تفکر فلسفی از کودکی روح عقلانیت را به کالبد جامعه می دمد

خبرگزاری شبستان: آموزش روش‌های منطقی در عمل به کودکان و نه خود اصول منطق به‌عنوان یک علم، بنیادی در کودکان ایجاد می‌کند که نه تنها در تمام طول عمر همراه آن‌ها است بلکه جامعه نیز از مزایای آن بهره می‌برد.

خبرگزاری شبستان: بچه‌های ما ذهنشان دارد فلسفی می‌شود. خوشبختانه حرکت جامعه و نظام موجب شده که ذهن‌ها عقلانیت پیدا کند. جوان‌های ما واقعاً سؤال می‌کنند. این سؤال‌هایی که زیاد شده، این را باید مبارک دانست؛ منتها ما باید جوابگویی داشته باشیم. حس سؤال کنندگی دارد زیاد می‌شود، و این همین طور دارد به نسل‌های پایین‌تر منتقل می‌شود. (بخشی از بیانات رهبری در دیدار با اعضای مجمع حکمت اسلامی). این بیانات نشان می دهد عقلانیت در سطح جامعه نیازمند آموزش تفکر فلسفی به افراد از سنین کودکی است از این رو در این باره با رضا ماحوزی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم به گفتگو پرداخیتم که در ذیل می آید:

 

مفهوم فلسفه برای کودکان به چه معنا است؟
فلسفه برای کودکان در واقع مرتبط با فلسفه برای جوانان و بزرگسالان است. به این معنا که اگر ضرورت فلسفه به طور کلی و فلسفه برای بزرگسالان و جامعه بزرگسال فهم و تبیین شود، ضرورت فلسفه برای کودکان به‌ عنوان مقدمه‌ای برای فلسفه در سطحی بزرگتر نیز فهم و تبیین می‌شود.
مسلماً فلسفه برای کودکان، به لحاظ خصلت مقدمه‌ای بودن آن نمی‌ تواند دقیقاً به‌ معنای تامل عقلانی جدی درباره موضوعات فلسفی و یا فهم ارتباط معقولات ثانی فلسفی با یکدیگر و یا در سطحی وسیع‌ تر به‌ معنای تشکیل یک نظام هم ‌بسته فلسفی باشد. در سطح کودکان و متناسب با قوت فهم و درک آنها، فلسفه بیش از آنکه آموختن نظریه‌ ها و یا تأمل درباره آنها باشد، بلند شدن و در مسیر تفکر عقلی قرار گرفتن است. درست همان گونه که برای تبدیل یک نوزاد به دونده‌ای حرفه‌ای، نخست باید ایستادن و راه رفتن به آن نوزاد تعلیم داده شود، برای نزدیک شدن به سطح حرفه‌ای و پیشرفته تفکر عقلی- فلسفی نیز، بهتر است از دوران کودکی نخست انگیزه رفتن به این مسیر ایجاد و تقویت شود و سپس مقدمات قرار گرفتن در این راه تعلیم داده شود تا در نتیجه این تلاش، استعدادهای بالقوه پرورش یافته و بالفعل شوند.

 

هدف از آموزش های فلسفی برای کودکان چیست؟
به طور کلی سه هدف در آموزش فلسفه به کودکان باید پی گرفته شود؛ 1- تقویت حس پرسشگری کودکان 2- تعمیق سئوالات کودکان و هدایت سئوالات سطحی و ملموس آنها بسوی سئوالات بنیادی‌تر و ناملموس و چالشی و 3- آموزش روش‌های منطقی تحلیل سئوالات و دیدگاه‌ها.
نکته اخیر که در واقع باید در ادامه دو نکته قبل و پس از آنها انجام گیرد، خود تقویت کننده دو مورد قبل از خود نیز هست. به این معنا که با تعلیم سطح ساده شده‌ای از بررسی‌های منطقی و نحوه تجزیه و تحلیل دعاوی از یک سو و ترکیب و تألیف مقدمات برای رسیدن به نتایج اولیه و ساده از سوی دیگر می‌توان قوه خلاقیت و تفکر عقلی را در کودکان تقویت کرد. این مسئله هم به وقت و حوصله کافی و هم به دقت و مهارت خاصی نیاز دارد.
علاوه‌ بر این، با تقریرهای مختلف مسئله‌ای واحد و بیان آن به صورت‌های متعدد و مختلف می‌توان ابعاد متفاوت و متعددی از مسائلی که کودکان ممکن است در مواجهه اول فقط یک سطح از آن را دریابند به آنها نشان داد و آنها را در جریان بازی‌های متعددی در تجزیه و بازنمایی دعاوی و مسائل دعوت کرد. این رویکرد که امروزه مورد توجه خاص محافل فلسفه برای کودکان واقع شده است، علاوه ‌بر تقویت قوه خلاقیت کودکان برای حل مسائل مختلف، یکی از روش های تحلیل نزد فیلسوفان تحلیلی را نیز بصورت عملی آموزش می‌دهد.
مسلماً وجه بازی بودن این رویه باید بر وجه فکری آن غلبه داشته باشد زیرا در غیر این صورت، رویه مذکور از آموزش فلسفه به کودکان خارج شده و در سطحی پیشرفته‌تر برای جوانان و بزرگسالان قابل طرح است.
 

سابقه این نوع آموزش در جهان و ایران چگونه بوده است؟
سابقه این رویکرد در جهان و مؤسسات و سازمان‌های حامی آن روشن است. اما در ایران نخستین بار گروه «فلسفه و کودک» بنیاد حکمت اسلامی صدرا این نوع آموزش را در ایران مطرح کرد و نشریه‌ای تخصصی در این خصوص با عنوان فلسفه و کودک منتشر ساخت. پس از آن مراکز دیگری چون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و علاقمندان و مترجمینی که بصورت شخصی در این حوزه فعالیت می‌کنند آثار خوبی را منتشر کرده‌اند. امروزه ادبیات این مقوله در کشور ایجاد شده است و علاوه ‌بر کتاب‌ها و مقالات، پایان نامه‌هایی نیز ابعاد متفاوت آن را بررسی کرده‌اند.

 

فلسفه برای کودکان در جامعه ما چه ضرورتی دارد؟
اشاره شد که آموزش فلسفه برای کودکان در واقع مقدمه آموزش عقلانیت و فلسفه به جوانان و بزرگسالان است. علاوه‌براین، آموزش فلسفه برای کودکان کاملاً به مقوله خلاقیت و تقویت و ترویج آن در کودکان مرتبط است. آموزش روش‌های منطقی در عمل به کودکان و نه خود اصول و مباحث منطق به‌عنوان یک علم، بنیاد و شالوده‌ای در کودکان ایجاد می‌کند که نه تنها در تمام طول عمر همراه آن‌ها خواهد بود بلکه جامعه نیز از مزایای آن بهره می‌برد. اساساً رکنی از مشارکت اجتماعی و مدنی موردنظر سیاستگذاران در جوامع حال و گذشته، از طریق آموزش افراد و شهروندان برای حضور عاقلانه در جامعه و نمایش تفکر و رفتار عقلانی خود در قالب مشارکت سیاسی و اجتماعی محقق می‌شود و آموزش فلسفه برای کودکان چه آنگاه که به تقویت و آموزش عقلانیت در آنها نظر دارد و چه آنگاه که همفکری و مشارکت با یکدیگر در حل مسائل را آموزش می‌دهد می‌تواند مقدمه نیل به آن مقصود باشد. باید این اصل اساسی را درنظر داشته باشیم که تشکیل یک تمدن بزرگ و همه جانبه که از یک سو از نشانه‌های علمی و عقلانی و فرهنگی و هنری و اقتصادی و غیره بصورت یکسان و همزمان برخوردار باشد، و از سوی دیگر برنامه‌ای برای تربیت انسان‌های خردمند و عاقل داشته باشد- بگونه‌ای که شایسته مقام آدمی هم بلحاظ ذات و هم بلحاظ تشبه به خداوند باشد- جز در پرتو عقلانیت کلی و جز با حضور و نمایش عقلانیت تک تک افراد جامعه‌ای که خواستار این مطلوب است بدست نمی‌آید و آموزش فلسفه و عقلانیت به کودکان، درواقع هم مقدمه و هم بنیاد و شالوده این امر ضروری است.

 

چرا با وجود اهمیت فلسفه برای کودکان در نظام آموزشی ما تدریس نمی شود و حتی در دوره دبیرستان تنها در رشته های علوم انسانی فلسفه و منطق دارند و گروه های دیگر مانند علوم تجربی و ریاضی ندارند؟
نکته بسیار مهمی که علیرغم وجود کتاب‌ها و مقالات و پایان نامه‌های موجود به زبان فارسی هنوز در کشور به خوبی تبیین نشده و در جای مناسب خود قرار نگرفته است، ضرورت فلسفه برای کودکان است. تا زمانی که این ضرورت بگونه برجسته بیان نشود و گفتمانی مناسب در فضای آموزشی و فرهنگی کشور ایجاد نکند آموزش فلسفه برای کودکان جز در موارد معدود و استثنا به صورت عملی محقق نمی‌شود. مسلماً مراکز متولی فلسفه برای کودکان باید در حد کفایت ادبیات مورد نیاز در این خصوص را هم برای آموزش و پرورش و کتب درسی و هم برای صدا و سیما و مطبوعات فراهم کنند. از سوی دیگر، مسئولین و متولیان وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در سطحی وسیع‌تر، کارگزاران اصلی نظام که دغدغه ترقی ایران به سطح یک تمدن قوی و توسعه یافته در سطح بین المللی هستند باید این موضوع را در برنامه‌های اصلی خود قرار دهند و بر تحقق جدی آن پافشاری کنند. اگر به این مسئله با نگاهی وسیع نگریسته شود روشن می‌شود که مسئله فلسفه و آموزش آن، خواه در سطح کودکان و خواه در سطح جوانان و بزرگسالان، فقط منحصر به رشته علوم انسانی و یا طیف محدود و خاصی از افراد نیست بلکه همان‌کونه که امروزه آموزش فلسفه در کشورهای پیشرفته به‌عنوان یک مسئله همگانی و عمومی ملاحظه می‌شود، در کشور ما نیز باید متناسب با سطوح مختلف تحصیلی و توانایی دانش آموزان، این آموزش عمومیت یابد. چنانکه گفته شد، تغییر این نگاه در سطوح مدیریتی بالادستی مستلزم ایجاد ادبیات قوی و شایسته و معرفی وجوه کاربردی آن توسط محققان و متخصصان این مقوله است.
پایان پیام/

کد خبر 287747

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha