درودآتشین‌فرزندان‌ جبل‌عامل‌‌بر امام‌موسی‌صدر: چمران،سیدعباس‌و‌ سیدحسن

شهید سید عباس از برجسته‌ترین شاگردان امام موسی صدردر لبنان بود/اما سیدحسن نصرالله، داستان دیگری دارددر مغازة سبزی فروشی پدرش، با دیدن چشمان آبی امام صدر، شیفتة راه و مرام او شد/شهید چمران درباره امام موسی صدر..

رهبر شیعیان لبنان در قم زاده شد

در سال 1307 در قم به دنیا آمده و در پانزده سالگی وارد حوزة علمیه شده بود. با نبوغ و استعداد خاصی که داشت، در چهار سال، دروس سطح را به پایان رساند. در نوزده سالگی عازم نجف شد و نُه سال در حوزه‌های علمیه عراق تحصیل کرد. در تمام دورة سیزده سالة تحصیل او در قم و نجف، آشنایی با فلسفة ملاصدرا و فقه جواهری، عمدة تلاش‌های علمی او را شکل می‌بخشید. در 28 سالگی به ایران بازگشت و با درجة اجتهاد به عنوان نخستین دانشجوی روحانی در رشتة «حقوق در اقتصاد» به دانشگاه تهران رفت. او یکی از بهترین شاگردان مرحوم علامه طباطبایی بود. همراهی او در بحث‌های علمی، بیشتر با شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله شبیری، آیت‌الله اردبیلی و آیت‌الله مکارم شیرازی بود.
در بین شیعیان یادآور علی(ع)، در میان مسیحیان یادآور مسیح(ع) بود
سرانجام با توصیه‌های آیات عظام بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل‌یاسین، وصیت رهبر شیعیان لبنانی، مرحوم آیت‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین را لبیک گفت و در 31 سالگی به سوی لبنان شتافت. سید شرف الدین که یکی از مراجع شیعیان در لبنان بود و سابقه مقاومت ضد فرانسوی را در کارنامه خود داشت، از امام موسی صدر خواست تا به لبنان بیاید و نهادی را برای شیعیان تأسیس کرده و به وضعیت نابسامان آنها رسیدگی کند. امام موسی صدر پس از ورود به لبنان، شهر صور را برای اقامت و ایفای نقش بزرگ خود برگزید؛ او با مطالعه دقیق اوضاع به خوبی دریافت که ریشه اصلی همه گرفتاری ها، فقر فرهنگی و اقتصادی شیعیان لبنان است به همین دلیل امام موسی صدر مدرسه صنعتی جبل عامل را در شهر صور بنیان نهاد؛ هدف او از ایجاد این مرکز از میان بردن فقر و جهلی بود که سال ها سایه شومش را بر سر مردم افکنده بود. وی متوجه شد که شیعیان بر خلاف فالانژها و کمونیست ها و گروه های دیگر از یک وحدت تشکیلاتی برخوردار نیستند. در سال 1932 نظام طایفگی در کشور لبنان به وسیله فرانسوی ها به اجرا در آمد که بر اساس سرشماری ساختگی شیعه 20 درصد، اهل سنت 30 درصد و مسیحیان 50 درصد ساختار جمعیتی جامعه را تشکیل می دادند؛ بر این اساس، مسیحیان مارونی در اکثریت بودند و پست های کلیدی مانند ریاست جمهوری، وزارت دفاع و ریاست بانک مرکزی به آنها تعلق می گرفت.
بعد از جنگ جهانی دوم، لبنان استقلال خود را به دست آورد و مطابق عرف مورد قبول، ریاست جمهوری به مسیحیان، نخست وزیری به اهل تسنن و ریاست مجلس به شیعیان سپرده شد البته به دلیل اهمیت سیاسی و جغرافیایی خاص، قدرت های بزرگ و کشورهای عربی همواره در طول زمان به لبنان چشم طمع داشتند.با تمام این احوال ورود به ساختار حکومتی چندان سهل و ممکن نبود؛ در زمان ورود امام موسی صدر به لبنان این کشور جولانگاه 70 حزب چپی و راستی بود که اکثر آنها به قدرت های بیگانه وابسته بودند.

