خبرگزاری شبستان:استعمار همواره برای یافتن راهی در راستای تسلط خود بر دیگر کشورها تلاش کرده، زمانی با حمله نظامی، گاهی با قیمومیت و امروز با توجه به خلاء معنوی جامعه با فرقه سازی و ساخت فرق و عرفان های کاذب برای تسلط بر کشورهای مختلف برنامه ریزی می کند. از این رو در گفتگو با حجت الاسلام محمودرضا قاسمی، عضو هیئت علمی موسسه بهداشت معنوی ابعاد مختلف این شیوه استعماری را بررسی کرده ایم که مشروح آن در ذیل می آید:
امروز استعمار نو و در راس آن انگلیس و آمریکا از طریق چه جریان ها و فرقه های ساختگی به بدنه اسلام ضربه وارد می کند؟
وقتی تاریخ معاصر بخصوص 300 سال اخیر را مورد بازبینی و توجه قرار می دهیم، مشاهده می کنیم انگلیس نقش محوری در استعمار کشورهای مختلف داشته است؛ تا جایی که ملکه انگلستان در یکی از سخنان خود گفت: "واقعا روزی هست خورشید طلوع کند و از شرق تا غرب عالم مستعمره انگلستان نباشد؟" بنابراین این سطه جویی انگلیس را نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه در سایر ممالک نیز می توان دید. اما در خاورمیانه انگلیس در 200 سال اخیر وقتی خاطرات مستر همفر یا لورنس عربستان را می خوانیم – اگر چه برخی به این خاطرات شبهه وارد می کنند اما کثرت روایات این خاطرات از سوی جاسوس های مختلف انگلیسی این قضیه را نفی می کند – به بدنه اهل تسنن وارد شده و در صحرای نجد عربستان بحث سلفی گری را دنبال کردند و با حمایت آل سعود از محمد بن عبدالوهاب، وهابیت شکل گرفت.
این جریان چه ضربه ای به اسلام وارد کرد و آیا در بدو امر مخالفانی نیز داشت؟
وهابیت تحت لوای توحید و نفی شرک ابتدا به اهل سنت ضربه وارد کردند و پس از آن به شیعه. اما نخستین کتاب در رد این جریان را سلیمان بن عبدالوهاب، برادر محمدبن عبدالوهاب که موسس وهابیت بود، نوشت. همچنین پدر عبدالوهاب نیز از مخالفان سرسخت وی بود و او را که حتی سلام بر پیامبر (ص) را حرام می شمارد، نفرین و از فرزندی خود طرد کرد. اما این فرقه ضاله و ساختگی متاسفانه به مرور در کشورهای اسلامی اهل سنت اطراف ایران رشد کرد و جان گرفت که خوشبختانه نتوانست در این سرزمین نفوذ قابل توجهی پیدا کند.
چرا این جریان نتوانست در ایران جای خاصی باز کند و اهداف خود را دنبال کند؟
به دلیل اینکه مذهب شیعه در ایران غالب است، نتوانست این جریان را در خود هضم کند هر چند وهابیت ارتباط کمرنگی توانست با شهرهای مرزنشین اهل تسنن برقرار کند اما به طور کلی موفق نشد تاثیر خاصی بر کشورمان بگذارد. اما انگلیس که متوجه شد از طریق وهابیت نمی تواند در ایران اهداف خود را پیش ببرد، از طریق بهاییت وارد شد. البته بهاییت در ابتدا با حمایت روس و توسط سید علی محمد شیرازی ملقب به باب تاسیس شد؛ آنها موجه شده بودند عامل پیروزی و استقامت شیعیان، واقعه کربلا و عاشورا و امید به آینده و ناجی به نام حضرت مهدی (عج) است، که مانع شکست آنها است. بنابراین این فرقه در بدو امر توسط روس ها تاسیس شد اما حمایت از بهاییت از روسیه به انگلستان منتقل شد. در این راستا مشاهده می کنیم عبدالبهاء پسر علی محمد باب شیرازی در تجزیه فلسطین از دولت عثمانی به انگلیسی ها کمک می کند، امروز نیز تصدی شبکه سخن پراکنی انگلستان "بی بی سی فارسی" در دست بهاییت است و در جاهای دیگر هم نقش آنها را پررنگ می بینیم. اما در یک جمله باید بگویم بهاییت حلقه اتصال میان اسراییل و انگلیس است.
حمایت انگلستان در راستای استعمارگری خود، آیا محدود به بهاییت و وهابیت می شود یا فرقه های ضاله دیگر را هم دربر می گیرد؟
به طور کلی هر فرقه ای که در برابر جریان اسلام مقاومت می کند، از سوی انگلستان مورد حمایت قرار می گیرد. الان برخی جریان های ساکت وجود دارند که برای جهان اسلام خطرناک هستند؛ فرقه های هفت امامیه و آقاخانیه (شاخه ای از اسماعیلیه) از جمله این جریانات هستند که رهبر آن، آقاخان چهارم، هم اکنون در لندن زندگی می کند و از ثروتمند ترین مردان دنیاست.
همچنین صوفی ها و فرقه قادریه نیز از حمایت انگلستان برخوردارند و در راستای شعار استعمار پیر "تفرقه بینداز و حکومت کن" گام برمی دارند. بنابراین تکثر فرقه ها و تاسیس عرفان های نوظهور از سیاست های انگلستان بوده و هست که با حمایت های مالی و اطلاعاتی، تغذیه می شوند.
امروز وهابیت بزرگترین ضربات را به دنیای اسلام می زند، سلفی های سوریه که کشتار می کنند یا در کشورهای دیگر، اینها برگرفته از فکر وهابی - صهیونیستی است. در این راستا شاهدیم نمادهای اسلامی در کشورهای اسلامی و عربستان سعودی را از بین می برند و به قبور صحابه حمله می کنند، سینه می شکافند و قلب انسان می خوردن و سر می برند و مقابل خانواده ای زبان کودکی را قطع می کنند. اینها ثمره تفکر انگیلسی است که در قالب وهابیت رشد پیدا کرده و مانند ویروسی پخش شده تا از طریق مذهب، مذهب را نابود کنند.
الان بحثی وجود دارد تحت عنوان "رهبران تکاملی دین" که می خواهند تمام ادیان را بر پایه ده اصل مشترک گردهم آورند که یکی از این اصول اعتقاد به تجسم خلاق یا قانون جذب است که بسیاری از روان شناسان غربی پیرامون آن صحبت کردند اما همین موضوع قانون جذب دستمایه شرکت های همچون گلدکوئیست شد که ضربات انکارناپذیری به زندگی افراد وارد می کند. پروژه رهبران تکاملی دینی با ساختن فیلم هایی از هالیوود قوت می گیرد. و 5 تن از شخصیت های دانشگاهی از کشورهای مختلف در این راستا به تربیت شاگردانی می پردازند. بر اساس این دیدگاه هر کس به این اصول دهگانه مشترک پایبند باشد، شخصیتی سکولارزیه خواهد داشت به طوری که دین را در ابعاد اجتماعی نمی بیند و آن را منحصر به حیطه فردی و شخصی خود می کند. این فریب جدیدی است که انگلستان در آن نقش محوری دارد و نقش اجرایی آن از سوی آمریکا و اندیشکده های آمریکا دنبال می شود که نباید از آن غافل بود.
پایان پیام/
نظر شما