعقوب) عبرت بگیرید.»
وی با بیان اینکه تاریخ نشان میدهد که زمانها به یکدیگر نزدیک و اتفاقات تکراری هستند، افزود: اگر مردم نگاه دقیق و عمیقتری به تاریخ داشته باشند، آنگاه روزگار امروزشان روشن خواهد بود.
حجتالاسلام صیاد با بیان اینکه می بایست از گذشته عبرت بگیریم تا با قدرت و کنش در برابر چالشهای امروز عمل کنیم تصریح کرد: امیرالمؤمنین(ع) همواره بر سه موضوع؛ «برقراری عدالت اقتصادی»، «اجرای حدود الهی» و «عزل کارگزاران غیرمؤمن» تأکید داشتند.
وی اظهار کرد: با وجود این سه مسأله، عدهای به جای پذیرش مسئولیت، جنگ و تنش را به جامعه تحمیل کردند.
حجتالاسلام صیاد خاطر نشان کرد: اگر جامعه ایرانی صبرش را از دست دهد، عواقب وخیمی به بار خواهد آمد ازین رو می بایست مواظب باشید که در شناخت حق دچار اشتباه نشوید.
وی اذعان کرد: دنیا طلبان و خواص جامعه باید بدانند که دنیاطلبی میتواند آخرتگرایی و حق را تحت تأثیر قرار دهد.
حجتالاسلام صیاد به مخاطرات دنیاطلبی در جامعه اشاره کرد و خواستار پذیرش روحیه ولایتمداری و تمسک به آموزههای دینی برای ایجاد زندگی توحیدی و آرمانی شد.
وی همچنین با اشاره به دغدغه های بسیار امیرالمؤمنین(ع) برای حکمرانی بیان کرد: ما باید به این دغدغهها توجه کنیم و در راستای تحقق یک جامعه متعهد و عدالتمحور گام برداریم.
با دوستانم دعای جوشن میخوانیم و زیارت عاشورا و... پروانه میگوید: اگر همیشه فرصت توبه نداشته باشیم چه!؟
معصومه یواشکی برای اینکه حرمت این شب عزیز را نشکسته باشد لبخند ریزی میزند و جواب می دهد: خب بیایید کمتر گناه کنیم.
طاهره چادرش را جلوتر میکشد و با بیان اینکه واقعا سخته مراقب چشم و گوش و زبانمون باشیم ادامه داد: فکر کنید چقدر دلمون سیاه میشد اگه همین شب و روزها رو هم خدا در طول سال برای آدم شدن ما نمیگذاشت...
حرف ها ادامه داشتند اما واقعا دلم گرفته بود. توی دلم آشوب عجیبی به راه افتاد با خودم گفتم: به مهمانی تو دعوت شده بودیم اما، پای سفره دلمان نشاندیمت تا به نجواهایمان گوش کنی.
از سر تقصیراتمان بگذر که همچون همیشه به فکر مادیات بودیم و از معنویت تو دور ماندیم.
ما را ببخش که دانسته ترا کم پرستش میکنم، ترا که حرمت مهمان نگاه میداری و هر ساله سفره میزبانی ات را میگسترانی تا راهی برای آمرزشمان پیدا کنیم.
ببخش ما را، ببخش که کنج مسجد جا خشک میکنیم و قرآن به سر میگیریم و «بک یا الله» میگوییم تا جای خالی ایمانمان را با اشک ندامت پر کنیم و تو چه مهربانی به این بندهای که شیطان به او سجده نکرد و حالا این بنده ترا دیر به دیر سجده میکند.
نظر شما