خبرگزاری شبستان: شهید مطهری از شهدای بزگوار انقلاب که با خون، پویایی و حرکتی جدید را به انقلاب بخشد و با خون خود حقانیت انقلاب اسلامی را به اثبات رساند تحلیلی دقیق از واقعه عاسورا ارائه داده اند . از منظر استاد شهید مرتضی مطهری : «براى امام حسین مسأله این نیست که کشته بشود یا کشته نشود؛ مسأله این است که دین کشته نشود، یک اصل ولو اصل کوچک دین کشته نشود.».
امام حسین علیه السلام آغاز گر خونریزی نیست .بلکه او آمده است از دین اسلام دفاع کند. دفاع او منطق قرآنی دارد. بر اساس منطق قرآن او می بایست راه حق را نشان دهد اگر خصم پذیرفت مطلوب خاص است و اگر دشمن دست به شمشیر برد او باید در برابر ظلم ایستادگی کند.
صبح عاشورا مىشود. شمربن ذى الجوشن شتاب دارد که قبل از شروع جنگ بیاید اوضاع را ببیند. فکر کرد از پشت خیمهها بیاید بلکه دست به جنایتى بزند. ولى نمىدانست که قبلًا امام حسین تعبیهاى دیده است؛ دستور داده خیمهها را نزدیک یکدیگر به شکل خط منحنى در بیاورند، پشتش هم یک خندق بکَنند و مقدارى نى خشک در آنجا بریزند و آتش بزنند که دشمن نتواند از پشت سر بیاید. وقتى آمد، با این وضع مواجه شد. ناراحت شد و شروع کرد به فحّاشى کردن. بعضى اصحاب جواب دادند، البته نه فحّاشى. یکى از بزرگان اصحاب گفت: یا اباعبد اللَّه! اجازه بدهید الآن با یک تیر همین جا حرامش کنم. فرمود: نه.
خیال کرد حضرت توجه ندارند به این جهت که او چه آدمى است. گفت: یا ابن رسول اللَّه! من این را مىشناسم و مىدانم چه شقیّى است. فرمود: مىدانم. پس چرا اجازه نمىدهید؟ فرمود: من نمىخواهم شروع کرده باشم. تا در میان ما جنگ برقرار نشده است، هنوز به صورت دو گروه مسلمان روبروى یکدیگر هستیم. تا آنها دست به جنگ و خونریزى نزنند، من دست به جنگ نمىزنم.
شهید مطهری بعد از نقل این بخش از وقایع عاشورا به تحلیل این حادثه پرداخته و می فرمایند :
این اصل قرآنى را که در قرآن است: «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ» بقره/ 194. [ماه حرام در مقابل ماه حرام است (پس اگر مشرکین در ماه حرام با شما جنگیدند، شما هم در ماه حرام با آنان بجنگید) و در چیزهاى محترم قصاص جایز است. پس هرکس به شما تجاوز کرد، شما هم به همان اندازه به او تجاوز کنید.]
که حضرت امیر هم در صفّین به همین آیه استناد مىکرد و مىگفت من به حکم این آیه شروع نمىکنم ولى اگر شروع کردند دفاع مىکنیم، امام حسین (ع) در مورد شمر هم رعایت مىکند و مىگوید قبل از آنکه جنگ عملًا از طرف دشمن شروع بشود از طرف ما نباید شروع بشود. این نکات است که مقام معنویت امام را نشان مىدهد که آنها چگونه فکر مىکردند: یک اصل کوچک ولو یک مستحب هم نباید پایمال شود».
جنگ صفّین در یکى از کرانههاى فرات رخ داد. اصحاب معاویه «شریعه» یعنى محلى را که مىشد آب برداشت مىگیرند. بعد على علیه السلام وارد مىشود. اصحابش بىآب مىمانند. [پیکى را] نزد معاویه مىفرستد که آخر ما اول براى مذاکره و صحبت کردن آمدهایم، بلکه خداوند با مسالمت این مشکل را از میان مسلمین بردارد و حل کند؛ چرا دست به چنین کارى زدى؟ ولى معاویه که فکر مىکند پیروزى بزرگى به دست آورده گوشش بدهکار نیست. وقتى که امیرالمؤمنین (ع) مىبیند که فایده ندارد، دستور حمله مىدهد و همان روز به شام نرسیده، اصحاب معاویه رانده مىشوند و اصحاب على علیه السلام شریعه را مىگیرند. بعد اصحاب مىگویند: ما حالا دیگر مقابله به مثل مىکنیم و اجازه نمىدهیم اینها آب بردارند. على علیه السلام مىگوید: ولى من این کار را نمىکنم چون آب یک چیزى است که خدا آن را براى کافر و مسلمان قرار داده. این کار دور از شهامت و فتوّت و مردانگى است. آنها چنین کردند، شما نکنید. على (ع) نمىخواهد پیروزى را به بهاى یک عمل ناجوانمردانه به دست بیاورد. این نکات در سیره بزرگان زیاد است.
امام حسین (ع) در بدترین شرایط، اصول قرآنی و اخلاقی را زیر پا نمی نهاد. او قیام کرده است، تا همین اصول به کرسی نشینند. قیام او احیای قرآن و احیای دین است. احیای اصول انسانی و دینی و الهی است.
اولین تیر را خود پسر سعد به طرف لشکر امام حسین (ع) پرتاب مىکند و بعد مىگوید: ایّها النّاس، لشکریان من! همه شما در حضور امیر شهادت بدهید که اولین تیر را خودم پرتاب کردم.
پسر سعد حداقل چهار هزار تیرانداز دارد. تیر مثل باران به طرف اصحاب امام حسین (ع) آمد. نوشتهاند عدهاى از اصحاب امام حسین هم که تیرانداز بودند مخصوصاً یک زانو را خم کردند و یک زانو را بلند، و مردانه شروع کردند به تیراندازى کردن. بیشتر اصحاب اباعبد اللَّه در همین تیراندازى از بین رفتند. ولى حسین (ع) شروع نکرد.
شهید مطهری در بخش دیگری در باب واقعه عاشورا آوده اند : «جنگ روز عاشورا با یک تیر آغاز شد و با یک تیر پایان یافت: با تیر عمرسعد آغاز شد و با یک تیر سه شعبه زهرآلود پایان یافت».
در اسلام بر اساس هدف نمیتوان هر وسیله ای را به کار گرفت. میان هدف و وسیله سنخیت است. اگر هدف حق است می بایست وسیله نیز حق باشد. امام برای احیای دین مبین اسلام نهضت و انقلاب کرد چنین هدف حقی وسایل و راهکارهای حق را می طلبد. امام حسین (ع) دست به شمشیر نمیبرد حال آنکه میداند و به علم الهی بر حوادث پیرامون اشراف کامل دارد. او از قاتلین و سرنوشت کربلا و به اسارت بردن خویشان و شهادت یاران واقف است، اما باز او آغازگر جنگ نیست. نمیتوان با این استدلال که هدف درست است هر وسیله و ابزاری را توجیه کرد و به کار گرفت.
استاد شهید مطهری در باب این اصل مهم که « وسیله حق براى هدف حق» است، آورده اند : « براى حق باید از حق استفاده کرد. معنى این حرف این است: اگر من بدانم چنانچه یک حرف ناحق و نادرست، یک دروغ بگویم یا یک حدیث ضعیف، حدیثى که خودم مىدانم دروغ است براى شما بخوانم همین امشب همه گنهکارانِ شما توبه مىکنند و همه شما نمازشب خوان مىشوید، [در عین حال] اسلام به من چنین کارى را اجازه نمىدهد. آیا اسلام اجازه مىدهد ما دروغ بگوییم که مردم براى امام حسین (ع) اشک بریزند؟ آن که مىشنود که نمىداند دروغ است، اشک ریختن براى امام حسین (ع) هم که شک ندارد اجر و ثواب دارد، آیا اسلام اجازه مىدهد؟ ابداً. اسلام نیازى به این دروغها ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان مىبرد. وقتى انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق دیگر نمىایستد، خودش مىرود. حق تاب اینکه همراه باطل باقى بماند ندارد».
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج16، ص: 112
پایان پیام /
نظر شما