ب) بررسی مخالفان و آلتراناتیو اسد
• مخالفان اسد سوری نیستند، تعداد قابل توجهای از کسانی که همینک در سوریه بر ضد رژیم سوریه میجنگند، سوری نیستند. اینها مجموعه ای 72 ملت هستند؛ افرادی از ترکیه، لبنان، فلسطین، یمن، مصر، لیبی، سودان، الجزایر، عراق، عربستان، قطر، افغانستان، پاکستان، چچن و برخی از کشورهای اروپایی و کشورهای خاور دور. حتی شایعاتی از حضور گروهک تروریستی جندالله بلوچستان ایران در میان معارضین شنیده شد. در لسان اعراب به این اشخاص «مرتزقه» میگویند یعنی کسانی که برای پول میجنگند. ناآشنایی اینها با سوریه و شهرهای آن به حدی بود که در برخی مواقع دقیقا نمیدانستند که به کجا و کدام محله حمله میکنند؟
• حمایت خارجی از معارضین: اگر نبود حمایت مالی، نظامی و لجستیکی کشورهایی مانند عربستان، قطر، ترکیه و گروه سعد حریری در لبنان تاکنون اثری از منازعات در سوریه نبود. ترکیه، عربستان و قطر معارضین را تجهیز میکنند، به آنها پول و سلاح میدهند و آنها را عمدتا از طریق خاک ترکیه به داخل سوریه ترانسفر میکنند و در هنگام عقبنشینی، ترکیه مرز خود را بر روی آنها باز میگذارد.
• رهبران معارضین افرادی ناشناخته برای مردم و سرسپرده به دیگر کشورها هستند. معلوم نیست در حالی که مردم سوریه آنها و برخی افکارشان را قبول ندارند، چطور میخواهند بر کشور سوریه حرکت کنند.
• کشتار زیاد، ویرانی فراوان و سبوعیت بیش از حد معارضین باعث رویگردانی مردم از آنها شده است. معارضین به هر کجا که رفتند، با زور به درون خانهها رفتند، اموال مردم را غارت کردند و آنها را کشتهاند و ویرانی بسیاری ایجاد کردند. کودکان و زنان را کشتند و مخالفان خود را به راحتی نابود کردند، در بعضی از موارد افراد غیرمسلح را تیرباران کردند، کودکان را سر بریدند، اسرای نظامی و سربازان اسیر را دست و پا بسته کشتند و جنازه مخالفان را از پشت بام به پایین پرتاب کردند و به صورت روزانه اقدام به بمبگذاری و کشتن افراد غیرنظامی میکنند. این فجایع تصویری زشت و خشن از آنها برای عموم مردم ترسیم کرده، تصویری مانند اقوام مغول و سربازان نازی که به هر کجا پا میگذارند، مرگ و نابودی را به ارمغان میآورند. همین سبوعیت مانع از پذیرش مرام آنها توسط مردم و پشتکردن آنها به حکومت میشود. در نگاه حداقلی مردم، حکومت هر چند بد و غیردموکراتیک باشد از این اشرار خونریز و قاتل بهتر است.
• وجود القاعده در میان معارضین: یکی از دلایلی که مردم به استقبال معارضین نمیروند وجود گروههای تروریستی- تکفیری مانند القاعده در میان آنهاست. جنبش النصره شاخه عراق القاعده یکی از گروههای سلفی- تکفیری است که دستش در سوریه به انواع جنایت آغشته است. این گروه هر کس را که با مرامش همراه نباشد، از بین میبرد و یکی از عوامل ایجاد ترس، قتل و غارتهایی است که این گروه انجام میدهد.
• اختلاف بین مخالفان: هر روز شاهد تولد شوم یک گروه تروریستی جدید در میان گروههای تروریستی و معارضین سوریه هستیم، گروه جدیدی که فقط خود را اصیل و حامی حقوق مردم سوریه میداند و با دیگر گروهها و معارضین اختلاف نظر دارد. در میان رهبران معارضین نیز این اختلاف قابل مشاهده است. یک روز «برهان غلیون» مسئول گروه ائتلاف معارضین میشود و روز دیگر «معاذ خطیب» مسئول ائتلاف. تنها نقطه مشترک در اهداف معارضین را هرم امکانات و افزایش تلفات انسانی در سوریه عنوان کرد.
اختلاف بین گروههای معارضین از اختلاف بین کشورهای حامی آنها نیز نشأت میگیرد. این گروهها هر کدام از سوی یک یا چند کشور مورد حمایت قرار میگیرند لذا کشورهایی نظیر ترکیه، قطر و عربستان سعی دارند با حمایت از گروههای سمپات خود، به نحوی دامنه نفوذ خود را در بین معارضین افزایش دهند. این موضوع چنان شدت دارد که عربستان سعودی که حامی گروههای سلفی است، بعد از انتخاب «معاذ خطیب» به رهبری ائتلاف معارضین در قطر ناراحت و سرخورده شد، این مورد هم باعث عدم استقبال عمومی از معارضین میشود.
• سقوط اسد امنیت را از بین میبرد. با از بینرفتن حکومت مرکزی، امنیت نسبی که مردم در پناه آن جان و مال خود را حفظ میکنند از بین میرود. بعضی از تخمینها حاکی از آن است که با سقوط اسد تا استقرار یک دولت پایدار و باثبات ماهها و سالها طول میکشد و در اثر آن صدها هزار نفر جان خود را از دست میدهند و وضعیتی به مراتب بدتر از لیبی و شبیه سومالی ایجاد میشود. در این مجال نه تنها امکان دستیابی به مردمسالاری و دموکراسی اساسا غیرقابل تصور است و گروههای تروریستی و جنایتکار سوریه را عرصه تاخت و تاز خود قرار میدهند. لحظهای فکر به این وضعیت و مرگ امنیت، هر شهروند سوری را نگران میکند.
• در انقلابهای منطقه کشورهای اروپایی و آمریکا حتیالامکان از انقلاب ممانعت میکردند و در صورت عدم توانایی و یا غافلگیری سکوت را سرلوحه کار خود میکردند و از روند تحولات در مصر، یمن و بحرین و تونس استقبال نمیکردند. اما وضعیت در سوریه به گونهای دیگر است. کشورهای مرتجع عرب، کشورهای اروپایی و آمریکا از معارضین حمایت میکنند و این در حالی است که در مورد نقض آزادیهای مدنی در بحرین و مطالبات صلحجویانه و مردمسالارانه آنها حرفی نمیزنند. جالب است که کشورهای عربی که بویی از روندهای دموکراتیک نبردهاند، خواستار ایجاد و گسترش دموکراسی در سوریه هستند.
این کشورها با برگزاری کنفرانس دوستان سوریه در کشورهای مختلف نظیر ترکیه، قطر، مراکش و ... معارضین را هماهنگ میکنند و حمله خود را با دست معارضین به مردم سوریه شدت میبخشند در حالی که نمایندگان واقعی مردم سوریه در این نشستها حضور ندارند برای آنها رهبر و منجی تعیین میکنند و این اشخاص را به عنوان رهبران جدید سوریه به رسمیت میشناسند. اخیرا اوباما، رهبر معارضان سوریه را بعد از کشورهای ترکیه، قطر، فرانسه و ... به رسمیت شناخته است و عملا با این کار مهر تأییدی بر جنایات آنها زده است.
ج) نظام بینالملل
در بسیاری از اتفاقات در عرصه منطقهای و جهانی که میتواند توازن بین قدرتها را تغییر دهد، قدرتهای بزرگ از منطقه نفوذ خود حمایت میکنند. سوریه نیز از این امر مستثنی نیست. آمریکا، کشورهای اروپایی و برخی کشورهای مرتجع عربی و ترکیه خواستار تغییر خونبار رژیم سوریه هستند و از سوی دیگر روسیه، چین، ایران و عراق نیز اینچنین تغییری را به صلاح نمیدانند و با رویکرد تغییرات دموکراتیک از نظام اسد حمایت میکنند.
در تغییر قذافی در لیبی حدودا نظام بینالملل این کار را به ثواب دانست. آسمان برای قذافی پرواز ممنوع شد، داراییهای او بلوکه شدند، تسلیحات به صورت رسمی به مخالفان داده میشد و کشتیهای جنگی کشورهای غربی در سواحل لیبی لنگر میانداختند و هواپیماهای آنها در آسمان لیبی پرواز میکردند. روسیه، چین و ایران در قبال این تحولات سکوتی با ناراحتی داشتند اما در حوزه سوریه ابدا اجازه تغییرات اینچنینی نمیدهند چون از نگاه آنها اولا اسد و نظامش با قذافی و رژیمش قابل مقایسه نیستند، ثانیا معارضین لیبیایی و سوری در مبارزه و اهداف کاملا متفاوت هستند، ثالثا از ایجاد این رویه در تغییرات نگران هستند، رابعا از تغییرات ژئوپولتیکی حاصل از سقوط نظام سوریه نگرانند و آن را به منفعت مردم سوریه، خود و منطقه نمیدانند.
دخالتهای کشورهای مرتجع عربی به قدری در سوریه زیاد است که تلاشهای فرستادههای ویژه سازمان ملل آقایان کوفی عنان و اخضر ابراهیمی تا حال راه به جایی نبرده است. کوفی عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل بعد از چند ماه از این سمت استعفا داد و اخضر ابراهیمی هنگامی که دید نمیتواند کشتارها را کاهش دهد و مذاکره با کشورهای منطقه برای ایجاد روند صلح و آتشبس راه به جایی نمیبرد، فتیله اقدامات خود را پایین کشیده و عملا نظارهگر حوادث سوریه شده است.
پایان پیام/
نویسنده: حسین هواسی
نظر شما