هر چه از زمان انتشار فیلم "ظهور بسیار نزدیک است" بیشتر می گذرد، دیدگاه های انتقادی کارشناسان و متخصصان حوزه مهدویت درباره این فیلم شدت می گیرد. به همین منظور سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان تصمیم گرفته است پای صحبت برخی از متخصصان حوزه مهدویت بنشیند و با دیدگاه های آنان درباره این فیلم آشنا شوند. حجت الاسلام و المسلمین نصرت الله آیتی، از پژهشگران پژوهشکده مهدویت، در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار شبستان، به ذکر دیدگاه های انتقادی خود درباره این فیلم پرداخت که بخشی از آن در ادامه می آید:
آیا شما هدف از تولید و پخش این فیلم را غرض ورزی های جناحی یا سیاسی یا انحرافی سازندگان این فیلم می دانید؟
من به اغراض تهیه کننندگان فیلم کاری ندارم؛ زیرا از نیت آن ها اطلاعی ندارم ولی نیت آنان را حمل بر صحت می نمایم و امیدوارم با نیت خدمت به حضرت ولی عصر(عج) و بنا بر احساس تکلیف این کار را انجام داده باشند.
اما این به معنای دفاع از این فیلم نیست. طبق مبانی دینی ما، کاری مصداق عمل صالح است و می توان آن را به صلاح توصیف کرد که افزون بر نیت پاک و زلال، ویژگی دیگری هم داشته باشد. عملی مصداق آیه "و عملوا الصالحات" است که بر اساس حکمت و معیار های دینی باشد؛ یعنی به صرف نیت خالص و قصد خدمت داشتن، نمی توان گفت یک عمل حتما عملی درستی است.
مواردی سراغ داریم که مثلا جوانی با نیت خالص و برای رضای خدا، فردی را که مرتد می دانسته ترور کرده است ولی عمل او امنیت ملی را تهدید کرده است. در تاریخ عاشورا نیز می خوانیم که "کل یتقرب إلی الله بدمه"؛ مردمی که در برابر امام حسین(ع) ایستادند، قربة إلی الله می خواستند امام را شهید کنند.
پس عقیده دارید این کار هر چند نیت خالصی هم داشته باشد، عمل صالح و درستی قلمداد نمی گردد؟
دقیقا همین طور است. عملی که مطابق موازین دینی و حکمت نبوده است، عمل صالح به شمار نمی رود. در روایتی آمده است که از کسی که به نیت خیر ولی مخالف موازین شرعی و سنت عملی را انجام داده است، پرسیده می شود که چرا برای یادگیری عمل درست، اقدامی نکردی؟
بنابراین به صرف داشتن نیت خالص سازندگان فیلم، نمی توان از این فیلم دفاع کرد و آن را عملی درست توصیف نمود.
آیا این فیلم، دستاورد های مثبتی نداشته است و با وجود تمام این ایراد ها، نمی توان جنبه های مثبتی از آن را برشمرد؟
این فیلم درست یا غلط و بدون نظر به محتوای آن، دستاورد ها و نتایجی به دنبال داشت. این فیلم با جریانی که ایجاد کرد، عده ای را به طرفداری و برخی را به مخالفت با خود واداشت و ایجاد این دو جریان مخالف هم، ضرورت وجود گروهی از کارشناسان را می طلبد که متکفل حرف آخر و قضاوت نهایی باشند.
این فیلم نشان داد که نیازمند مجموعه ای از متخصصان هستیم که انحرافات را رصد کرده و مسیر درست را نشان دهند. جالب آن که حوزه علمیه قم، قریب به ده سال است این نیاز و ضرورت را احساس کرده است و با راه اندازی مرکز تخصصی مهدویت، کوشیده است آموزه های درست مهدوی را ترویج نماید. از آن جا که در گذشته با این مشکلات برخورد داشتیم و در آینده نیز برخورد خواهیم داشت، انجام کار تخصصی بر اندیشه مهدوی، ضرورتی است که باید از سطح خواب و خیال و قصه فراتر برود و حتی سطح عمیق تری نسبت به منبر و سخنرانی پیدا کند.
به نظر شما، شکل گیری مراکز پژوهشی در حوزه مهدویت، ضمانتی برای جلوگیری از انحرافات در این حوزه ایجاد می کند؟
قطعا. توجه به مراکز مهدوی سبب می شود محصولات مهدوی و تولیدات مختلف مکتوب و غیر مکتوب، صوتی و تصویری کمتر دچار انحراف شوند. در واقع وجود این مراکز و تقویت آن ها، ایجاد مجموعه ای است برای کنترل مسیر مهدی باوری.
عجیب است که در کشور ما برای تأسیس نانوایی و قنادی، مراکز مختلف کنترل و نظارت وجود داشته باشد ولی برای محصولات مربوط به حضرت حجت(عج) با توجه به جایگاه و حساسیت خاص آن، هیچ گونه مرکزی برای کنترل و نظارت وجود نداشته باشد.
مراکزی مانند وزارت ارشاد را برای انجام این وظیفه ناتوان و ناکارآمد می دانید؟
من معتقدم وزارت ارشاد و نظارت آن، لازم است ولی کافی نیست. در حال حاضر، نظارت بر تولید نرم افزار ها و فعالیت سایت های اینترنتی به خصوص در حوزه مباحث دینی و به ویژه در حوزه مهدویت، بسیار ناکافی است.
گمان می کنم سازندگان این فیلم هم توجه دارند که اگر خدای ناخواسته باب این گونه فعالیت ها باز شود، افراد و گروه هایی با قصد بد و برای انحراف اندیشه مردم دست به کار می شوند و چه بسا دست به کار هم شده اند. نباید محصولات فکری را بی ضابطه و بی قاعده به دست مردم بدهیم؛ این ظلم به اندیشه مهدویت و نازل کردن مباحث مهدوی است.
مگر اعتقاد به امام زمان(عج)، عشق به او و فعالیت برای ترویج اندیشه های او وظیفه همه مسلمانان نیست؟ مگر همه ما مسئول گسترش باور های دینی و مهدوی نیستیم؟
اعتقاد به امام زمان(عج)، عشق به او، محبت به او و حتی فعالیت برای او وظیفه همه ماست ولی این سخن به معنای این نیست که هر کس به خود حق بدهد و قلم بردارد و بنویسد یا محصول فکری ایجاد کند. برای مثال قرآن هم برای همه بشریت است و همه مسلمانان به آن عشق می ورزند، ولی آیا به معنای آزادی هرگونه اعمال نظر درباره قرآن است؟ آیا هر کس حق دارد قرآن را من عنده تفسیر کند؟ همان طور که تفسیر قرآن ضوابطی دارد، مقدماتی دارد، چهارچوب هایی دارد و در عین حال قرآن برای همگان است، آموزه های مهدوی هم برای همگان است ولی تنها متخصصان حق اظهار نظر در این عرصه را دارند.
متخصصان حوزه مهدویت و صاحبان نظر در این مباحث چه کسانی هستند؟
خاستگاه بحث مهدویت، حوزه های علمیه هستند و سطح این مباحث نیز به اعتقاد من، اجتهاد است. بسیاری از روحانیون هم حق ندارند در این عرصه به نظریه پردازی بپردازند و تنها باید به ترویج آموزه هایی که از سوی بزرگان و متخصصان این عرصه بیان شده است، اکتفا کنند. این توهین و تحقیر کسی نیست. من اگر در فلسفه تخصصی ندارم نباید ناراحت شوم که اجازه نظریه پردازی در این باره را ندارم.
منابع اندیشه مهدوی، قرآن و روایات هستند و فهم قرآن و روایات، ضوابطی دارد. از ادبیات عرب تا علم رجال و درایه و اصول فهم و تعارض و... ابزار لازم برای ورود به این حوزه اند. این درخواست، درخواست زیاد و بی جایی نیست که من تقاضا کنم دوستداران و عاشقان امام زمان(عج)، به صرف عشق به حضرت و به صرف نیت خالص هر کاری که گمان می کنند درست است انجام ندهند.برگزاری جشن و مراسم و مانند این ها، کار های عملی و مثبتی است که برای ترویج یاد و نام امام عصر(عج) می توان انجام داد، ولی طبیعی است که فهم متون، تطبیق، تفسیر و هرگونه بحث اندیشه ای در این عرصه تنها وظیفه متخصصان امر است.
شما سازندگان فیلم "ظهور بسیار نزدیک است" را دارای شایستگی برای ساخت چنین فیلمی نمی دانید؟
تا آن جا که من می دانم، سازندگان این فیلم در زمینه اندیشه های مهدوی تخصص نداشته اند و گلایه من از سازندگان فیلم این است که با وجود حداقل سه مرکز تخصصی در قم و با وجود مراکز مختلف مهدوی که برخی با سابقه حدود بیست سال زیر نظر حوزه علمیه قم فعالیت دارند و بسیاری از اهل فرهنگ، اهل قلم و طلاب، آن مراکز را می شناسند،
چرا سازندگان این مجموعه حداقل با یکی از این مراکز مشاوره نکردند؟ آیا جا نداشت به قصد قربت و خدمت، با یکی از این مراکز ارتباط برقرار می کردند؟ این نشان می دهد که نگاه ما به مسأله مهدویت، نگاهی کوچه – بازاری است و هنوز باور نداریم که اندیشه مهدویت، اندیشه ای فاخر است که تنها متخصصان اجازه ورود به بحث های دقیق فکری و اعتقادی آن را دارند.
آیا گمان می کنید سازندگان این مجموعه عمدی داشتند که نخواستند با مراکز تخصصی مهدویت مشورت کنند؟
من قصد آن ها را از ساخت فیلم، حمل بر صحت و خیر کرده ام ولی آن ها نه تنها پیش از ساخت فیلم با این مراکز مشورت نکرده اند که حتی پس از انتشار گسترده فیلم در میان مردم و نقادی توسط متخصصان حوزوی مهدویت، انتقادات را حمل بر کینه توزی نمودند.
گلایه دوم من از سازندگان این مجموعه همین است که چرا برخورد آنان با مراکز و متخصصینی که زیر نظر حوزه علمیه هستند و به ابراز نظر کارشناسی پرداختند، تا این اندازه ناشایست بود؟ البته همه دست اندرکاران فیلم این گونه برخورد نکردند، اما تعدادی از آن ها انتقاد مرکز تخصصی مهدویت را حمل بر کینه توزی و مخالفت با امام زمان(عج)، مقام معظم رهبری و رییس جمهور کرده اند. دانش آموختگان و فعالان مرکز تخصصی مهدویت، خود را مرزداران اعتقادات شیعه می دانند و وظیفه دارند در خبط و خطا ها، خصوصا در اندیشه حساس و دقیق مهدوی به میدان بیایند. امام صادق(ع) می فرمایند: "الفقهاء حصون الإسلام؛ فقیهان، دژ های اسلام هستند".
خداوند است که از نیت ها آگاه است، ولی نقد های متخصصین مراکز مهدوی، ناظر به سازندگان نبوده و تنها به محتوای فیلم و پیامد های منفی آن نظر داشته اند. دین، همه هویت یک انسان شیعه است و نسبت به آن باید حساس بود.
حال اگر بخواهیم به نقد محتوای خود فیلم بپردازیم، نقد شما ناظر بر کدام بخش های محتوایی این فیلم است؟
این کار علیرغم القای حرف های خود به صورت یقینی و قطعی، اساسا بر چیزی جز حدس و گمان مبتنی نیست. در حالی که ما معتقدیم "إن الظن لایغنی من الحق شیئا؛ همانا حدس، هیچ بهره ای از حقیقت ندارد". در حوزه معارف، به گمان و حدس نباید اعتماد کرد و حال آن که حدس اندر حدس اندر حدس، مبنای این فیلم است.
این دیدگاه نسبت به این فیلم، قدری افراطی نیست؟ آیا می توانید منظور خود را از "حدس اندر حدس اندر حدس" برای ما روشن کنید؟
بله، این سخنم را با دقت می گویم که این فیلم بر سه لایه از حدس مبتنی است:
لایه اول: حدس و گمان در روایاتی که مبنای این فیلم هستند که این خود از دو جهت قابل تأمل است:
1. حدس در منابع این روایات: بیشتر منابع این روایات، منابع ضعیفی هستند؛ یعنی هم منابع اهل سنت که در فیلم به آن ها استناد شده است، نزد خود اهل سنت از منابع ضعیف است و هم منابع شیعی که مورد استناد قرار گرفته اند، نزد اهل تشیع ضعیف هستند. برای مثال، کتاب "الفتن" و نویسنده آن نزد اهل سنت بسیار نقد شده اند و کتاب های "بیان الأئمة" و "إلزام الناصب" نیز در میان علمای شیعه مورد نقد و اختلاف نظر هستند.
2. برخی منابع این فیلم، منابع معتبری هستند ولی اعتبار یک کتاب، سبب اعتبار همه روایات آن کتاب نیست. حتی درباره کتاب "کافی" از شیخ کلینی که متقن ترین کتاب روایی شیعه است، در حال حاضر هیچ عالمی معتقد به صحیح بودن تمام روایات آن نیست. کتاب "الغیبة" شیخ طوسی، کتاب معتبری است ولی تمام احادیث آن صحیح السند نیستند. برای نمونه، بحث شعیب بن صالح که در فیلم بر دکتر احمدی نژاد تطبیق داده شده است، از هر دو مشکل مذکور رنج می بردو هم منبع این مطلب و هم روایات آن اعتبار و صحت سند قطعی ندارند.
2. برخی منابع این فیلم، منابع معتبری هستند ولی اعتبار یک کتاب، سبب اعتبار همه روایات آن کتاب نیست. حتی درباره کتاب "کافی" از شیخ کلینی که متقن ترین کتاب روایی شیعه است، در حال حاضر هیچ عالمی معتقد به صحیح بودن تمام روایات آن نیست. کتاب "الغیبة" شیخ طوسی، کتاب معتبری است ولی تمام احادیث آن صحیح السند نیستند. برای نمونه، بحث شعیب بن صالح که در فیلم بر دکتر احمدی نژاد تطبیق داده شده است، از هر دو مشکل مذکور رنج می بردو هم منبع این مطلب و هم روایات آن اعتبار و صحت سند قطعی ندارند.
لایه های دوم و سوم حدس و گمان را نیز برای ما تشریح کنید.
لایه دوم: حدس و گمان در معنای روایات و تفسیر آن ها. برای مثال، شعیب بن صالح در ظاهر نام فردی است ولی در فیلم، آن را از معنای اسم خاصی عدول داده و به معنای مردمی می گیرند تا بر آقای احمدی نژاد تطبیق کند. ما هم برای رییس جمهور کشورمان احترام قایل هستیم و وظیفه داریم از او حمایت کنیم و او را کمک نماییم ولی این که شعیب بن صالح از بنی تمیم است و از آن جا که بنی تمیم اکنون منقرض شده و در اقوام دیگر مخلوط شده است، چه ربطی به گمنام بودن دکتر احمدی نژاد در آغاز دوران ریاست جمهوری او دارد؟ کلمه "خال" در روایات، به خلل تفسیر شده و "شاب" را جوانمرد معنا کرده است. این ها همه نمونه هایی از حدس در معنا و تفسیر روایات هستند.
لایه سوم: حدس و گمان در تطبیق روایات.تطبیق باید صراحت داشته باشد، ولی برداشت سازندگان فیلم از روایات، با مصداق های خارجی که معرفی می کند به طور شفاف و دقیق تطبیق ندارند. حتی بعضی از ویژگی هایی که آنان از روایات برداشت می کنند بر چندین تن تطبیق دارد و چه بسا افرادی در گذشته بوده اند و یا در آینده بیایند که برای مطابقت با این ویژگی ها شایسته تر باشند.
در واقع قطع در تطبیق ها مشاهده نمی شود و نوعی جانبداری در مطابقت به چشم می خورد. به نظر من، سازندگان فیلم هم نمی توانند قسم حضرت عباس(ع) بخورند که شعیب بن صالح، قطعا دکتر احمدی نژاد است یا سید حسن نصرالله یقینا همان یمانی است و قسم هم نمی خورند؛ زیرا بر حدس و گمان سخن گفته اند نه یقین.
یعنی می گویید از روایاتی که نام سفیانی را عبدالله دانسته اند و حتی چهره ظاهری او را توصیف کرده اند، نمی توان و نباید او را شناخت؟
مسأله بسیار دقیق تر و حساس تر از این حرف هاست. ما نمی توانیم به صرف یک روایت یا حتی چند روایت که سندشان از قطعیت لازم برخوردار نیست، برداشت هایی بکنیم و آن را بر افراد تطبیق دهیم. اگر مجموع روایات ما، آن هم روایات صحیح السند ما بر مطلبی صحه نهادند، ما می توانیم بر آن تکیه کنیم ولی از چشم زاغ بودن سفیانی یا صرف اسم او و یا سرخ بودن چهره اش نمی توان گفت که ملک عبدالله، پادشاه اردن، همان سفیانی است.
از امام صادق(ع) پرسیدند که اسم سفیانی چیست؟ ایشان پاسخ دادند که به اسمش کاری نداشته باشید. وقتی پنج منطقه را تصرف کرد، او را خواهید شناخت. پس ملاکی که به ما داده اند، فقط همین ها نیستند. گاهی تطبیق اصلا صراحت در مصداق ندارد و گاهی صراحت دارد ولی احتمال وجود مصداق دیگری هم هست؛ بنابراین به این آسانی ها نمی توان روایات را بر افراد واقعی مطابقت داد.
خلاصه این که این فیلم در هر سه لایه خود، بر حدس مبتنی است و این منظور من از این سخن بود که این فیلم را بر اساس "حدس اندر حدس اندر حدس" ساخته اند.
آیا حداقل دستاورد این فیلم را نمی توان بزرگداشت یاد امام زمان(عج) دانست و این حدس ها حتی نمی توانند مایه امیدواری مردم نسبت به امام زمان(عج) باشند؟
در این باره باید دو نکته را تذکر دهم. اول این که ما که نمی توانیم دروغی را به امام صادق(ع) نسبت دهیم و بگوییم امام فرموده اند که شعیب بن صالح یعنی احمدی نژاد. این نسبت دادن ها حجت شرعی می خواهند. آیا روز قیامت از ما نمی پرسند که بر چه اساسی این کار را کردید؟ واقعا حجت ما بر این کار چیست؟
دوم آن که اگر برای مثال، ملک عبدالله بر اثر یک حادثه درگذشت یا یرای مثال ترور شد در حالی که مردم ما منتظر قیام او و تصرف مناطق مختلفی از جهانند، آن وقت چه اتفاقی می افتد؟ این حادثه و مانند آن، چه بازتابی در اندیشه های مردم و اعتقادات آنان خواهند داشت؟ چه قضاوتی خواهند کرد؟ آن وقت گمان نمی کنید که مردمی که به این حدس ها دل خوش کرده بودند، در اصل آموزه مهدوی دچار تردید شوند؟
وقتی اعتقادات مردم سست شد، نیت پاک و قصد خدمت سازندگان این چنین فیلم هایی، چه مشکلی را حل خواهد کرد؟
پس چرا برخی بزرگان و اندیشمندان که نامشان در فیلم آمده و بعضی سخنان به آنان نسبت داده شده، مخالفت خود را با این فیلم و برداشت های آن اعلام نکرده اند؟
البته برخی از این بزرگواران عکس العمل نشان داده اند. برای نمونه، آیت الله ناصری با دست خط خودشان نوشتند که این فیلم را تأیید نکرده اند و نمی کنند و حتی بخشی از آن را غیر قابل دفاع می دانند و نظر خود را رسما اعلام کرده اند.
از این بزرگان بگذریم، شاید افرادی باشند که منبری های خوبی باشند یا حتی فیلسوفان، پزشکان یا فیزیکدانان بزرگی باشند. این ربطی به صاحب نظر بودن آنان در همه مسائل به ویژه در مباحث دینی و مهدوی ندارد. در این مطالب، باید به لحاظ سند شناسی، دلالت شناسی، حل تعارض میان روایات، برقراری نسبت روایات با آیات و روایات دیگر و... صاحب نظر بود. ما نیازمند تفکیک میان علوم تخصصی و کارشناسان متخصص هر رشته از یکدیگر هستیم.
از کجا می توان فهمید که فلان روحانی یا فلان اندیشمند متخصص این رشته هست یا نه؟
از رشته تحصیلی و تحقیقی آن ها می توان فهمید. از دامنه مطالعات و حیطه کاری آن ها می توان دریافت. اگر بخواهید ساده تر بگویم، گاهی از تأیید هایی که می شود می توان دریافت که آن فرد در این رشته تخصص دارد یا ندارد. برای مثال، بزرگی از استناد این فیلم به کتاب "الغیبة" شیخ طوسی حمایت کرده است، ولی اصلا توجه ندارد و آگاه نیست که اگر این کتاب معتبر است، دلیل نمی شود که تمام روایات این کتاب هم صحیح السند و معتبر باشند.
در یک کلام بگویم که اختلاف دیدگاه در هر سطحی امکان دارد و در همه رشته های علمی طبیعی است، ولی به سخن فردی که کارشناس و متخصص یک فن نیست، نمی توان و نباید به راحتی اعتماد کرد.
پایان پیام/
نظر شما