یوگا؛ ورزش یا رقیبی برای دین!

یوگا یک عقبه و نظام فکری دارد که در آن انسان اصلا به خدا دعوت نمی شود، بلکه به معنویت و سلوکی هدایت می شود که در آن خداباوری و تعبد نیست و در آن شریعت و دین جایی ندارد.

خبرگزاری شبستان: یوگا نوعی عرفان محسوب می شود که در آن افراد با انجام حرکات ورزشی و تنفسی خاص و با گوشه نشینی و انزوا به دنبال کسب آرامش و معنویتی از جنس زنانه هستند. یوگا که قدمتی نزدیک به 2500 سال دارد و همه آن را هندی می دانند بنا به ادعای رهبران یوگا در ایران از نظر تاریخی از کشور ایران برخاسته و بعد به هند رفته و شکل کنونی اش را بدست آورده است. برای دریافت چیستی این عرفان واره هندی و اعتقادات این معنویت نو و آسیب های آن گفت و گویی با حجت الاسلام حمزه شریفی دوست، عضو گروه عرفان‏های نوظهور نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‏ها انجام داده ایم که شرح آن را می خوانید.
 

در آغاز درباره خاستگاه یوگا و چرایی بروز آن توضیح دهید.
خاستگاه و جایگاه ظهور و بروز یوگا کشور هند است، با عنایت به این مهم که در این کشور ادیان و فلسفه هایی داریم که بستر و منشا شکلگیری مرام های دینی و مذهبی بوده اند. یکی از آن فلسفه های مشهور، فلسفه سانکیه است، این فلسفه نگاه خاصی در باب جهان هستی از جمله مفهوم وجود دارد و این فلسفه یک نظام فکری و اندیشه ای است، که توانست مبنای شکلگیری یوگا شود، در تعبیری دیگر وقتی فلسفه سانکیه تبدیل به دستورالعمل های واقعی و خارجی شد، تبدیل به یوگا می شود. فلسفه سانکیه که توسط "ریشی کاپیلا" بنیان گذاری شد یکی از مکاتبی است که اصلا خدا در آن وجود ندارد و این موضوع را هم بزرگان این مکتب و هم خود یوگی ها پذیرفته اند.
 

تاریخچه یوگا به چه زمانی باز می گردد؟
یوگا قدمت و تاریخچه ای طولانی دارد و بیش از 2500 سال برای آن قدمت و سابقه تاریخی تخمین می زنند، موسس یوگا هم فردی به نام "پاتانجلی" که برخی هم احتمال پیامبر بودنش را هم می دهند، بوده که کتابش هم "یوگا سوترا" نام داشته و به زبان فارسی هم ترجمه شده است چندین ترجمه هم از این کتاب موجود است که مهمترین آن ترجمه جلال موسوی نسب است. البته روشن است که اگر احتمال پیامبر بودن پاتانجلی درست هم باشد باید گفت که تعلیمات وی در طول تاریخ به انحراف رفته و مانند مابقی ادیان الهی میراث حقیقی پیامبران الهی درست به نسل های بعدی منتقل نشده است.

 

چرا با وجود اینکه گفته می شود مهد و خاستگاه یوگا کشور هند است تا این حد توانسته در ایران نفوذ پیدا کند؟
علتش این است که ما لغات و عباراتی در زبان فارسی داریم عبارت "یوغ " و "جوک" که اینها به همان معنای "جوکی" که می گویند به معنی "یوگی" است که اهل ریاضت و تعالیم سخت معنی می دهد. یا کلمه مغ اگر چه به معنای روحانی زردشتی است اما به معنای یوگی هم فراوان استعمال شده است. اینها نشان می دهد که یوگا از ایران به هند رفته است و برخی رهبران یوگا در ایران ادعا می کند که در دشت مغان یوگی ها فعالیت می کرده اند، پس اصل یوگا ایرانی بوده است، البته هندی ها هم اخیرا پذیرفته اند که یوگا اصلش ایرانی بوده است و ما این را گرفتیم و رشد و پرورش داده ایم و الان تبدیل به این شکل فعلی اش شده است. البته همه این ها حداکثر قراینی است که به مرتبه اثبات علمی نرسیده و از نظر تاریخی قطعیت ندارد و صرفا در حد یک احتمال مطرحند. به هر نحو تبلیغ رهبران یوگا در کشور که مدعی ایرانی بودن این ورزش اند باعث شده بعضی از پرتوجویان یوگا آن را خودی و بومی تلقی کنند و به آن خوشبین باشند و آن را بهتر تحویل گیرند.

 

یوگا در ایران در مقایسه با سایر ورزش ها چه جایگاهی دارد؟
یوگا از نظر رسمی و اداری کمیته ای ملی و شعبی هم در استان ها دارد و کمیته ملی آن زیر مجموعه یکی از فدراسیون ها است و ما فدراسیونی به نام یوگا نداریم بلکه کمیته ای به این نام داریم که زیر مجموعه فدراسیون ورزش های همگانی محسوب می شود بنابر این یوگا در ایران به عنوان یک ورزش مطرح است.
اشکالی که وجود دارد این است که رهبران و مربیان یوگا در کشور ما و صاحبنظران یوگا در دنیا، هیچ کدام قبول ندارند که یوگا تنها یک ورزش است و آن را به عنوان معنویت و یک آئین نجات بخش معرفی می کنند و می گویند یوگا نوعی عرفان است.
 

خب سوال این است که در بحث تکنیک های جسمی یوگا چیست؟ اصلا یوگا چه خصوصیاتی دارد که توانسته اند آن را زیرمجموعه ورزش ببرند؟
یوگا یکسری تکنیک های جسمی به نام"آرسانا" دارد، البته یوگا تکنیک های دیگری هم دارد که ذهنی و تنفسی است و ما کاری به آنها نداریم ولی تکنیک های جسمی آن که خیلی قابل توجه و بیش از 10 هزار مورد هستند، یک رویکرد جسم و تن محور دارند و به همین اعتبار هم آن را زیر مجموعه ورزش های همگانی و با رویکرد ورزشی ثبت کرده اند.
خب وقتی مربیان یوگا قبول ندارند که یوگا تنها یک ورزش است بنابراین تکنیک ها نیز یک نوع عبادت است و ابزار ورود به عالم معناست و ما را با تعالی و اخلاق پیوند می دهد، بنابر این ما باید با هشیاری بیشتری با یوگا مواجه شویم.
بزرگان یوگا از آن به عنوان رقیب دین یاد می کنند و این درست است. برخی از افراد متدین از آن به عنوان ورزش یاد می کنند و می گویند ما مسلمان هستیم اما یوگا را نیز قبول داریم. این افراد باید بدانند یوگا مبانی مخصوص به خود را دارد که اصلا با معارف اسلامی قابل جمع نیست نمونه واضح اش همان نظریه "تناسخ" است هم در یوگای هندی و هم در مستندات و کتاب های منتشره در کشور این موضوع به روشنی وجود دارد.

 

درباره تناسخ و اصل بودن آن در عرفان واره های هندی توضیح دهید.
تناسخ یکی از اصول آیین های شرقی است که نقطه مقابل معاد و رستاخیز است و کسی که به تناسخ اعتقاد داشته باشد اصلا نمی تواند به عالم معاد و رستاخیز باور و اعتقادی داشته باشد.
این دو مفهوم در دو جهت کاملا متضادند و لذا نمی توان به کسانی که قائل به تناسخ اند، مسلمان گفت. هم اکنون وضعیت یوگا در کشور ما اینگونه است، یعنی رهبرانش آن را با مبانی و جهان بینی هندی تبلیغ می کنند. یکی از صاحبنظران یوگا می گفت: "یوگا نوعی سیر و سلوک است و خودشناسی دارد و بعد به خداشناسی منحرف می شود و پس قدرت نجات انسان ها را دارد".
 

یوگا در کنار تضادهایی که با دین دارد، چه آسیب هایی دیگری را رقم می زند؟
آسیب های یوگا دو بخش است که اولین آسیب ها اعتقادی هستند که قابل جمع با متون اسلامی و دینی ما نیست که عمده ترین دلیل ما برای مخالفت با ترویج یوگا در داخل کشور همین است. یوگا یک عقبه و نظام فکری برای خودش دارد و در این نظام انسان اصلا به خدا دعوت نمی شود، بلکه به معنویت و سلوکی هدایت می شود که در آن خداباوری و تعبد نیست و در آن شریعت و دین جایی ندارد.

 

آیا می توان یوگا را نوعی عرفان واره و جنبش نوظهور معنوی دانست؟
یوگا مدلی از عرفان را تعریف می کند که اصلا با دینداری تلازم پیدا نمی کند، یک فرد مسیحی به همان میزان می تواند یوگی باشد که فرد یهودی یا یک مسلمان و یک هندو یا بی دین. لذا اگر یوگا صرفا به عنوان یک ورزش و اگر به عنوان یک تکنیک جسمی مطرح باشد این اشکال به آن مطرح می شود که این خاصیت منحصر به یوگا نیست. زیرا فوتبال و والیبال هم این خاصیت را دارند برخی از ورزش های رزمی هم که از شرق آسیا آمده اند نیز همین خاصیت ها را دارند. اگر قرار است به این خاصیت یوگا تبدیل به یک مکتب سعادتبخش شود چرا فوتبالیست ها این ادعا را مطرح نکنند؟ خب اگر کارکرد یوگا فقط جسمی است که این امر را رهبران آن اصلا قبول ندارند و می گویند یوگا یک عرفان و معنویت است با ورزش های دیگر هم این امر قابل حصول است این چه نقطه قوت و حسنی است که برای یوگا بحساب می آید؟ این خاصیت در همه ورزش ها حتی کوهنوردی نیز یافت می شود. اما واقعیت این است که باورهایی در یوگا وجود دارد که از نظر بزرگان آن تکنیک های یوگا بدون این باورها ارزشی ندارند و باورهایی که یوگا با خود یدک می کشد از نظر رهبران یوگا مهمتر از تکنیک های یوگا هستند.
آسیب دوم یوگا این است که اینکه نوعی مدل معنویت انزواطلبانه و گوشه گیرانه است آن هم به این معنا که به بعد گوشه نشینی و انزوا طلبی انسان توجه دارد که بسیاری از ارزش های دینی کاملا درآن مفقود است و به چشم نمی خورد مثل عنصر شور و حماسه، جهاد و مبارزه با ظلم طلبان و مبارزه با افرادی که تجاوزکارند و در صف استکبار قرار دارند، اینها اصلا در یوگا نیست و در آن معنویتی را به ما می آموزند که یک گوشه ای بنشینیم با خود یک خلوتی داشته باشیم و مدیتیشن کرده و حرکت های یوگا را بجا بیاوریم، هیچ کاری با اطرافمان نداشته باشیم و مسئولیت شناسی به معنای اجتماعی در یوگا به چشم نمی خورد و این آسیب بزرگی است که آن بعد اجتماعی اسلام را که مظهر آن حادثه عاشورا و پیروزی انقلاب است در آن نادیده گرفته می شود.
پایان پیام/
 

کد خبر 231798

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha