«بچه های کارون» روزهای اشغال خرمشهر را روایت می کنند

احمد دهقان نشان دادن غرور ملی به نوجوانان را هدف خود از نگارش «بچه‌های کارون» دانسته و می نویسد: نوجوان‌های آن روزگار در جبهه‌ها کارهایی انجام دادند که خیلی بزرگ‌تر از حد و اندازه و سن آنها بود.

به گزارش خبرنگار شبستان، احمد دهقان که بیشتر با مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» در میان علاقمندان ادبیات داستانی شناخته می شود، اینبار کتاب جدیدی را نوشته است که مخاطبان را به روزهای خون و حماسه اشغال خرمشهر می برد.

 

او که  با روایت متقاوت من قاتل پسرتان هستم از دفاع مقدس اظهار نظرهای متفاوت و گاه نقدهای تندی را به راه انداخت در اثر تازه اش نیز تا حدودی کوشیده است که از قالب های کلیشه ای فراتر رود و روزهای اشغال خرمشهر را با نگاهی متفاوت از گذشته برای گروه سنی نوجوان روایت کند.

 

وی درباره این بچه های کارون می گوید: فضای داستان در کنار رود کارون و به روزهای اشغال خرمشهر باز می‌گردد. این رمان ماجرای سه نوجوان است که در این سوی رود کارون در سنگرهای خط مقدم جبهه هستند. داستان، ماجراهای جنگی این سه نوجوان را روایت می‏کند که با ورود شخصیت دیگری به نام «عبدل» متحول می‌شود و این سه شخصیت به دنبال این‌ می‌روند که عبدل چه کسی است.

 

دهقان درباره انگیزه نگارش این رمان نیز می افزاید: دوست داشتم داستانی را بنویسم که روزهای ملی کشور را روایت می‏کند. دوست داشتم بچه‌های کشورم متوجه شوند که غرور ملی چیست و روزهایی در این کشور بوده که همه دست به دست هم داد‏ه بودند تا کشور را حفظ کنند. بچه‏‌های کارون روایت آزادی یک شهر است و سه نوجوانی که هم سن‌و سال نوجوانان امروز هستند. نوجوان‌های آن روزگار در جبهه‌ها کارهایی را انجام دادند که خیلی بزرگ‌تر از حد و اندازه و سن آنها بود.

 

نویسنده کتاب «سفر به گرای 270» درجه در مورد ویژگی‌های فنی این داستان تصریح می کند: این داستان از زبان یکی از نوجوانان داستان با نام «ناصر» روایت می‌شود. روایت داستان نیم‌نگاهی به طنز دارد و پایان داستان با آزادی خرمشهر همزمان شده است.

 

به گفته وی، جرقه نگارش این رمان با مطالعه خاطرات یک فرمانده عراقی به ذهنش خطور کرد. این فرمانده عراقی با نام «عزالدین مانع» در خاطراتش زندگی خود در زمان جنگ، و ماجراهای خرمشهر و اتفاقاتی را که در آنجا رخ داده، روایت کرده بود.

 

او همچنین می گوید: این خاطرات را من نزدیک به 10 سال پیش مطالعه کردم و با خواندن یکی از تک‏‌خاطرات این فرمانده عراقی، دوست داشتم داستانی را بنویسم اما نمی‌دانستم این ماجرای کوتاه که به دل من نشست، روزگاری تبدیل به یک رمان بلند شود.
 

 

پایان پیام/

کد خبر 255291

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha