خبرگزاری شبستان: واژه دیکتاتور در بسیاری از مواقع با بی رحمی و ستم همراه میشود. این واژه Dictateur از زبان فرانسه به فارسی راه یافته است. در نظام جمهوری روم، دیکتاتور فردی بود که به طور موقت قدرت ایالتها را در طول جنگ بر عهده داشت. مقام او تنها برای 6 ماه بود اما در فرهنگ لغات معین دیکتاتور اینطور معنی شده است: "خودرای ، مستبد"
در مفهوم سیاسی و بنا بر تعریف و ضوابط نوین جوامع انسانی دیکتاتوری را به رژیمی نسبت می دهند که تمامی قدرت در دست یک نفر یا یک گروه و یا یک حزب متمرکز بوده و سرشتهای پنجگانه زیر را دارا باشد:
سرشت نخست رژیمهای دیکتاتوری، عدم نظارت دموکراتیک شهروندان و نهادهای اجتماعی و سیاسی بر قدرت یعنی عدم انتخابات آزاد است، که نتیجههای آن در جامعه عبارتند از: اختناق، زندان، شکنجه و اعدام مخالفین و اقلیتها. دیگر سرشت یک رژیم دیکتاتوری قدرت مطلقه است که بوسیله عدم رعایت حکومت قانون یعنی تجاوز به قانون اساسی و برقراری قوانین اضطراری اعمال می شود. سرشت سوم رژیم دیکتاتوری عدم رعایت جدایی قوای سهگانه (قانونگذاری، قضائی و اجرایی) می باشد. سرشت چهارم زیرپاگذاشتن منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای وابسته به آن است. سرشت پنجم یک رژیم دیکتاتوری عدم رعایت آزادی مطبوعات و آزادی بیان می باشد.
دیکتاتور کسی یا نهادی است که ارکستر دیکتاتوری را رهبری می کند. دیکتاتوری نیز خود انواع و اقسام دارد. یکی همچون دیکتاتوری در جمهوری رُم باستان است که در موارد بحرانی، ویژه و ضروری، به یک نفر از اعضای عالیرتبه پارلمان برای مدت حداکثر شش ماه « قدرت دیکته کردن » داده میشد. همه باید آنرا اجراء می کردند و اصولاً واژه دیکتاتوری از همین جا ست. (واژه "دیکته کردن" از نظر "Etymologie " که از کلمه "Dictate " لاتین می آید که معنای تکرارکردن دارد و به مرور، در زبانهای انگلیسی و فرانسه به معنای اجبارکردن، دستوردادن و فرماندادن تبدیل شده است.) دیگر اینکه دیکتاتوری می تواند نظامی باشد. (موریتانی، بولیوی، اروگوئه، گواتمالا، حکومت سرهنگها در یونان... ) همینطور، دیکتاتوری می تواند بوسیله حزب و ایدئولوژی واحد تحمیل شود. (اتحاد شوروی، دیکتاتوری پرولتاریا، آلمان هیتلر... ) نوع دیگر آن، قدرت مطلقه میباشد (کوبا به هنگام باتیستا، مکزیک به هنگام دیاز ... )
پایان پیام/
نظر شما