خبرگزاری شبستان: پس از انتشار بخش اول و دوم سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارگردانان سینما در سال 85، اینک بخش سوم این گفتار به بهانه سخنان حضرت ایت الله خامنه ای در جمع دست اندرکاران جشنواره فیلم عمار، با موضوع شاخصه های ملت ایران و سینمای ایرانی منتشر می شود:
کشوری شاخص به نام ایران
ببینید! واقعیتى که امروز در جامعهى ما هست - خارج از تبلیغات و شعار و نمىدانم بزرگنماییهاى گوناگون - این است که ما یک کشورى هستیم که بر اثر تکیهى بر باورهاى خودمان و اظهار شجاعت در میدان - شجاعت نشان دادهایم؛ اینها را که دیگر نمىتوان منکر شد - در دنیا یک ملت شاخص شدهایم؛ نمىگویم شاخصترین، اما یک ملت شاخصیم. این ایرانى که امروز شما دارید مىبینید، این ایرانِ دورهى رژیم گذشته نیست؛ وقتى محاسبه مىکنیم، در دنیا، در بین ملتها و دولتها، در محافل سیاسى دنیا، در تعاملات بینالمللى و در موازنهى بین قدرتهاى بزرگ دنیا، این ایران، این ملت و این مجموعهى حکومت، یک مجموعهى درخور احترام یا مجموعهاى که ناگزیر باید آن را جدى گرفت و آن را احترام کرد، تلقى مىشود.
انقلابی اسلامی برای خودباوری
امروز وضع کشور ما این است. پیشرفتهاى زیادى هم داشتهایم. یعنى من اگر بخواهم مقایسه بکنم، باید با این تعبیرِ بىاغراق بگویم که، واقعاً قابل مقایسه نیست آنچه که ما بعد از انقلاب به عنوان یک ملت و یک کشور به دست آوردهایم، با آنچه که قبل از انقلاب بوده است. ما به خودمان اعتقاد پیدا کردهایم، استعدادهاى خودمان را شناختهایم و این استعدادها را به میزان بسیار زیادى به فعلیت رساندهایم؛ در زمینهى علم، در زمینهى صنعت، در زمینهى مسائل اجتماعى و در زمینهى کارکردهاى عمومى، پیشرفتهاى زیادى پیدا کردهایم. نمىشود بین دوگونه نظام، یک نظام وابستهى حذفشدهى در تعاملهاى بینالمللى و بىاعتقاد به خود و توسرى زن به مردم خود را - که رؤساى کشور، مملکت را مال خودشان مىدانستند؛ دورهى طاغوت این است دیگر! حالا خیلى از شماها هم یادتان هست، من هم یادم هست؛ ما هم در آن دوره تنفس و زندگى کردیم. دستگاه حکومت، کشور را مال خودش مىدانست؛ براى مردم شأنى قائل نبودند، مگر از روى اجبار - با یک تشکیلات و نظامى که مسئولان کشور را نوکر مردم مىداند، نه صاحب مملکت و صاحب مردم - این احساس واقعى مسئولان است، واقعاً خودشان را خدمتگزار و نوکر مردم و فلسفهى وجودى خودشان را، کار براى مردم مىدانند - مقایسه کنید. اصلاً تقابل بین این دو شکل، تفاضل بین این دو شکل، قابل کیل و اندازهگیرى کردن با پول و درآمد ماهانهى فلان آدم و اینها نیست؛ یعنى تفاوت وجود و عدم است، فاصلهى وجود و عدم است؛ این همان چیزى است که اسلام از ما مىخواهد و به ما مىدهد. حالا نمىخواهم وارد مقولهى ارزشهاى اسلامى بشوم، اگر انسان بخواهد راجع به آنها فکر و بحث کند، مقولهى بسیار باشکوه و دلنوازى است.
سینما؛ سازندگی یا تخریب
خوب، این کشور، در یک چنین شرایطى است؛ این کشور مىخواهد پیش برود، این کشور مىخواهد حرکت بکند؛ ما این چیزهایى که حالا شما در زمینهى فناورى هستهاى و پیشرفتهاى علمى مىشنوید، اینها فقط بخشى از بسیارِ آن چیزى است که در کشور اتفاق افتاده. بحمداللَّه جوان و استعداد هم که زیاد داریم، ما احتیاج داریم به امید، به شوق، به کار، به اعتماد به نفس، به کم کردن تکیهى بر بیگانگان - به فرهنگشان، به رفتارشان، به بخشنامههاى فکرى و فرهنگىشان - ما به اینها احتیاج داریم؛ به جوشیدن از درون، به استخراج گنجینههایى که در میراث فرهنگى ما هست. این جوان اگر بخواهد اینطور تربیت شود، به حضور شما در صحنه احتیاج دارد؛ یعنى شما باید وارد میدان بشوید تا این اتفاق بیفتد؛ من این را مىگویم. من مىگویم الان کلید دست شماست. من شأن سینما را این مىدانم. من مىگویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادى دست شماست؛ شما مىتوانید این نسل را یک نسل پیشرونده، امیدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهاى اسلامى و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همینطور مىتوانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برندهى افتخارات گذشته و زیر سؤال برندهى افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید.
زیبایی دفاع مقدس
من یکبار دیگر دو، سه سال پیش در یک جلسهى مجموعهاى از دوستان هنرمند - سینماگر و نقاش و مجسمهساز و ... - این را گفتم، شما به عنوان یک هنرمند، دنبال زیباییها و ظرافتهاى عالم وجود مىگردید تا اینها را بشناسید، بیرون بکشید، برجسته کنید و نشان بدهید؛ کار هنرمند این است؛ یعنى ظرافتها، زیباییها، ریزهکاریها، دقایق و حقایق غیر قابل دید با چشم غیرمسلحِ به هنر را با سلاح هنر و نگاه هنرمندانه، بیرون مىکِشد و نشان مىدهد. اینکه مىگویم زیبایى، معنایش این نیست که زشتیها را نمىتواند بیرون بکشد و نشان دهد؛ چرا، آن هم جزو ظرافتهاست. به آن جمع گفتم، شما به عنوان کسى که دنبال زیباییها مىگردید، چطور مىتوانید زیباییهاى دفاع هشت سالهى یک ملتِ دست خالى را از میهن خودش، از کشور خودش، از ملت خودش و از نظام خودش، در آن میدان دشوار نادیده بگیرد.
ادامه دارد...
پایان پیام/
نظر شما