رحیم مخدومی، نویسنده و خاطره نگار به خبرنگار شبستان، گفت: موضوع این کتاب، خاطرات مردم از اغتشاشات یکی دو سال اخیر در تهران و دیگر شهرستانهاست، خاطرات پر فراز نشیبی که پرده از برخی حقایق تلخ بر می دارد و بسیاری از نکات ارزشمند را بازگو می کند.
مخدومی ادامه داد: یکی از این خاطرات که به روزهای اغتشاش مربوط است خاطره ای از یکی از بر و بچه نیروی انتظامی با عنوان« پلیس هیولا» است، وی در این خاطره این گونه بیان می کند که در یکی از همین روزهای اغتشاش، خبر رسید که دو نفر از منافقین به صورت مسلح وارد جمع مردم معترض شدند، بنابراین ما نیز سراسمیه وارد عمل شدیم تا آسیبی به مردم نرسد و به نام نیروی پلیس و نیروی انتظامی تمام نشود.
وی ادامه داد: در همین خاطره عنوان شده از آنجایی که ما نگران حال مردم بودم وارد عمل شدیم و خوشبختانه خیلی زود خبر رسید که این افرد دستگیر شده اند و در همین حین این فرد تعریف می کند که من دختری را به همراه مادرش دیدم که به من لبخند می زد و از آنجایی که بسیار نگران این دختر بچه بودم که دوست داشتم سریعا محل را ترک کنند. ناگهان مادرش لبخند مرا به دخترش دید و به سرعت دست دخترش را کشید و برد. در همین حین شنیدم که دختر بچه می پرسید مگر او کیست، مادرش در حالی که می خواست من پاسخش را بشنوم گفت: اینها هیولا هستند و آمده اند تا ما را نابود کنند و دختر بچه نیز هولناک از این سخن خودش را پشت سر مادرش پنهان کرد.
وی با اشاره به درددل این پلیس فداکار تصریح کرد: این نگاه ناشی از عدم شناخت و تصویر غلطی است که متاسفانه در برخی از افراد وجود دارد.
این نویسنده ادامه داد: این مجموعه خاطرات که برای روشنگری مردم تهیه شده در نمایشگاه کتاب تهران به هم انتشارات رسول آفتاب عرضه می شود.
وی در پایان گفت: همچنین ما برای دوام این حرکت مردمی با نمایشگاه کتاب امسال رایزنی هایی داشتیم که پایگاهی در نمایشگاه برای ثبت خاطرات فتنه راه اندازی شود تا علاقه مندان بتوانند خاطرات خود را در این پایگاه برای عرضه عمومی به ما ارایه دهند.
پایان پیام/
نظر شما