خبرگزاری شبستان: "در پاسخ به این سؤال که جهانی سازی اخلاقی و در خدمت بشریت چه کمکی به جهانی سازی اصیل می کند؟ باید گفت شتاب بیشتری به تلاش های مثبت و عدل ساز به عمل می آورد. با این تفکیک می توان فهمید جهانی شدن کجا مثبت است و کجا منفی". اینها بخش هایی از از سخنان حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، رییس دانشگاه مذاهب اسلامی است که با حضور در شبستان بیان کرده است. مشروح بخش دوم این گفتگو درباره جهانی سازی و فرآنیده جهانی شدن از نظرتان می گذرد:
آیا می توان نظریه ای در خصوص جهانی شدن بر پایه دین ارائه کرد؟
این بحث نیازمند کنکاش بسیاری است ولی می توان گفت: نظریه قابل ارائه بر اساس آموزه های دینی این است که سه سنخ "تحول جهان با ابعاد جهانی" وجود دارد:
یکی حرکت جهان به سمت جهانی شدن با لایه ای نهانی و زیرساختی است که می توان گفت آرام شکل می گیرد و رو به سمت وضعیتی مثبت دارد؛ بر اساس این لایه، جهان به سمت عدل و رشد در حال حرکت است. این، حرکت زیرین تاریخ است به جلو. این جهانی شدن از نظر دین، جریانی است که صلاح و فلاح بشر را در پی دارد.
دومی لایه ای از حرکت جهان رو به جهانی شدن است که حرکتی دارای تابلو است؛ یعنی جهانی شدنی است که چهره آشکارتری دارد و لزوما همه تحولات آن، مثبت نیست، اما خصوصیات جهانی شدن را دارد؛ یعنی در آن مرزها برداشته می شود و اطلاعات گسترش پیدا می کند و ...، به بیان دیگر این جهانی شدن هم، "نشانه های رو به سمت رشد" را با خود همراه دارد، اما این حرکت با افت و خیز منفی و مثبت شکل می گیرد؛ یعنی وضعیت هایی که در آن رخ می دهد را نمی توان صد درصد مطلوب دانست. این مثبت و منفی هایی که در این لایه از حرکت مشاهده می شود، برخی طبیعی و برخی ناشی از فرصت گیری های منفی از امکانات نهفته در این جهان شدن است. در این لایه گاه حالت عقبگرد نیز وجود دارد؛ اما همه با رنگ و لعاب جهانی شدن انجام می گیرد.
سومی همانی است که جهانی سازی نام می گیرد که تلاشی انبوه شده، حساب شده و برنامه ریزی شده است که کشور یا کشورهایی برای بهره گیری از لایه دوم جهانی شدن بکار می گیرند. و می تواند مثبت یا منفی باشد، و می تواند از سوی کشورهایی با هدف گستردن دامنه های کبرآلود شکل گیرد یا از مجموعه ای از کشورها برای تلاش در مسیر درست انجام شود.
جهانی شدن اول از آنجا که جریان زیرین و بنیادین، است همان جریان اصیل به حساب می آید و آینده نهایی و واقعی را همان شکل می دهد و دو سنخ دیگر مقاطعی را در اختیار دارد. به بیان دیگر جریان جهانی شدن دوم وضعیت های منفی را اگر چه درون خود دارد، اما با سیر نزولی همراه است. جهانی سازی ها کم عمرتر هستند. بنابر این سومی نسبت به نوع دوم کم عمرتر و دومی نسبت به اولی کم عمرتر است و اصولا اولی عمر مؤبد دارد مگر آن که جهان به پایان آید. این نظریه ای است که از دین می توان استخراج کرد.
آیا جهانی سازی به جهانی شدن به معنای درست آن کمک می کند؟
در پاسخ به این سؤال که جهانی سازی اخلاقی و در خدمت بشریت چه کمکی به جهانی سازی اصیل می کند؟ باید گفت شتاب بیشتری به تلاش های مثبت و عدل ساز به عمل می آورد. با این تفکیک می توان فهمید جهانی شدن کجا مثبت است و کجا منفی.
نکته دیگر اینکه اگر آمریکا و اروپا خلق یک تحولات جهانی شدن را به نفع خود انجام دادند آیا حاصل این فعالیت آن صد در صد منفی است. باید گفت: اگرچه آنها فرصت هایی را از دست بشریت می گیرند به نفع خودکامگی بین المللی، اما در عین حال هم فرصت هایی به صورت طبیعی ایجاد می شود؛ یعنی چنان است که باید فرصتی را بدهی تا فرصت را بگیری. البته این بحثی علمی است و نظریه ای قابل بررسی است. اگر این گونه باشد، باید دست از مطلق گرایی برداشت و کشورها باید فرصت های جهانی را دریابند. به بیان دیگر دعوا، دعوای استفاده از فرصت هاست و در صحنه جهان و روابط بین الملل باید در کمین فرصت های نشست؛ فرصت هایی که درون دامن آن، در حال خلق شدن است. هیچ کس نمی تواند همه فرصت ها را در اختیار و انحصار خود بگیرد چرا که طبیعت جهانی شدن این است که فرصت ها جهانی می شوند، منتها بزور قدرتمندان نتیجه ای که دارد این فرصت ها را به شکل حداکثری به نفع خود همراه با استبداد مصادره می کنند؛ ولی ته آن، فرصت هایی می ماند که در صورت برنامه ریزی و هوشیاری و همگرایی می توان فرصت های جهانی خلق کرد. فی المثل در گذشته اگر کشوری قدرتمند بود، تماما کشور دیگر را می بلعید، استبداد را در آن جاری می کرد و تماما آنها را می کشت و تماما و تماما و ...اما امروز چنین چیزی اصلا ممکن نیست.
چه ارتباطی میان جهانی سازی با امپریالیسم جهانی وجود دارد و اینها چه کارکردهای متقابلی دارند؟ آیا می توان با آن مقابله به مثل کرد؟
امروز برخی از کشورهای اروپایی و آمریکا از فرصت ناشی از حرکت علم و دانش و فرصت های حاصل از جهانی شدن بیشترین استفاده را می برند؛ لذا جهانی سازی آمریکایی و اروپایی داریم؛ اگر مسلمان ها موقعیت را درک کنند می توانند جهانی سازی اسلامی داشته باشیم.
اگر کشور یا مجموعه ای از کشورها در کوشش برای جهانی سازی به نفع خود، از خطوط قرمز اخلاق خارج گردند و دامنه جهانی سازی را با نوعی سیطره بر دیگران گسترش دهند، جهانی سازی منفی صورت می گیرد که مشخصه آن، سلب حقوق جدی دیگران است.
پایان پیام/
نظر شما