جریان روشنفکری در وقوع انقلاب چه نقشی داشت؟

تمام جریان های اصلاحگر، متاثر از اندیشه های غرب بودند نه یک حرکت جداگانه، منتها امام حرفش این بود که تفکر درست و منطقی که با ژرف ترین خواسته ها تطبیق دارد تفکر دینی است، ایشان یک متفکر موحد بود.

خبرگزاری شبستان: امام خمینی (ره) در پیشبرد نهضت اسلامی به دو عامل خدا و مردم که هیچکدام از نحله های روشنفکری به آنها توجه نکرده بودند، اتکا داشتند؛ در واقع ایشان با این دو عامل امام حرکت جدیدی در ایران و دنیا پدید آوردند و اتصال به خدا و اتکاء به نیروی مردم رمز موفقیت امام شد.
چیستی و ماهیت جریان ها و نهضت هایی که به وقوع انقلاب انجامید زمینه گفت و گویی را با مصطفی نوروزی، مشاور سیاسی رئیس نهاد رهبری در دانشگاه ها و استاد دانشگاه تهران فراهم کرد که مشروح آن از نظرتان می گذرد:

 

درباره تاریخچه ورود افکار انقلابی و جدید به ایران که زمینه ساز شکلگیری انقلاب اسلامی شد، توضیح دهید.
کشور ما ایران به دلیل موقعیت خاص نقطه تلاقی افکار، ایده ها و نظریه ها در طول تاریخ بوده و حداقل 250 سال ایران در معرض افکار مختلف قرار داشته است و اینها به یک چالش جدی در کشور ما تبدیل شد و رقابت های بسیاری را بوجود آورد.
سیر تحولات فکری اروپا به نوعی در ایران هم انجام شد اما دو نتیجه متفاوت داد، چالش های نظری فکری در اروپا که به شکلگیری جنبش های بدیع روشنفکری مبدل شد و از درون آن مدرنیته زایش سر برآورد و ساختارها، تشکیلات و دولت هایی پدید آمد که ظهور و بروزشان در قرن 19 و بخصوص 20 بود، دولت ها توانستند در دولت سازی و شکلگیری بلوک ها به قدرت برسند، منتها سقف آن حرکت فکری همان موضوعی است که ما در عنوان مدرنیته خلاصه می کنیم. آن افکار از انسان، جهان و زندگی و سایر عوامل یک تفسیری را ارائه کرد که آن تفکر مدرنیته خود را نشان داد و انسان، سیاست، اجتماع و آزادی ها را به گونه خاص تفسیر کرد، در نهایت این نگاه و تفسیر انسان به نوعی زمینی و ارتباط انسان و فضای متافیزیک قطع شد.
چون غرب گناه عقب افتادگی را به حساب دین و کلیسا می گذاشت و احساس می کرد که انسان در این میان مغفول مانده است، برای اینکه به انسان توجه کند رابطه انسان با خدا را قطع کرد و روی انسان سرمایه گذاری کرد و انسان در این زمان قدرت پیدا کرد اما قدرتی نسبی و ناپایدار.
همین اتفاق در ایران هم افتاد و ایران دوران انسداد و سیاهی داشت به تعبیر امام دوران بسته متعلق به نقش پادشاهان بود، این پادشاهان مردم را به سوی خود دعوت می کردند به سوی یک حقیقت برتر و رهایی جامعه از قید و بندها.
تفاوت دوم این بود که در کشور ما نقش دین و خداوند در مقایسه با غرب کاملا متفاوت بود بخصوص در پایان قرن 20 و شکلگیری انقلاب ایران چراکه در ایران هم حرکت هایی برای خروج از عقب افتادگی اتفاق افتاد اما نتیجه آن کاملا متفاوت بود.