امام موسی صدر، در نخستین روزهای حضور خود در لبنان، مطالعة عمیقی را دربارة محرومیت‌های مردم این منطقه به انجام رسانده و سه برنامة کوتاه‌مدت، میان‌مدت و دراز مدت را در راستای محرومیت‌زدایی لبنان اجرا نمود. او با سازمان‌دهی محرومان، بر همان راهی گام می‌نهاد که پیامبر خدا(ص) در مدینه و مکه برای تحقق حکومت اسلامی بر آن عمل نموده بود. او در ادامة این سیاست، طایفة شیعه را در سرتاسر لبنان وحدت بخشید و برای استمرار این وحدت، از دولت لبنان خواست تا با راه‌اندازی مجلس اعلای شیعیان لبنان موافقت نماید. در سال 1352 «جنبش محرومان لبنان» را راه‌اندازی کرد. در سال 1354 جنگ داخلی لبنان با دخالت مستقیم اسرائیل و آمریکا آغاز شد و این بار نیز حضور این مرد آسمانی بود که وحدت ملت لبنان را حفظ نمود. منش او در برخورد با مسائل تفرقه‌انگیز تا آنجا، آرام‌بخش بود که از او چهره‌ای الهی ساخته بود. امام موسی صدر، بین همة مذاهب و فرقه‌ها آنچنان وحدتی آفریده بود که در بین شیعیان یادآور علی(ع)، در میان مسیحیان یادآور مسیح(ع)، در جمع کلیمیان یادآور موسی(ع)، و در میان سنی‌مذهبان یادآور محمد(ص) بود. تلاش‌های او برای وحدت میان ادیان توحیدی در همة زمینه‌ها انجام می‌گرفت. نامه‌نگاری به علمای الازهر و مصر و فقهای اهل‌سنت، جمع‌آوری چهارصد فتوای فقهی و احکام مربوط به حج به نقل از امام صادق(ع) و مورد قبول صحاح سته و ارسال آن برای پادشاه عربستان، تقریب فقهی میان مذاهب اسلامی جهت احیای تمدن اسلامی، دعوت از علمای شیعه و سنی برای اتفاق نظر در وحدت افق شرعی، درخواست اعلام واحد برای زمان عید فطر و دیگر اعیاد و انجام نماز جماعت در روز و وقت یکسان در کشورها از علمای شیعه و سنی خرید کردن از اهل کتاب و پاک دانستن آنها، برادر دانستن همة مسلمانان، دوری کردن از طرح مباحث اختلافی و متعصبانه، خواندن انجیل و تورات برای نصارا و یهود و شرکت جستن در جماعات و مراسم‌ آنان، همه گوشه‌ای است از هزار هزار رفتار و گفتار این مرد الهی که به کالبد مردة عروس خاورمیانه و پیکر صد چاک لبنان، جان و روح تازه می‌بخشید و از اسلام چهره‌ای جامع‌الاطراف و کارآمد نشان می‌داد.


سازمان حرکت المحرومین، طلسم وابستگی به قدرت های بزرگ را شکست

به رغم کارشکنی ها و مخالفت های گوناگون، سرانجام تلاش های مخلصانه امام موسی صدر به نتیجه رسید و نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان به پیشنهاد امام موسی صدر یک طرح قانونی را تقدیم مجلس کردند که این طرح در سال 1346 به تصویب مجلس و امضای رییس جمهور رسید.
بر اساس این طرح قانونی، شیعیان اجازه داشتند که مجلسی را به نام « مجلس الاسلامی الشیعی الاعلی » برای دفاع از حقوق خود تأسیس کنند.
پس از گذراندن مراحل قانونی در تابستان سال 1348 مجلس اعلای شیعی با انتخاب یک هیئت شرعی 9 نفره از علمای بزرگ شیعه و یک هیئت اجرایی 12 نفره، به طور رسمی و قانونی شروع به کار کرد و امام موسی صدر به ریاست مجلس انتخاب شد. امام موسی صدر به مدت چند سال اقامت خود در لبنان، به این نتیجه رسیده بود که جوانان این کشور زمینه های مساعدی برای فداکاری و سلحشوری در راه تحقق آرمان های مقدس اسلامی دارند.
وی با سازماندهی و تربیت هر چه بیشتر جوانان به اسلام موجب شد، شیعیان در مبارزه اساسی با دشمنان در منطقه از نیروهای کارآمد و باایمان و جان برکف برخوردار باشند و بر این اساس سازمان حرکت المحرومین شکل گرفت.
در این زمان شهید مصطفی چمران از طرف امام موسی صدر به مسئولیت سازمان دهی این جنبش منصوب شد.شهید چمران در این باره می گوید «شیعیان فوج فوج وارد نهضت می شدند، احزاب را رها می کردند و به سازمان می پیوستند؛ سازمان مکتبی بود و بر اساس ایدئولوژی اسلامی به وجود آمده و دنباله رو خط امام حسین (ع) بود».

سازمان حرکت المحرومین، نخستین بار طلسم وابستگی به قدرت های بزرگ را شکست؛ شعار نه شرقی، نه غربی را سرلوحه عمل خود قرار داد. این سازمان بیشتر تلاش می کرد تا کمبودهای فکری، اعتقادی و اخلاقی جوانان را در حد توان برطرف کرده و آنان را با معارف عمیق اسلامی آشنا کند.
در واقع می توان این بخش از فعالیت سازمان حرکت المحرومین توسط امام موسی صدر را دومین مرحله از مراحل سازمان دهی شیعیان لبنان به حساب آورد؛ نخستین مرحله این کار با تأسیس مجلس اعلای شیعیان شروع شده بود؛ مجلس اعلا بیشتر در سطح رهبران و مجامع اسلامی بین المللی فعالیت می کرد ولی حرکت المحرومین وظیفه سازماندهی توده های محروم مردم لبنان را به عهده داشت. بعد از این دو مرحله نوبت به مرحله سوم سازمان دهی شیعیان لبنان رسید که از اهداف امام موسی صدر پس از حضور در لبنان بود.
در آن زمان هر یک از احزاب و گروه های چپی و راستی، ارتش کوچکی داشتند که برای تحقق اهداف حزب مطبوع خود هر از چند گاهی از آن استفاده می کردند؛ این ارتش ها غالباً از انگیزه و آرمان های دینی تهی بودند و در برابر تهدیدات نظامی کشورهای بیگانه از کارآیی لازم برخوردار نبودند؛ به این دلیل مرزهای کشور لبنان به آسانی آسیب پذیر بود. علاوه بر آن هر کدام از این گروه های نظامی بزرگترین عامل گسترش ناامنی و درگیری های قومی قبیله ای و مذهبی بودند؛ در آن زمان برای از بین بردن چنین حالتی تأسیس یک سازمان نظامی قوی، ضروری به نظر می رسید. امام موسی صدر در دی 1353 در یک سخنرانی پرشور اعلام کرد «دفاع از وطن تنها وظیفه دولت نیست بلکه همه افراد وظیفه دارند از کشور، سرزمین و خانه خود دفاع کنند» از این تاریخ پایه های یک سازمان نظامی به نام « افواج مقاومت لبنان» (امل) پی ریزی شد. نخستین کسانی که به ندای دلسوزانه رهبر دوراندیش خویش لبیک گفتند، جوانان پرشور مدرسه صنعتی جبل عامل بودند که گروهی 70 نفره تشکیل دادند و شروع به آموختن فنون نظامی شدند. فعالیت این سازمان 7 ماه به صورت مخفیانه ادامه داشت اما پس از این 7 ماه سرنوشت تغییر کرد. در 14 تیر 1354 در حین آموزش، مین ضد تانک در دست یکی از مربیان منفجر شد و 27 نفر از بهترین اعضا شهید و 50 نفر دیگر زخمی شدند؛ این جریان خود موجب آشکار شدن سازمان «امل» شد.
در پی این انفجار امام موسی صدر در کنفرانس مطبوعاتی به طور صریح به موجودیت یک سازمان نظامی به نام «امل» اشاره کرد. جنبش «امل» علاوه بر افراد لبنانی، بسیاری از جوانان کشورهای مسلمان دیگر، از جمله 200 ایرانی را برای یادگیری فنون نظامی تحت پوشش قرار داده بود؛ همین موضوع هراس و خشم رژیم شاه را نسبت به امام موسی صدر شدت بخشید.
سفیر وقت ایران در لبنان در این باره به دولت لبنان اعتراض کرد و به دنبال این اعتراض، نظام طایفگی لبنان که به دنبال بهانه ای می گشت، به مخالفت علیه امام موسی صدر دست زد و علیه او اقدام کرد ولی مقاومت سرسختانه امام موسی صدر باعث عقب نشینی آنها شد؛ از طرف دیگر چون با توسعه قدرت نظامی شیعیان به وسیله سازمان امل، گروه ها و سازمان های راستی و چپی موجودیت خود را به روشنی در خطر نابودی می دیدند، هر کدام با دولت لبنان دست همکاری داده و از هر سو با روش های گوناگون در پی متزلزل کردن سازمان امل برآمدند.
 

شهید سید عباس موسوی شاگرد امام موسی صدر بود
او با نگاهی کاملاً عاشقانه و عالمانه و عارفانه و برخاسته از متن اسلام ناب، حرکتی را بنیان نهاد که به لبة دوم قیچی اسلام در مرکز دنیا، یعنی خاورمیانه،‌ برای بریدن دست استعمارگران، تبدیل شد. بسترسازی و پاکسازی منطقة خاورمیانه، نخستین هدفی بود که او با آن احیای تمدن اسلامی را دنبال می‌کرد. تمدنی که برای احیای آن، نیازمند مردانی همچون مردان پولادین ارادة حزب‌الله بود.
شهید سید عباس موسوی، دبیر کل حزب‌الله لبنان، یکی از برجسته‌ترین شاگردان امام موسی صدر در لبنان بود که با همان شیوه و مرام امام موسی صدر توانست حزب‌الله را به عنوان قدرتمندترین و محکم‌ترین مشت آهنین در برابر اسرائیل قرار دهد. مشتی که با گذشت سه دهه، بارها و بارها بر دهان اسرائیل فرود آمده است!شاید کلام دوراندیشانة امام موسی صدر، امروزه به خوبی برای اندیشمندان و عالمان فهم شود، وقتی که سخن چنین گفت: «ما تلاش گسترده را در راه وحدت شعایر دینی و اسلامی، برای بالا بردن شأن اسلام مبذول داشته‌ایم و هر کس نسبت به اسلام اخلاص داشته باشد، به تقریب مذاهب فرا می‌خواند...» و این همان حیات طیبة قرآنی است که با اندیشة تابناک او بر آسمان و زمین لبنان سایه انداخته و از کشور چند فرقه‌ای، ملتی استوار و یکپارچه را در برابر دنیا استوار و نستوده ساخته است.
پسرک سبزی فروش
در میان شاگردان و فرزندان معنوی امام موسی صدر، شهید سید عباس موسوی یکی از درخشان‌ترین و بهترین‌ها بوده است که حضور امام صدر را از نزدیک درک کرده و از او درس‌ها گرفته است؛ اما سیدحسن نصرالله، داستان دیگری دارد. نصرالله یکی از همان پابرهنگان جبل عامل بوده است؛ یکی از همان فرزندان سختی کشیدة سرزمین لبنان که در مغازة سبزی فروشی پدرش، با دیدن چشمان آبی امام صدر، شیفتة راه و مرام او شد. راه و مرامی که برای او، پیامبر(ص) را زنده می‌کرد، و علی(ع) و فاطمه(س) و ابوذر را. سیدحسن با شیدایی تمام، راه او را طی نمود و بر بلندایی ایستاد که او می‌خواست.اکنون پرچم حزب‌الله، با اندیشة تابناک امام خمینی(ره) و امام صدر در دستان سیدحسن نصرالله قرار گرفته است. پرچمی که در سهمگین‌ترین تندبادها و توفان‌های 24 سال گذشته، مقاوم ایستاده است. توان مقاومت و پایداری این گروه اندک، ولی نستوه، در باور بسیاری از تحلیلگران نمی‌گنجد؛ ‌اما نگاهی گذرا به توانمندی‌های نظامی و آمارهای نبرد 33 روزة لبنان با اسرائیل در تابستان 2006، گواه کارآمدی و توانمندی اندیشه‌های تابناک امام خمینی و امام صدر در سرزمین جبل عامل است. تنومندی و استواری شجرة انقلاب اسلامی، ریشه در وحدت‌بخشی و همه‌جانبه‌نگری آن دارد که در رفتار و گفتار آن دو مرد الهی موج می‌زد و امروز نیز در منش و مرام سالار چفیه بر دوش خامنه و فرزندان معنوی او در لبنان، به ویژه سید حسن نصرالله مشاهده می‌شود.

چمران از امام موسی صدر می گوید

هم‌اکنون سید حسن نصرالله و نام حزب‌الله، درخشان‌‌ترین نام‌هایی است که در قلوب دنیای اسلام می‌درخشد؛ اما در پس درخشش زیبای آن،‌ همچنان می‌توان تبسم آسمانی و چشم‌های آبی امام موسی صدر را از افق تاریخ روشن آن به نظاره نشست و زمزمة زیبای مصطفی چمران را در فضای جبل عامل شنید. زمزمه‌ای که چنین می‌سرود: «به کسی که او را بیش از حد دوست می‌دارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر علی می‌دانم! او را وارث حسین می‌خوانم! کسی که رمز طایفة شیعه و افتخار آن و نماینده 1400 سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق‌طلبی و بالاخره شهادت است! تو ای محبوب من! رمز طایفه‌ای... و من افتخار می‌کنم که در رکابت مبارزه می‌کنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت می‌نوشم... درود آتشین من به روح بلند تو باد که از محدوده تنگ و باریک خودبینی و خودخواهی بیرون است و جولانگاهش عظمت آسمان‌ها و اسماء مقدس خداست. عشق سوزان من فدای عشقت باد! که بزرگ‌ترین و زیباترین مشخصه وجود توست و ارزنده‌ترین چیزی است که مرا جذب تو کرده است...» هم چنین شهید چمران درباره امام موسی صدر می گفت «امام موسی صدر شخصیتی است که 10 سال از زمان خود جلوتر بود، حوادث و مشکلات را شناسایی می کرد و در پی علاج و پیشگیری برمی آمد».

 
امیرالمؤمنین آفریقا! امام ما را ربود
رفتار پر جذبه و نگاه‌های آسمانی امام صدر، آنچنان بود که می‌رفت تا در کنار عظمت‌های پیامبرگونة حضرت امام در ایران، انقلاب و حرکتی گسترده را در سرتاسر دنیای اسلام به وجود آورد. از همین رو، سرهنگ معمر قذافی، که خود را امیرالمؤمنین آفریقا! می‌نامد، با هراس و بیم از گسترش انقلاب اسلامی به آفریقا، در حرکتی شتابزده از او برای یک سمینار علمی دعوت کرد و در نهم شهریور 1357 او را به صورت پنهانی ربود. امروز 32سال از ربوده شدن او می‌گذرد و دنیای اسلام در فراق اوست؛ اما لبنان و همة فرزندان معنوی او، پرچم او را بر دوش می‌کشند.

دستگاه های قضایی دولت های لبنان و ایتالیا و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیکان، ادعای رژیم لیبی مبنی بر خروج امام موسی صدر از آن کشور و ورود وی به رم را رسماً تکذیب کردند. مجموعه اطلاعات آشکار و پنهانی به دست آمده، گواه آن است که امام موسی صدر هرگز خاک لیبی را ترک نکرده است.
و امروز بیشتر از گذشته چشمان ما منتظر آمدن اوست...

 

امروز و به دنبال تحولات اخیر لیبی و با توجه به شواهدی که بیانگر زنده بودن امام موسی صدر است آزادی وی از زندانهای دیکتاتور لیبی مورد انتظار جهان اسلام است. در همین حال، حضرت آیت الله العظمی «سیستانی» در پی تحولات اخیر در کشور لیبی، از مسلمانان جهان خواست تا برای آزادی امام موسی صدر دعا کنند. آیت الله العظمی «سیستانی» : همه مسلمانان دست به دعا شوند تا چشم ما به جمال امام موسی صدر روشن شود. انشاءالله


منابع: کتاب لبنان نوشته شهید چمران و کتاب لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران نوشته علی حجتی کرمانی
 

کد خبر 22594

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha