گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛ مقام معظم رهبری چندی پیش در سفر به خراسان شمالی و در دیدار با مردم این استان، به موضوعی مهم و اساسی در زندگی امروز جامعه ایران یعنی «سبک زندگی اسلامی» اشاره کرده و باید و نبایدهای این سبک زندگی را در غالب سوالاتی ریشه ای مطرح کردند. گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان در راستای تحلیل و تشریح منویات رهبر معظم انقلاب، برخی از سوالات و سرفصل های مطرح شده از سوی معظم له را با کارشناسان و صاحب نظران عرصه فرهنگی کشور در میان گذاشته و نظرات آنها را در این زمینه جویا شده است. در همین راستا آنچه در ادامه می خوانید نظرات حجت الاسلام سعید بهمنی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است که در رابطه با مسئله «صبر و صبوری کردن در برخوردها و پیش نیازهای لازم برای داشتن این فضیلت اخلاقی» با خبرنگار معارف خبرگزاری شبستان گفتگو کرده است.
«حلم» به معنای «صبر» نیست
حجت الاسلام بهمنی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: واژه بردباری، برگردان واژه ای در متون دینی و عربی به نام «حلم» است. بردباری در فارسی ظاهراً «تحمل بار» و «صبوری کردن» معنا می شود و هر چند از نظر معنای لفظی با حلم هم معناست، اما آن معنا را منعکس نمی کند.
وی افزود: واکاوی بیشتر در ریشه این واژه ما را به ضرب المثلی فارسی درباره افراد صبور و پرتحمل می رساند که معمولا این عبارت در رابطه با آنها بکار می رود که « خار می خورد و بار می برد » یعنی صبر و تحمل افراد را به شتر که از چهارپایان مقام و صبور است تشبیه می کنند. در حالی که «حلم» به معنای «تملک نفس» است و واژه «خویشتن داری» بیشتر بر مفهوم «حلم» صدق می کند و با آن هماهنگ است. صبر و صبوری یعنی انسان در شرایط مختلفی که نفس به هیجان می آید، بتواند خویشتن دار باشد و اختیار از کف ندهد.
حتی «علم» زمانی نافع است که در ظرف «حلم» قرار بگیرد
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: «حلم» یک خصال و خصلت انسانی است و خدا انسان را اینگونه آفریده که می تواند حلیم باشد. خصایص انسانی اصالتاً ربطی به مکاتب ندارند که بگوییم تنها افراد مومن حلیم هستند و کفار حلیم نیستند. بلکه این صفات در ذات انسان بوده و سرمایه های درونی انسان هستند از آن جهت که انسان است، نه اینکه دیندار باشد یا غیر دیندار. بنابراین خصال انسانی فی النفسه یک ارزش اخلاقی محسوب می شوند.
این کارشناسی قرآنی خاطرنشان کرد: «حلم» در اسلام پس از «عقل» و «علم» بالاترین خصلت است. حتی علم زمانی نافع است که در ظرف «حلم» شکل بگیرد. آن چنان که حضرت علی علیه السلام در وصف برخی علمای آخر زمان می فرمایند دانشمندان خویشتن داری که نزدیک است از فراوانی علم و حلمی که دارند نبی شوند یعنی پس از علم، به صفت «حلم» آنها اشاره می کنند، که یکی از خصلت های گرانقیمت است.
کسی که حلیم نیست، درست نمی اندیشد
این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: جامعه نیز مانند فرد می تواند حلیم و از هیجانات بیهوده به دور باشد کسی که حلیم است در برابر هیجانات آرامش و طمانیه دارد برخلاف افرادی که حلیم نیستند و دچار هیجانات ذهنی و عملی می شوند. به عبارت دیگر فرد غیر حلیم هم در فکر نمی تواند به درستی تفکر و استنتاج کند و هم در عمل درست عمل نمی کند. اما آدم حلیم هم خوب می اندیشد و هم خوب عمل می کند. نتیجه عملی «حلم» آنست که انسان کارها را درست تشخیص می دهد. یعنی این فضیلت اخلاقی آثار ذهنی نیز به دنبال دارد و آن اینکه عمل درست و شایسته را تشخیص می دهد و به هنگام و به اندازه عمل می کند، نه دیر نه زود! و نه زیاد و نه کم.
مدیر گروه علوم قرآنی پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآن گفت: بنابراین حلم بستری است که علم در آن به ثمر می نشیند. شما اگر عالم و دانشمند باشید اما در اقدامات دچار شتاب باشید نمی توانید درست رفتار کنید یا اگر در انطباق علم با حوادث درست عمل نکنید دچار مشکل می شوید. اما اگر حلیم بودید هر آنچه از عقل و علم دارید می توانید بکار ببرید.
وی با اشاره به آثار حلم و حلیم بودن گفت: اگر حلم در افراد جامعه نهادینه شود یکی از بزرگترین سرمایه های اجتماعی را بدست می آید که اصلی ترین بستر شکوفایی دیگر خصلت ها خواهد بود. برای ایجاد این خصلت و نهادینه شدن آن نیز، اولین مولفه موثر، کسب دانش لازم است، شما اگر علم داشته باشید در مقابل حوادث خویشتن دار خوهید بود. در همین رابطه در منابع تاریخی نقل است که هولاکو خان مغول از خواجه نصیرالدین سوال کرد که علم افلاک و دانش های مرتبط در این زمینه که شما مطالعه کدره و می آموزید چه ثمری دارد؟ خواجه نصیر همان روز پاسخ وی را نگفت و در عوض دستور داد مجمعی بزرگ از مس بسازند سپس مجمع را به بالای برجی برد و هولاکو را نیز دعوت کرد. آن هنگام مجمع را در مقابل چشمان او به پایین روان کرد. پس از این عمل، با توجه به سکوت جامعه آن روزگار، برخی مردم که در حال کسب و کار و عبور و مرور بودند از صدای وحشتناک این مجمع از خود بی خود شدند اما هولاکو همچنان آرام می نگریست. خواجه دلیل آرامش وی را پرسید؟ هولاکو گفت: چون می دانستم و در جریان کار شما بودم. خواجه گفت: علت اینکه علوم مختلف می آموزم آنست که در برابر حوادث ، حلم داشته باشم.
چگونه می توان حلیم بود؟
حجت الاسلام بهمنی در رابطه با عوامل و مولفه های موثر در ایجاد این صفت پسندیده در انسان خاطرنشان کرد: معمولا کسی که می داند، خویشتن دار است. یعنی علم یکی از مولفه های داشتن حلم است. اما عامل دیگر «تربیت» است به طور طبیعی مهارتهای رفتاری مربی و افراد الگو، در فرد اثر می گذارد. پس داشتن الگو نیز در این موضوع موثر است بعنوان مثال اگر شما خویشتن دار نیستند می توانید دوستانی انتخاب کنید که دارای علم و حلم باشند.
تظاهر به حلم نیز از دیگر روش هایی بود که این کارشناس علوم قرآن به آن اشاره کرد و افزود: شیوه دیگر در این زمینه «تحلم» است یعنی رفتار ظاهری خود را حلیمانه نشان دادن. در همین راستا حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: «اگر حلیم نیستید از خود حلم نشان دهید! کم هستند افرادی که خود را شبیه گروهی می کنند مگر اینکه نزدیک است از آنها شوند» یعنی اگر کسی خود را شبیه گروهی کند به تدریج عضوی از آنها می شود. بنابراین حلم یک مهارت رفتاری است که وقتی به آن تظاهر می شود، آرام آرام در انسان درونی و نهادینه می شود.
وی خاطرنشان کرد: شرایط فیزیولوژیکی نیز در این زمینه اثر دارد چرا که استراحت، غذای کافی و تامین مواد معدنی موردنیاز بدن باعث می شود تا انسان تعادل درونی و در برابر حوادث طمانینه داشته باشد.
پایان پیام/
نظر شما