 

چه عاملی دسته اول روشنفکران نوین در ایران را شکل داد؟
تماس ما با غرب نوع اول روشنفکری را پدید آورد و این روشنفکران همان خط مشی روشنفکران اروپا بعد از عصر روشنگری را طی کردند با همان دغدغه ها، نگاه ها به گذشته و آینده، همان ترسیم از انسان تفسیر شده در بستر مدرنیته تحت عنوان اومانیسم. در نهایت به یک روشنفکر ترجمه ای تبدیل شدند و هیچ ارزش و خط مشی جداگانه ای که اینها را به یک تفسیر جداگانه برسد، نداشتند.

روشنفکران دسته اول در ایران در چه دوره زمانی شروع به کار کردند و چند سال توانستند در ایران دوام بیاورند آیا آنها موفق به انجام تغییرات در ایران شدند؟
روشنکران دسته اول توانستند بعد از مشروطه، پهلوی اول را تاسیس کنند و افکارشان را در دولت ساخته خویش محقق کنند. مشروطه با اینکه دینی و معنوی بود، اما روشنفکران آن را با انقلاب فرانسه مقایسه می کردند، از این رو روشنفکران با استفاده از خلاء موجود در جامعه فضای نویی را برای مردم ایجاد کرده و سخنان زیبا زدند، فضا را از دست متدینان خارج کرده و به مسیر ایده های خود سوق دادند.
این خلا فضای جنبش مشروطه تا سال 1300 است که در این 15 سال اتفاقاتی مثل قحطی ها و فروپاشی ها که به نوعی به روشنفکری نسل اول کمک کرد تا در بناگذاری پهلوی نقش داشته بودند. در این دوران هم در اروپا و ایران دولت های مطلقه ای بوجود آمدند که زمینه را برای شکلگیری دولت های مدرنیته فراهم کرد.
وقتی رضاخان با روحیه زورگویی و قلدری بر دولت مسطل شد، حکومتی استبدادی تر از قاجاریان بنا کرد اما روشنفکران ایده ها را به او منتقل و قسمت نرم افزاری را حمایت می کردند، ارتش مدرن، دانشگاه تهران، دادگاه و آموزش و پرورش به سبک جدید کارهای این دسته بود.
دوران روشنفکری اول در دوره سلطنت رضاشاه محک جدی خورد و نشان داد که این ایده ها تطبیقی بر فرهنگ اسلامی و ایرانی ما ندارد و دولت پهلوی این را کاملا به ظهور رساند.

 

نسل دوم روشنفکری که به ظهور انقلاب در ایران کمک کرد، چگونه بودند؟
در این فاصله اتفاقات مهمی در حوزه بین الملل افتاد که نسل دوم روشنفکری در ایران را بوجود آورد آن اتفاقات شکلگیری انقلاب های متفاوت با انقلاب های قرن 18 و 19 اروپا بود و طیفی از روشنفکران را پدید آورد که با عصر روشنفکری قرن 19 و 20 متفاوت بودند و قالب کلی شان چپ سوسیالیست بود. در سال 1910 که قدرت زیادی هم گرفته بودند اتفاقاتی افتاد یک فراکسیونی از روشنفکران سوسیالیست بالا آمد که روشنفکران چپ تند انقلابی بودند. بلشویک ها نمونه آن است، همین جریان در سال 1917 در روسیه انقلاب کرد. این انقلاب حتی کشورهای اسلامی و انقلابیون مسلمان در قرن 20 را متاثر کرد.

 

چرا ایرانیان بیشتر از دیگر کشورها تحت نفوذ این جریان روشنکری در روسیه واقع شدند؟
ایران به علت مجاورت با روسیه تحت تاثیر این انقلاب قرار گرفت، بخصوص اینکه بسیاری از ایرانیان و نخبگان از سال های قبل از 1900 در روسیه و قفقاز بودند و با استعداد خود توانستند در شوراهای رهبری هم قرار بگیرند.
این افراد توانستند در سال های دهد 1320 فضا را به سمت افکار سوسیالیستی ببرند. این نسل بخاطر اینکه از سوی ارتش سرخ حمایت شده و با قدرت زیاد وارد ایران شدند و سه استان ایران را تحت نفوذ داشتند و درپی جدایی آنها از ایران بودند، آنها در نهضت مذهبی رسوخ کردند و از ناحیه روشنفکران جهانی هم حمایت می شدند. آنها در شروع کار با قدرت در ایران پیش آمدند قدرت و ایدئولوژی را ر دست داشتند و توانستند دانشگاه ها را بدست بگیرند؛ در این میان شکست جریان روشنفکری اول و افتضاح و اتمام پایان پهلوی اول هم برای آنها خیلی کمک رسان شد. نسل دوم روشنفکری از 1320 تا 1330 فضای فکری و تئوریک ایران را در دست داشتند. به دلیل دو مولفه اینها در کشوری مانند ایران توانستند جا پا بگذارند اولی وجه تئوریک شان بود و دوم آرمانخواهی، این گروه هم با فضای آرمانخواهی ایران می توانست تطابق داشته باشد برخلاف نسل اول که آرمانخواهی در آن اصلا جایگاهی نداشت توانست جایگاه غالبی بدست بیاورد. نسل دوم روشنفکری در ایران تفسیر فلسفی عمیق از تاریخ را برای دگرگگونی جامعه ارائه می کرد. آنها تا سال 1360 به نوعی گفتمان غالب در ایران را البته با افت و اخیزهایی در دست داشتند.

 

نسل سوم روشنفکری که به بسترسازی انقلاب در ایران منجر شد ، چه گروه و چه نوع تفکراتی را دربر می گیرد؟
ناسیونالسیم آزادی خواه ملی نسل سوم روشنفکری در ایران را در دست داشت، اینها کسانی بودند که با یک فاصله از نسل اول به لحاظ تئوریک به نسل اول گره خورده بودند و با توجه به اتفاقات ایران توانستند خود را بازپروری کنند و در نهضت ملی شدن صنعت نفت خود را ظاهر کنند.
شروع نهضت نفت اگرچه از سمت نیروهای مذهبی بود اما هدایت و ادامه آن با این بخش از روشنفکران ملی بود. این هم به این دلیل که نهضت های آزادی بخش ملی در دنیا بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته بود و در ایران نیز این جریان راه یافته بود.
نسل سوم روشنفکری ایده هایی را مطرح کرد که به نوعی زیرساخت هایش از نسل اول ملهم بود اما تاثیر جنبش های آزادی بخش نوین و استلال طلب بعد از جنگ جهانی دوم بود که توانست فضای سیاسی و فکری جدید را بوجود بیاورد و تنها توانست طی سال های 1328 تا 1332 مدیریت نهضت را بدست بگیرد و پایان غم انگیزی داشت و با شکست خود یاس زیادی در جامعه بوجود آورد.

 

چگونگی شکل گیری جریان چهارم روشنفکری در ایران را توضیح دهید؟
از سال های 1323 به بعد و دهه های 40 و 50 هرچه جلو می رویم بیشتر جریان دینی و متفکران دینی قدرت می گیرند و اما هنوز به یک تئوری دست پیدا نیافته اند.
اولین اتفاق در این راستا شکلگیری نهضت آزادی است که توانست یک جریان تاثیرگذاری را در حوزه روشنفکری بوجود بیاورد و افکار بسیاری به خود متوجه کند.
وارد دهه 40 که می شویم نقش اول را امام ایفا می کند از این زمان به بعد ما می توانیم بگوییم که فصل ممیز داریم؛ .بخصوص فلسفه اجتهادی تا قبل از امام دیده نمی شود اما بعد از ایشان در طول 1400 سال پیروزی اسلام بی نظیر است و یک دین تمام عیار پرقدرت و پرنفوذ اجتماعی به جامعه داده می شود و تفکر امام جامعه را هدایت می کند و به یک شرایط جهانی هم می رسد.
حرف امام این بود که اسلام یک نهضت جهانی است بسترها و شعارهایش جهانی است، در دهه 40 و 50 مسلمانان با یک قدرت بیشتری به جلو آمدند، نهضت امام با مخالفت های جدی از سوی حکومت روبرو شد و قدرت های جهانی که متوجه بودند چه اتفاق مهمی در حال وقوع است به مبارزه برخاستند از این رو امام تبعید شدند.

 

از خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب چه تفکرات دیگری در جامعه وجود داشت؟
ما از خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب یک فضای خالی داریم که این فضا از ناحیه دو جریان بزرگ مدیریت می شود تا به انقلاب برسد یک جریان در این زمان تفکر چپ نو بود که بازسازی شده تفکر چپ کلاسیک و دانشگاهی بود و شخصیت هایش به نوعی پیوند زیادی با دانشگاه داشتند و اگرچه با فرهنگ ما تطابق داشت اما در جمع یک تفکر غیر دینی بود و قطعا نمی توانست با ما پیوند بخورد و اینها جوانان با انگیزه ای بودند که در بسیاری از کشورها همچون کوبا، ویتنام، چین و ... موفق شدند، آنها تا پیروزی انقلاب فضای زیادی داشتند و یک رقیب فکری محسوب می شدند.
جریان دوم جریان دینی ای بود که تازه از کمون خارج شده بود و بعد از امام قدرت گرفت و در دهه 50 ظهور و نفوذ پیدا کرد و مردم و همه حوزه های فکری و فرهنگی در جامعه را تحت نفوذ قرار داد و تفکرچپ نو هم در مقابل چنین ایده ای تاب مقاومت نیاورد و در اقدانات ناپخته در چنبره قدرت شاه از پا در آمدند و ایده هایشان به مباحث قابل بحث تبدیل نشد و زود از بین رفتند و مهمترین سازمان شان چریک های سازمان فداییان خلق بود و چندین سازمان و رهبران زیادی مثل احمدزاده ها، پویان و صفایی آشتیانی داشتند. معادل آنها در حوزه اسلامی سازمان مجاهدین خلق است.

 

نقش روحانیت و مراجع در میان این مکاتب و نحله ها چه بود؟
نقش روحانیت مبارز که با افکار امام آشنا شده بود و اندیشه های امام را بسط داد مانند شهیدان مطهری و بهشتی در این میان نقش موثری است.
 

در این دوران چه گروه های دینی دیگری در ایران فعالیت می کردند؟
خداپرستان سوسیالیست هم جزو گروه های دینی بودند که در این سال ها بطور همزمان فعالیت می کردند و یکی از سردمداران آن دکتر علی شریعتی بود، اندیشه های او در تقابل با افکار امام نبود اما چون خاستگاهش از امام متفاوت بود تفاوت هایی نیز داشتند، جریان های پیمان و امت و جاما و بسیاری از جریان های دانشجویی تحت تاثیر تفکر حسینیه ارشاد و دکتر شریعتی قرار گرفتند، بعضی از جریان هایی که به انحراف کشیده شدند مانند گروه فرقان و سازمان مستضعفین امثال اینها مدعی بودند که متاثر از افکار دکتر شریعتی هستند.

 

تفاوت جریان دینی امام که توانست هدایت فکری جامعه را بدست بگیرد در چه بود؟
تمام جریان های اصلاحگر، متاثر از اندیشه های غرب بودند نه یک حرکت جداگانه، منتها امام حرفش این بود که تفکر درست و منطقی که با ژرف ترین خواسته ها تطبیق دارد تفکر دینی است، ایشان یک متفکر موحد بود و خدا را برای اولین بار در مباحث کارها قرار داد که در بسیاری از حوزه ها مغفول بود.
امام به دو عامل اتکاء داشتند یکی خدا و مردم و مسئله ای که دیگر نحله های روشنفکری از آن غافل بودند. با این دو عامل امام حرکتی جدید در ایران و دنیا پدید آوردند و به پیروزی رسیدند.
پایان پیام/
 

کد خبر 227100

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha