شبکه استکبار جهانی می خواهد وحشی شود

لذا به نظر می آید سال آتی میلادی یعنی 2012 جزء سال هایی است که برای کانون های تصمیم ساز ایالات متحده که در ارتباط تنگاتنگ با جامعه فراماسونی و حلقه تبلیغیشان (اوانجلیست ها) هستند؛ سال بسیار مهمی می نماید.

«علی محقق مقدم»
اشاره: اخیراً و بعد از حدوث دومینوی بیداری اسلامی در شاخ آفریقا و منطقه خاورمیانه بالاخص بعد از شروع اعتراضات آزادیخواهانه در بحرینِ پادشاهی، ادعایی توسط کشورهای عرب زبان حوزه خلیج فارس و خاورمیانه شکل گرفته است مبنی بر دخالت مستقیم و هتاکانه ایران در مسائل داخلی کشورهای منطقه و بحرین. گذشته از اینکه این ادعا بیشتر شبیه یک مزاح باورنکردنی است اما مقصود دنیای استکبار و همراهان خلیج فارس نشین آن از طرح چنین ادعایی لازم و ضروری به نظر می رسد.
از این روی در این مقاله با نگاهی نو به تحولات منطقه ای سعی شده است هدف غایی طرح چنین ادعایی گمانه زنی شود، باشد مایه هوشیاری بیشتر یاران انقلاب اسلامی؛ ان شاء الله.
 
·         فرض اول- جنگ جهانی چهارم و نقطه عطف آن: 2012
فرض اول بیشتر معطوف است به نگاه ایدئولوژیک نظام سلطه به جهان امروز و آنچه در حال رخ دادن است. دکتر حسن عباسی چندی پیش در یکی از آخرین تحلیل های استراتژیکشان پیرامون وضعیت معاصر جهان اشاره ای مبسوط به مُدل کوسه- ببری و انگاره های استراتژیک ایالات متحده برای سال 2012 میلادی کرده اند. مدل کوسه- ببری بصورت مختصر اینطور عنوان می کند که نظام های فکری و متُدهای سیاسی موجود در عالَم بشریت دو به دو با هم وارد جنگ می شوند و دست آخر یک مدل همه راه مغلوب ساخته و به عنوان زاده دنیای مدرن از دل کوسه بیرون می آید. گفتنی است که نظریه ی «پایان تاریخ»ِ فرانسیس فوکویاما به همین مقوله اشاره دارد که لیبرال دموکراسی بعد از تقابل با مارکسیسم و اتحاد جماهیر شوروی نظم نوین جهانی را رقم خواهد زد.
از این گذشته قابل ذکر است که دکتر عباسی در آنجا اینطور عنوان می کنند که نظام بین الملل سعی کرده است هر 100 سال یکبار نظم نوینی را در جهان پیریزی نماید و سپس با اشاره به مباحث جنگ های جهانی اینطور نتیجه گرفته اند که جنگ جهانی چهارم از سال 2001 میلادی (1380 هجری- شمسی) با واقعه 11 سپتامبر آغاز شده است. جنگ جهانی چهارم طبق انگاره های راهبردی تا سال 2025 باید ادامه می یافت و طبق آن کشورهای محور شرارت حذف می شدند. از آن کشورها تنها جمهوری اسلامی ایران باقی مانده است که غرب هنوز تنوانسته موضع خود را با آن متعادل سازد.
در ادامه ایشان به مسئله فیلم 2012 اشاره می کند که نقطه کانونی خود را پیشگویی های نوستر آداموس قرار داده است. اما نوستر آداموس کیست؟ نوستر آداموس فرزند یهودی زاده ای است که به مسیحیت گرویده و خلال قرن 16 میلادی می زیسته است. نوستر آداموس به معروفترین شاعر، منجم و پیشگوی مورد علاقه غرب در سال های اخیر تبدیل شده است. او به رشته تحریر در آورده است که تا حدود قابل توجهی به وقوع پیوسته است. از جمله پیش گویی هاینستراداموس می توان به: انقلاب فرانسه ، کیفیت مرگ لویی پادشاه فرانسه، درباره ناپلئون بناپارت، درباره بریتانیای بزرگ، حوادثی چون جنگ خلیج فارس ، فروپاشی اتحادجماهیر شوروی ، جنگ بوسنی وهرزگوین ، درباره جنگ ایران و عراق ،درباره انقلاب اسلامی ایران، ماجرای 11 سپتامبر، نقش یهودیانو سرنوشت آنها؛ اشاره نمود و البته برای هر علاقه مندی به مسائل آخرالزمانی و نگاه غرب به این مقوله واضح است که وی تا چه اندازه توانسته است بر گزاره های استراتژیک شبکه فراماسونری بین الملل تأثیر گذارد.
توجه بیش از حدّ سینمای هالیوود و حتی انگلستان به مقوله سحر، جادو و پیشگوئی و حجم روزافزون فیلم های مبلّغ سحرگرایی بر این مسئله بیشتر صحه می گذارد. و گذشته از این باید دانست جریان های انحرافی یهود که به طیّ قرون متمادی به آئین کابالا نزدیک شده اند بزرگترین فرقه حامی سحر و جادو هستند که پایه های فراماسونری و شوالیه های معبد را محکم گردانیده اند.
لذا به نظر می آید سال آتی میلادی یعنی 2012 جزء سال هایی است که برای کانون های تصمیم ساز ایالات متحده که در ارتباط تنگاتنگ با جامعه فراماسونی و حلقه تبلیغیشان (اوانجلیست ها) هستند؛ سال بسیار مهمی می نماید.
 
·         فرض دوم- پیکره ارگانیک دنیا: ایران، قلبی که با مغز همراه نیست
فرض دوم مبتنی است بر مسائل سخت افزاری ایجاد نظم نوین جهانی. همچنین گفتنی است که دکتر عباسی در ماه های پایان منتهی به سال شمسی گذشته تحلیل از دنیای در حال ساخت توسط تمدن غرب و نظم نوین جهانی در فاز سخت افزاری دادند بنام پیکره ارگانیک نظام بین الملل. این تئوری در ادامه نظریه استراتژیک hearland به این مسئله قائل است که ایالات متحده آمریکا بعد از ناکارآمدی سیستم سخت افزاری دنیا بعد از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد با شوروی و بدلیل کهولت سن این سیستم به این نتیجه رسیده است که برای ساخت نظم نوین جهانی باید دنیا را با یک سیستم سخت افزاری سایبر بسازد. لذا از سال 2006 میلادی به بعد مغز دنیا در ساختمان مرکزی NSA (آژانس امنیت ملی) به مساحت 9 هکتار در زیرزمین این آژانس به مثابه حافظه جهانی در حال ساخت بوده است. سیستم حلزونی زیر مغز NSA‌ نقش حافظه جهانی را دارند و روزی سه میلیارد پیام را رصد می‌کند. قرار بوده است کل اطلاعات جهان در آنجا پردازش، نگهداری و دسته‌بندی شوند. به عبارتی حیات آمریکا مرهون اقدامات این سازمان است. به این ترتیب می‌توانند جنگ‌های اقتصادی، نظامی و فرهنگی آینده را با "فلج سیستمی" پیش ببرند. یعنی مغز جهان می‌تواند تصمیم بگیرد که برای تنبیه یک دست آن را فلج کند. ساخت ویندوز و سایر سیستم‌های عامل را بر اساس استانداردهای تعیین شده توسط NSA انجام می گیرد و لپ‌تاپ‌های لمسی و ... هم در امتداد این طرح ساخته و عرضه می شوند. لذا یک سیستم اطلاعات جهانی، اطلاعات ما را انباشته می‌کند تا روزی علیه‌مان از آنها استفاده کند.
لیکن در تئوری قلب دنیا (hearland) قلب سخت افزاری و ژئوپلتیک جهان با توجه به ذخایر مختلف انرژی و وضعیت خاص سوق الجیشی آن در خاورمیانه است که نقطه مرکزی آن نیز با توجه به نقش جدید ژئواستراتژیک جمهوری اسلامی در ایران قرار دارد. با کنار هم گذاشتن این دو تئوری مشخص می شود که در حال حاضر قلب جهان با مغز آن هماهنگ نیست، لذا طراحان مغز می خواهند سریعاً مشکل را حل نمایند.
 
·         فرض سوم- تقابل تمدن ها: تمدن مغلوب کَم کَم وحشی می شود
فرض سوم به تقابل تمدن ها و فلسفه تاریخ تمدن می پردازد. نگاهی به تاریخ تمدن ها و کیفیت تقابل بین تمدن های عالَم در طول تاریخ بشریت نشان می دهد که تمدن ها در حین پیکار دچار دو وضعیت غیر قابل اجتناب  خواهند شد و لاغیر. به هر حال منطقاً واضح است که یک تمدن مغلوب خواهد بود لذا دو وضعیت متصور است: یا تمدنی که به لحاظ فکری- فلسفی، فرهنگی و نظام سیاسی در بوته ی نقد اذهان عمومی ملت تحت سیطره خویش مغلوب شده است در تمدن غالب مضمحل و مستحیل می شود و با حفظ صورت به سیرت تمدن غالب گردن خواهد نهاد یا اینکه تمدن مغلوب ظرفیت پذیرش چنین سیرتی را ندارد و لارجم دست به اقدام فیزیکال می زند تا شاید فکر تمدن طرف دعوا را به زور شمشیر خاموش نماید که در قالب قشون کشی و جنگ نظامی نمایان خواهد شد.
تقابل تفکرات مادیگرایانه در غالب های مختلف از امپریالیستی و کاپیتالیستی گرفته تا مارکسیستی و کمونیستی و لیبرال دموکراسی با نظام فکری اسلام در تمام حوزه های نرم افزاری بر می گردد به شروع استثمار کبیر انگلیس و پرتقال و پایان دوران اسلامی اندلس. اما آنچه واضح است در دوران معاصر بشری و به موازات شروع مدرنیته لیبرال دموکراسی بالاخره توانست از پَس تمام نظام های سیاسی، اجتماعی و فکری بر بیاید و فکر کند که می تواند تنها نظام فکری و سیاسی دنیا باشد. تمدن غرب تحت لوای نگاه فراماسونی به دنیا و با یکه تازی ایالات متحده شروع به منهل و مستحیل کردن خرده فرهنگ ها و ایجاد دهکده جهانی با یک نوع سبک از زندگی کرد تا آنکه در اوج بی رقیبی، انقلاب اسلامی ایران با داعیّه ی ساخت و ترویج تمدن اسلامی و پیشنهاد سبکی جدید از زندگی دوباره گام به کارزار نهاد. در واقع دنیای غرب تحت رهبری بریتانیای کبیر همواره سال های بعد از تشکیل کُمپانی هند شرقی، قاجاریزه و پهلویزه کردن ایران، بعثیزه نمودن عراق و سعودیزه کردن شبه جزیره را با ترس از حیات دوباره اسلام ناب محمدی (ص) سپری کرد تا آنکه با انقلاب اسلامی خمینی کبیر این ترس را مجسّم ببیند.
در حال حاضر ایالات متحده به عنوان سردمدار تمدن ماتریالیستی غرب و جمهوری اسلامی ایران به سردمداری از تمدن الهی اسلام بالغ بر یک ربع قرن است که وارد تقابل نرم با هم شده اند. این تقابل نرم در این سی و اندی سال با شروع انتفاضه اسلامی- عربی در شاخ آفریقا و خاورمیانه آمریکا را به این سمت سوق داده است که آخرین دست و پاهای خود را نیز بزند. وقتی احشام را پِی می کنند دست و پایشان را بی هدف پَرت می نمایند و امروز تمدن غرب دچار این عارضه شده است. لذا می توان براحتی ادعا نمود غرب دارد کم کم وحشی می شود و سعی دارد تقابل نرم را برای آخرین بار وارد تقابلی سخت نماید.
 
·         فرض چهارم: شاهد مسئله
اما آنچه ذکر شد ما به ازای بیرونی هم دارد. تونس به عنوان اولین کشوری که دومینوی بیداری اسلامی را کلید زد؛ «زین العابدین بن علی» را اخراج نمود. بعد از آن «حُسنی مبارک» در مصر و سپس «معمر القذافی» هم در لیبی خود را در میانه ی انتفاضه های اسلامی- عربی دیدند. تا اینکه این موج وارد خلیج فارس شد و بحرین، عربستان، اردن و یمن را نیز ملتهب نمود. این اتفاقات که می رود تا خاومیانه جدید اسلامی را رقم بزند درست در زمانی حادث شد که غرب در سودان یکی از استراتژیک ترین کشورهای اسلامی آفریقا یک سایس پیکوی جدید را عملیاتی نمود. آمریکا سودان را به مثابه یک کمربند امنیتی فرض کرد تا از نفوذ اسلام از شمال آفریقا به کشورهای مهم جنوب جلوگیری نماید.
بدبینانه ترین نتیجه بیداری اسلامی در منطقه کوتاه شدن پای شریک های پُرسابقه غرب از قلب جهان است که به خودی خود راهِ نفوذ تفکرات بنیادی اسلام را بیش از پیش باز می نماید. واضح است که غرب توان تحمل یک رژیم شبه جمهوری اسلامی ایران دیگر در منطقه سوق الجیشی و ژئواستراتژیک مصر و صحرای سینا یا خلیج فارس را نداشته و ندارد. لذا تصمیم سازان، پشت میزهای کاخ سفید به این نتیجه رسیدند تا خاورمیانه را ملتهب نمایند تا شاید این التهاب موج بیداری اسلامی را حل نماید یا حداقل بشکند در واقع التهاب هایی که از آن نام می بریم موج شکن بیداری اسلامی و تغییر مسیر دهنده ریل حرکتی دومینوی اسلامی در منطقه است. علاوه بر آنچه ذکر شد این موج شکن یک تاکتیک دیگر را هم دنبال می کند. این وج شکن سعی دارد در قاموس یک خط کش نیز عمل کند و جهان اسلام را به دو بلوک ایران و عربستان تقسیم نماید. تحرکات و دخالات بیش از اندازه عربستان در امور مصر، لیبی و بحرین در همین راستا اجراء می شود. غرب سعی دارد این بلوک بندی را تشکیل دهد تا مسلمانان را در مقابل مسلمانان قرار دهد. القاء حرکت مردم بحرین از یک اعتراض به حق اجتماعی- دینی به جنگ مذهبی شیعه و سنی و اعزام نیرو از مناطق وهابی نشین پاکستان، کویت و عربستان به بحرین در همین راستا ترجمه می شود. همچنین روزنامه های سوری فاش کردند که برخی علمای مثلاً سنی آل سعود از مرزهای اردن به سوریه رفته اند و در ارتباط با آشوب های داخلی سوریه توسط نیروهای این کشور دستگیر شده اند.
اول- ایران: ایران به عنوان نقطه کانونی انقلاب برای ساخت تمدن باشکوه اسلامی مورد هدف قرار گرفت. 25 بهمن ضدانقلاب تمام توان خود را جمع نمود تا شاید الگوی روشن جمهوری اسلامی ایران نزد افکار عمومی مسلمانان منطقه و جهان تیره و تار شود و انگیزه مقاومت را از آنان صلب نماید. این تاکتیک همچنان نیز در دستور کار غرب قرار دارد و بهترین و کم هزینه ترین راه حل برای آنان است چنانکه «تونی بلر» بعد از مدت ها پشت دوربین های خبرساز ظاهر می شود و مهمترین پیامی که می دهد این است: «ما همچنان معتقدیم تغییر نظام ایران یکی از تنها چیزهایی است که ما را نسبت به آینده منطقه خوش بین می کند و به همین علت تغییر نظام ایران برای غرب هدفی فوق العاده مهم و انقلابی است.». (تونی بلر در مصاحبه با شبکه CNN-21/فروردین/1390) ادامه حمایت های هاشمی رفسنجانی از بدنه و سران ضدانقلاب (سران فتنه) نیر در همین شرایط قابل بازخوانی است.
دوم- سوریه: سوریه به عنوان یکی از مهمترین شریکان منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی باید مورد هدف قرار گیرد تا ضمن اینکه توجه جهانیان از مسئله بحرین دور می شود یکی از مهره های ایران نیز درگیر مسائل داخلی گردد. اعتراضاتی که بنا به گزارش های واصله با پشتیبانی خارجی آل سعود و رژیم غاصب قدس در برخی شهرهای سوریه علیه اسد در حال اجراست در همین راستا تعبیر می گردد.
سوم- لبنان: به عنوان کشوری که تحت نفوذ شدید حزب الله قرار گرفته است باید ملتهب شود. حزب الله و «سیدحسن نصرالله» در واقع به شکل نماینده خلف تفکر اسلامی حضرت روح الله (ره) و پیرو امام خامنه ای در بلاد لبنان ظاهر شده اند. پُر رنگ کردن دعوای تشکیل کابینه و سخنان هدفمند «سعد حریری» در همین راستا تعبیر می گردد که «سیدحسن نصرالله» سعی نمود تیغ این خط کش را با سخنرانی اخیرش و حمایت از ایران کُند نماید.
چهارم- غزّه: حماس به عنوان امتداد نگاه مقاومت در اراضی اشغالی شریک خوبی برای جمهوری اسلامی به نظر می آید. از این رو افزایش فشارها به مردم فلسطین دو تاکتیک را دنبال می کند. اولی همان است که بدان اشاره شد و دومی هربه ای است برای آنکه مسلمانان تازه انقلابی را تحت یک عملیات روانی احساسی نموده تا به سمت رژیم غاصب لشگرکشی نظامی نمایند. در همین راستا پوشش اخبار غزّه در رسانه ها و ایراد سخنان جنگ طلبانه سران رژیم صهیونیستی و حتی استمداد اتحادیه همیشه ساکت عرب از سازمان ملل برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر غزّه، عجایبی است که جوابش در همین گزاره نهفته است.
پنجم- لیبی: به عنوان کشوری که می تواند مانند مصر و در جوار این کشور به تفکرات اصیل اسلامی و انقلاب 1979 میلادی متمایل شود، باید مورد هجمه واقع شود. از دیگر سوی منعطف کردن رسانه ها از فجایع بحرین عاملی می طلبد که لیبی بهترین بهانه است.
ششم- ترکیه: سخنان اخیر «هیلاری کلینتون» درباره وضعیت حقوق بشر در این کشور در همین راستا ارزیابی می گردد.
هفتم- اروپا و آمریکا: این دو منطقه وسیع جغرافیایی بنا بر آمار کشورهای غربی با سرعت بالای اسلامگرایی روبرو شده اند، فشار روانی به مسلمانان غرب نشین دنیا و احساسی کردن آنان برای تقابل های اجتماعی آثار بدی بر بیداری اسلامی دارد. سوزاندن قرآن مقدس و شروع هتاکی توسط کاریکاتوریست های هلندی علیه رسول اکرم (ص) به همین دلیل شکل گرفته است.
 
·         حُکم: ایران را مهار کُن؛ هر طور که می شود
از چهار فرضی که گفته شد تنها یک حُکم بر می آید و آن این است: اگر نمی توان ایران را در داخل مهار کرد آنرا در مرزهای فیزیکیش مهار کن. این تاکتیک که برامده زا واقعیت های بیرونی جهان امروز است در حقیقت سنگی است در تاریکی که توسط غرب رها می شود اما نه بدست سربازان غرب بلکه به دست سربازانی مسلمان. چراکه غرب و افکار عمومی امریکا و اروپا بیش از آنچه هست ظرفیت پذیرش هزینه های سنگین روانی و مالی جنگ را ندارند. پس تنها راه این است که ایران را به نیروهای غیر غربی سرگرم نمود.
لذا ادعای دخالت ایران در مناسبات داخلی بحرین، یمن و عربستان و انتشار آن در بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس بعد از دیدار «رابرت گیس» -فرستاده باراک اوباما به عربستان- با «ملک عبدالله» شاه آل سعود در راه زمینه سازی ایجاد یک تقابل سخت است بین کشورهای منطقه.
پایان پیام/
کد خبر 30564

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha