پالسِ پیام تسلیت هاشمی به مترسکِ براندازی؛ به داخل و خارج کشور چیست؟

غالب رسانه های ارزشی درنقدپیام تسلیت آقای هاشمی به موسوی جزءاین ننوشتندکه وی بایدموضع خوددرقبال فتنه88را روشن نماید.لذا این پیام نکات مهمتری داردکه باید درتاکتیکهای داخلی و خارجی استکبارآن راجُست.رمزگشایی آن...

«علی محقق مقدم»
 
"گویند روزی روباهی بر تالابی گذر می کرد و چون به تالاب رسید، به مشتی لک لک برخورد که جملگی در حال معیشت روزانه بودند. چون دید شکم تُهی از قوت دارد قصد نمود آنان را به شکار در آورد. صیاد چون عزیمت صید نمود لک لک ها با کوچکترین خیز و صدایی از جای بر می خاستند و طَرف دگرسو می شدند. پس روباه با خود چاره ای اندیشید و با خویشتن خویش چنین گفت: امروز من رسوای زمانم و فردا کَس مرا نبیند. چون لک لک ها بر فراز تالاب آیند من از دور سنگی پراکنم و ... . و روباه فردا همان کرد که حیلت کرده بود. ابتدا سنگی به دندان گرفت و از دور به سوی لک لک ها انداخت و چون لک لک ها سنگ دیدند جملگی پر گشودند، دگر باره روباه چُنان کرد و گله همان کرد که کرده بود و صیاد باز همان چاره در پیش گرفت تا آنکه چون لک لک ها سنگ دیدند نرَمیدند. در این حال روباه جست و لک لکی به چنگال بربایید و رفت.".
حکایت مستند بالا یکی از وقایع طبیعی (آیت شناسی) در تالاب های محلی دشت خوزستان است که برادران جنوبیمان آن را نقل می کنند. این حکایت البته درسی استراتژیک دارد که خبرگان علوم جنگ های روانی و کارزارهای نرم از آن استفاده می برند. تاکتیک صیاد در این حکایت مبتنی است بر اصل حساسیت زدایی و غفلت آفرینی. در این تاکتیک دشمن ابتدا به امری کوچک با بُردی پایین دامن می زند و چون اجتماع هدف را تست کرد، در صورت عدم حساسیت جامعه مورد هجوم این کار را دو مرتبه انجام می دهد تا آنکه جامعه حساسیت خود را نسبت به امری از دست می دهد سپس هدف نهایی را در پس غفلت اجتماع مورد نظر عملیاتی می نماید. و البته از همین روست که در انگاره های دینی مردم به کرّات و قویّاً به فریضه امر به معروف و نهی از منکر متوجه می گردند. چنانچه مردم در اولین تست دشمن حسایت نشان دهند و به نقطه کانونی هجمه یورش ببرند؛ دشمن متوجه می گردد که وارد فازهای بعدی نگردد.
روز 12 فروردین شاهد بودیم آقای اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس سابق خبرگان ملت طیّ نامه ای به مترسک براندازی نرم و رهبر فتنه سبز 88 پیام تسلیتی فرستاد و خارج از محافظه کاری هایی که حتی حجت الاسلام سیدحسن خمینی نوه نسبی حضرت روح الله (ره) نیز آن را رعایت نمود؛ دست به تمجید زائدالوصفی از شخصیت موسوی زد. در اینکه موسوی چه عامل ذلیل سیاسی در ایران است و اینکه تبدیل به یک جسد متعفن و میکروب زای سیاسی تبدیل شده نپرداختن بهتر است که مردم مسلمان ایران به خوبی نفوذی ها را خود می شناسند.
غالب رسانه های ارزشی و اصولگرا در نقد این پیام مهم جزء این ننوشتند که آقای هاشمی هنوز موضع رسمی خود در قبال فتنه سبز 88 و آشوب های آن تا 25 بهمن 89 را مشخص نکرده و باید یک موضع گیری رسمی بکند. اما نویسنده معتقد است این پیام به دو دلیل نکته ی مهمتری در دل خویش دارد؛ اول آنکه بعد از 25 بهمن قاطبه خواص بی بصیرت مرزهای خود را با سران فتنه مشخص کردند و حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از یک تریبون رسمی شعارِ: «موسوی، کروبی اعدام باید گردند» سر دادند. دوم آنکه ایشان با نام رسمیشان نامه را پاراف کرده اند. اما در ارسال این پیام تسلیت توسط ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران؛ به یکی از خائنین به اسلام و وطن و ایراد تعاریف سنگینی از او به این بهانه؛ سئوال ها و نکاتی است که برای اهل بصیرت قطعاً مهم است.
اول آنکه:
منظور جناب آقای هاشمی رفسنجانی بهرمانی از اینکه این پیام را با سمت رسمیشان تقدیم کرده بی شک این بوده است که به سازمان نفاق سبز این پالس را بدهد که تکیه گاه آنان در نظام جمهوری اسلامی هنوز بر حمایت از آنان پابرجاست و این تکیه گاه حتی بعد از عزل از ریاست مجلس خبرگان نیز صدمه ای ندیده است.
دوم آنکه:
این نامه در ایام نوروز بهاری ایرانیان مسلمان وقت مناسبی را ایجاد نمود تا یک منبع رسمی در نظام فریاد حاکمیت دو گانه را باز سر دهد و به همه سیاسیون بفهماند که جریان کارگزاران و اصلاح طلبی هنوز به دفاع از سران فتنه می پردازد تا آنجا که حتی گذشته از درخواست عدم محاکمه، آنان را به عنوان خدّومان به اسلام، انقلاب و کشور نیز تطهیر نماید. و این بهترین فرصت است تا در کنار غفلت صدا و سیما از پخش این نامه هتاکانه به مواضع اسلامی- انقلابی مردم ایران به حساسیت زدایی پرداخته شود.
سوم آنکه:
آقای هاشمی در این پیام با به کار بردن جملات مشمئزکننده چنین می نویسد: «مصیبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ویژه مهندس میرحسین موسوی تسلیت می‌گویم. خاندانی که خدمات شایسته‌ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی‌مان کردند و افتخار تقدیم چندین شهید در راه اسلام، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند.». خدمات شایسته این خاندان که از آنها با لفظ معزز یاد شده چون با لفظ «به ویژه مهندس میرحسین موسوی» درآمیخته قائدتاً از اینجای پیام به بعد بیشتر متوجه موسوی از میکروب های سیاسی معاصر ایران اسلامی می شود. در این مقال چهار احتمال وارد است: یک- جناب رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت که خود را همواره یار و پیرو امام خمینی (ره) و رهبر عزیز انقلاب اسلامی می داند؛ خبر ندارد از سال 88 به بعد در پی فتنه سبز و اغتشاش های پیاپی ولی امر مسلمین چه الفاظی در باب رهبران داخلی این جریان نفاق به کار برده اند. دو- ایشان به اصل اسلامی حبط اعمال واقف نیستند یا حداقل به جمله گرانبهای حضرت امام مبنی بر اینکه ملاک حال افراد است اعتقاد و باور ندارند یا آن را نشنیده اند. سه- آقای هاشمی فتنه سال گذشته و حتی آشوب 25 بهمن 89 را مصداق گناه نمی دانند. چهار- ایشان هم می داند موسوی و دار و دسته اش طیّ یکسال و اندی اخیر دچار چه گناه بزرگی شده اند و هم حال افراد را ملاک تصمی گیری می داند ولی به دلایلی به تکیه گاه آنان مبدل شده است.
احتمال اول و دوم با توجه به شأن علمی ایشان و شخصیت سیاسی و مبارزات طولانیشان در انقلاب نگفته مردود است. احتمال سوم نیز مردود است زیرا در اسلام اصل بر برائت و پاکی افراد است مگر عکسش ثابت شود لذا چون ایشان خود را یار رهبری می داند و با توجه به اینکه امام امت وقایع سال 88 و بعد از آن را فتنه و گناه بزرگ خواندند پس آقای هاشمی هم به فتنه بودن و گناه بزرگ بودن اعمال موسوی و ... باور دارد. البته با تمام این اوصاف مخاطبان حق دارند با توجه به مصادیق آشکار رفتار سیاسی چند ماه اخیر ایشان این گزینه را نیز محتمل بدانند اما در اینصورت صدور حُکم به عهده خودشان است. پُر واضح است که احتمال چهارم مصداق بیشتری می یابد یعنی رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام به مصالحی که خود بدان رسیده اند سعی دارند جریان نفاق سبز همچنان در نظام جمهوری اسلامی مورد حمایت حداقل ایشان باشند.
چهارم آنکه:
براستی چرا آقای هاشمی باید از ادامه حیات سیاسی میکروب های سیاسی چون موسوی و کروبی نفع ببرد؟
پنجم آنکه:
در حال حاضر منطقه خاورمیانه دستخوش تحولات انقلابی شده است که غالب تحلیلگران خارجی و داخلی به این گزاره که "دومینوی انتفاضه اسلامی- عربی خاورمیانه و شمال آفریقا کانونی جزء انقلاب اسلامی 1979 ایران ندارد." باور دارند. و اما منطقه خاورمیانه به اذعان بزرگترین استراتژیست های جهان و ایران به هر دو لحاظ ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و انگاره های آخرالزمانی قلب حیاتی دنیای مدرنیته و پسامدرن است. استکبار جهانی برای قطع یا حداقل تأخیر در سرایت انتفاضه های اسلامی مناطق عربی 12 کشور متشنّج به دیگر مناطق تحت نفوذش و یا با هدفی کمینه تر مبنی بر انحراف این انتفاضه ها سعی کرد طیّ 25 بهمن 1389 با آشوب کوچک نیروهای سرسپرده سازمان نفاق سبز انقلابیان ایران را مشغول داخل کشور گرداند و از دیگر سوی یک عملیات روانی برای کاهش روحیه انقلابیون منطقه را کلید بزند.
ششم آنکه:
اتاق فکر خارجی سازمان نفاق سبز تصمیم گرفته است بعد از ناکامی در 25 بهمن و سریال ادامه دار مفتضح شدن فراخوان هایشان برای سه شنبه های آخر سال در تهران؛ شواری تصمیم گیری و تصمیم سازی آشوب و اغتشاش را به بیرون کشور منتقل نماید. این شورا که به "شورای هماهنگی راهِ سبز امید!" مسلماً با محاکمه و بی اثر شدن حداقل بُرَندِگی موسوی و کروبی در ضدانقلاب داخلی لاشه ای خواهد شد که به سرنوشت سازمان مجاهیدن و اپوزسیون خارجی تبدیل می شود. از این رو این شورا در آخرین تصمیم گیری های که بدان رسیده این نکته را مورد توجه قرار داده است که شورای موهوم فوق الذکر مداوماً خود را در ارتباط با موسوی و کروبی معرفی نماید و مستمراً پیگیر اوضاع آینده و سرنوشت سیاسی آنان در ایران باشد. به همین دلیل اخیراً سعی شد با استفاده از برنامه های ماهواره ای حجم وسیعی از عملیات روانی روی ایرانیان انجام شود تا برای نجات موسوی و کروبی و دیگر عوامل فتنه از محاکمه به خیابان های تهران بیایند؛ چیزی که تا به امروز از پایگاه مردمی برخوردار نشد. مخلص کلام اینکه برای حیات تاکتیک آشوب سازی در ایران و ادامه روند خوراک سازی رسانه ای و زمینه سازی عملیات روانی (آنچه در 25 بهمن دیده شد) وجود سران فتنه به شدت مهم است.
دست آخر اینکه-
حکایت اول متن را به خاطر که بیاورید از هر آنچه گفتیم و شنیدید اینگونه مستفاد می شود که پیام تسلیت آقای هاشمی به موسوی آن هم در بهترین زمان ممکن (ایام نوروز و خواب رسانه ای کشور) و با نام رسمی ایشان در امتداد پیگیری دو تاکتیک "حساسیت زدایی" و "حاکمیت دوگانه" است برای اهداف میانی و غایی بعدی که سعی دارد چنانچه با حجم وسیعی از انتقادهای مردمی و سیاسی روبرو نشد در آینده با افزایش سهم این تست ها در سایه حساسیت زدایی امت ایران و غفلت مسئولین به هدف نهایی دست یازد.
اما در اینکه هدف های میانی و غایی چه چیزهایی می تواند باشد احتمالات وسیعی مطرح است که به دلیل عدم اطلاعات دقیق در این ایّام با خطای پیش بینی بالایی روبرو می شود. لکن همین بَس که سرنوشت موسوی، کروبی، خاتمی و موسوی خوئینی ها خواهی و نخواهی با سرنوشت مهدی هاشمی بهرمانی رفسنجانی فرزند عزیز ریاست محترم مجمع تشخیص سخت گره خورده است و یا اینکه نگاهی به وضعیت فعلی سوریه و تشنجات سیاسی که ممکن است لبنان به بهانه چگونگی تشکیل کابینه دوباره به آن وارد شود حاکی از آن است که طراحان سناریوهای جهانی نظم بین المللی به دنبال آن هستند که ایران، سوریه و حتی لبنان که پاشنه ی چرخش درب انتفاضه های سلسله ای اسلامی- عربی منطقه هستند را از جای درآورند تا شاید منطقه به کام استکبار باز بگردد.
در هر حال حُکم آخر به عهده خود مخاطبان است.
پایان پیام/
کد خبر 28732

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha