طواف و بوسیدن حجرالاسود در نقشه وهابیت!!

هیچ بعید نیست که از بوسیدن خصوص حَجَرُ الْأسْوَد نیز مردم را منع کنند؛ و سپس طواف را که مقدّس‏ترین حال خضوع و تذلّل در برابر صاحب بیت است، به عنوان شرک، و دور زدن بر گرد سنگ‏هاى جامد و بى روح نیز بردارند.

خبرگزاری شبستان: قبور امامان ما چراغ ندارد؛ سنگ ندارد؛ و حتّى کسى نمى‏تواند روى تربتشان با انگشت بنویسد مثلًا: «هَذَا قَبْرُ الْإمَام جَعْفَرٍ الصّادِق». مى‏دانید معنایش چیست؟! معنایش آن است که نام جعفرٌ الصّادق قاچاق است! نام محمّدٌ الباقر قاچاق است! وَهَّابیه موجودیت خود را در قاچاق بودن این مذهب و این مکتب مى‏دانند؛ و براى موجودیت خود که در حقیقت هدم اسلام است مى‏کوشند، چرا که تشیع جز تجسّم روح إسلام و تبلور معناى نبوّت و قرآن چیزى نیست.

جنایت وهابی ها
در روز هشتم ماه شوّال سنه 1345 هجرى قمرى، تمام بِقاع متبرّکه و مشاهد مشرّفه ائمّه بقیع: حضرت إمام حسن مُجتبى، و حضرت إمام زین العابدین، و حضرت إمام محمّد باقر، و حضرت إمام جعفر صادق علیهم السّلام را با بقیه بِقاع از قبور دختران رسول الله: زینب و امّ کلثُوم و رُقَیَّه، و قبور عمّه‏هاى رسول الله: صَفِیه و عاتِکه و قبر حضرت امُّ البنین، و قبر حضرت اسمعیل بن جعفر الصّادق، و قبر حضرت إبراهیم فرزند رسول الله، و قبور تمامى أصحاب و تابعین و. أرحام و أزواج رسول الله، و صلحاء و أبرارى که از حَدِّ إحصاء بیرون است؛ همگى را خراب و با خاک یکسان کردند.
وهابیه در نظر داشتند با تقارن انهدام این قبور، قبر رسول خد (ص)ا را خراب کنند؛ و کعبه را نیز خراب کنند؛ و با دستاویز به آنکه بوسیدن و دور زدن بر گرداگرد سنگ‏ها شرک است، خانه خدا را منهدم نمایند، ولى از ترس سایر مسلمین از فرق عامّه، جرأت نکردند؛ أمّا هدم این دو مکان مقدّس در نقشه ایشان است، و به محض آنکه خیالشان از جانب کشورهاى إسلامى آسوده گردد، دست به این جنایت مى‏آلایند.
وهابیه مى‏گویند: بوسیدن ضریح مطهّر رسول الله (ص) شرک است. ضریح از آهن است، بوسیدن آهن شرک است. تا چند سال پیش از این مردم را در بوسیدن خانه خدا و کعبه آزاد مى‏گذاشتند؛ ولى در این چند سال أخیر، گرداگردِ کعبه، پاسبانان و شرطه‏هاى آنان در هر جانب از کعبه، از پنج نفر و شش نفر تجاوز مى‏کند؛ و مجموعاً بین بیست تا سى نفر هستند؛ به طرز وقیحى پشت به کعبه کرده؛ و به آن تکیه مى‏زنند؛ آنگاه با شلّاق روى به طواف کنندگان نموده؛ هر کس در هر نقطه بخواهد کعبه را ببوسد؛ مى‏گویند: هَذَا حَجَر! هَذَا حَجَر! این سنگ است! بوسیدن سنگ شرک است! آمِران به معروف آنها نیز در رکن عراقى، و شامى، و یمانى، نیز پشت به کعبه به مردم مى‏گویند: بوسیدن سنگ شرک است. و اگر طائفى بخواهد لبان خود را بر آن سنگ‏هائى که رسول خدا گذارده؛ بگذارد و ببوسد؛ با تازیانه او را مى‏زنند؛ و مى‏گویند: شرک است.
و هیچ بعید نیست که از بوسیدن خصوص حَجَرُ الْأسْوَد نیز مردم را منع کنند؛ و سپس طواف را که مقدّس‏ترین حال خضوع و تذلّل در برابر صاحب بیت است، به عنوان شرک، و دور زدن بر گرد سنگ‏هاى جامد و بى روح نیز بردارند.

خروج مکه و مدینه از حالت اسلامی

وهّابیه مکه و مدینه را که دو شهر إسلامى و متّفقٌ علیه بین جمیع مذاهب إسلامى است؛ و زادگاه و محلّ هجرت و خانه و قرارگاه رسول الله (ص) است؛ و هر نقطه آن مسجدى و معبدى و محلّى از سرگذشت‏ها و تاریخ زنده إسلام، و آثار نبوّت و ولایت أمیر المؤمنین علیه السّلام بود است به دو شهر اروپائى تبدیل کرده‏اند. تمام آثار رسول خدا (ص) را و أهل بیت (ع) را چه در مکه و چه در مدینه محو کرده و نابود ساخته؛ به جاى آن عمارت‏هاى ده اشکوبه ساخته؛ و نخلستان‏هاى مدینه را که سر سبز و خرّم بود؛ همه را قطع و ریشه کن نموده‏اند؛ و به جاى آنها عمارت‏هاى صد در صد وابسته بنا کرده‏اند.
در مدینه طیبه دیگر اسمى از محلّه بنى هاشم نیست؛ از خانه أبُو أیوب أنصارى نیست؛ بیت الأحزان را خراب کردند، دیوار مسجد على (ع) را با صفحاتى پوشانده؛ و دَرِ آن را مهر و موم کرده‏اند. مَشْربه امِّ إبراهیم را چه عرض کنم؟ آن محلّ شریف و مقدّس؛ و آن محلّ نورانى و پر فیض؛ حقّاً امروز به مزبله أشْبَه است تا به مسکن و مأواى رسول خدا (ص)، و أهل بیت (ع)رسول خدا، و معذلک متروک است و مقفول.
مَسجد الْفَضیخ که همان مسجد ردّ شمس است؛ براى حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام، متروک است و مهجور؛ و حتّى کسى نام آن را نمى‏داند. نام على بن أبى طالب (ع) در خطبه‏ها و منبرها برده نمى‏شود؛ ولى ده‏ها بار و صدها بار نام سَیدُنَا عُمَر برده مى‏شود. آه چه شهر غریب و مهجورى است مدینه؟ مدینه که هر وجب آن حکایت از علم و عرفان و قضاء و درایت و ولایت و حَماسه و إیثار یگانه حامى رسول الله، حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام دارد؛ امروز تاریک و غریب است. نام مخالفان هر جا برده مى‏شود؛ ولى نام عَلى، قاچاق است.
بقیع به صورت زمینى است؛ نه سنگى، و نه چراغى، و نه اسمى، و نه رسمى. دور تا دور بقیع را دائره‏اى شکل از عمارت‏هاى مجلّل چند اشکوبه بالا برده‏اند؛ و حتّى عمارت‏هاى ده اشکوبه فراوان است. فروشگاه ها، هتل ها، سازمان ها، مغازه‏هاى فروش همه گونه أمتعه، از مرغ و ماهى گرفته، تا ساندویچ؛ و از جوراب و کفش تا طلاجات؛ همگى با تابلوهاى نئون به صورت‏هاى مختلف، و به أشکال شگفت آور، و رنگ‏هاى دوّارِ متفاوت، متاع‏هاى خود را عرضه مى‏کنند؛ به طوری که کسى که سر قبر أئمّه معصومین باشد؛ آن عمارت هاى بلند و آن تابلوها را مشاهده مى‏کند.
أمّا قبور إمامان ما چراغ ندارد؛ سنگ ندارد؛ و حتّى کسى نمى‏تواند بر روى تربتشان با انگشت بنویسد مثلًا: هَذَا قَبْرُ الْإمَام جَعْفَرٍ الصّادِق. مى‏دانید معنایش چیست؟! معنایش آن است که نام جعفرٌ الصّادق قاچاق است. نام محمّدٌ الباقر قاچاق است. وَهَّابیه موجودیت خود را در قاچاق بودن این مذهب و این مکتب مى‏دانند؛ و براى موجودیت خود که در حقیقت هَدْمِ إسلام است مى‏کوشند، چرا که تشیع جز تجسّم روح إسلام و تبلور معناى نبوّت و قرآن چیزى نیست.

 

کشتار زائران خانه خدا!
در این سال که سنه 1407 هجرى قمرى است؛ این حقیر در به حجّ مشرّف بوده و خود شاهد قضیه بوده‏ام، در شارع مسجد الحرام یعنى در بَلَد حرام، در ماه حرام، و در حرم خدا، بین عمره و حجّ، از شیعیان ایران به جرم برائت از شرک و إعلان اتّحاد مسلمین و فریاد تخلّص از زیر بارِ آن جبّاران و ستمکاران کافر جهان؛ مردم را محاصره کردند؛ و بر آنها یورش بردند؛ و زن و مرد را مضروب و مجروح کردند. مجروحین از مرز چهار هزار نفر گذشت؛ و تعداد مقتولین بدون شک سیصد و بیست و دو نفر بود، که دویست و هشت نفر زن، و یکصد و چهارده نفر مرد بودند؛ و مقدار چهارده نفر مرد دیگر مفقود شدند، که هنوز معلوم نیست در زندان برده‏اند، و یا مرده‏اند و از کثرت جراحات شناخته نشده و وهّابى‏ها اجساد آنها را تحویل نداده‏اند.
و از این جنایت عظیم‏تر و بالاتر آنکه وهّابى‏ها، مسلمانان حکومت إسلامى ایرانى را متّهم به قصد فَساد و إفساد و تخریب خانه خدا، و کودتا کردند؛ و این حمله قبیحانه و وقیحانه و ستمگرانه خود را نشانه آرامش و بقاءِ نظم معرّفى کرده؛ در تلویزیون ها، و رادیوها و روزنامه‏جات خود عَلَى مَا نُقِل، نشان داده و بیان کردند که: ما جلوى اختلال نظام و شورش را گرفتیم؛ و گرنه ایرانى‏ها خانه خدا را خراب مى‏کردند. زیرا ایرانى‏ها مجوسى هستند؛ و یهودى هستند؛ و از إسلام خبرى ندارند؛ و براى حجّ به مکه نمى‏آیند؛ بلکه براى آشوب و إخلال و تفریق در میان مسلمین، و ایجاد شبهه و شک در إسلام مى‏آیند؛ و به صورت ظاهر در میان مسلمین حجّ مى‏گزارند.
برگرفته از کتاب امام شناسی مرحوم آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی، جلد یازدهم.
پایان پیام/
 

کد خبر 235977

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha