استکبار امروز برای نفوذ در ملت‌ها بر سبک زندگی تمرکز کرده است

خبرگزاری شبستان: امروز با تحمیق ذهن افراد این امر اتفاق می‌افتد و افراد بدون آنکه خود بفه‌مند در جناح استکبار قرار گرفته و بدون اعمال اجباری از محصولات آن‌ها استفاده کرده، مدافع آن‌ها می‌شوند.

خبرگزاری شبستان: فرا رسیدن سالروز مبارزه با استکبار جهانی فرصتی را فراهم آورد تا به بررسی شیوه های نوین استکبار جهانی برای به سلطه گرفتن ملت ها بپردازیم. از این رو با حجت الاسلام سید سجاد ایزددهی، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این خصوص به گفتگو نشسته ایم که از نظرتان می گذرد:


استکبار ستیزی در آموزه های دینی چه مفهومی دارد؟
این واژه در قرآن با کلماتی همچون "استکبروا" استعمال شده و معمولا به معنای خودبرتربینی است که البته در عرصه سیاست این معنا به گونه ای دیگر تلقی می شود به این صورت که نظام یا کشوری خود را تافته جدا بافته و نژاد برتر می داند که دیگران باید تحت سلطه او باشند. در این دیدگاه کشوری که خود را برتر می داند، خود را طراز اول و کشور دیگر را طراز دوم می داند. نتیجه این می شود که کشور طراز دوم خادم کشور درجه اول بوده و باید نیازهای آن را بدون آنکه منفعتی برای خود داشته باشد، تامین کند که غایت آن استثمار و ثمره طرف دوم را کشیدن است.
بنابراین نظام سلطه بنا بر خوی سلطه جویی خود، دیگران را به خدمت گرفته و از آنها سوء استفاده می کند که منشا این موضوع عقلایی نیست. اما استفاده از دیگران در آموزه های دینی با این مساله تفاوت دارد و مفهوم آن این است که برای انجام کاری فردی در ازای پرداخت دستمزد، اجیر می شود و این با مفهوم یاد شده که از روی ظلم افراد را به خدمت می گیرد، تفاوت دارد. در این دیدگاه (استکبار) که از نظر هر نظام و منطقی مطرود و منفور است، نظام جنگل حکمفرما بوده و هر کس قدرت بیشتری داشته باشد سود بیشتری می برد. بنابراین در نظام استکبار از افراد استفاده ابزاری شده اما چون این نوع نظام خود برتر بینی خود را توجیه می کند، خود را مُحق دانسته و نمی پذیرد که برخلاف عدالت فعالیت می کند؛ مانند صهیونیست که این استکبار به مبانی آنها باز می گردد، اما باید دید آیا در مبانی هستی شناسی می توان فارغ از باور و اعتقاد دیگران از آنها استفاده ابزاری کرد و با ظلم و اجیر کردن به نفع خود، از آنها بهره کشید.
در نظام اسلامی آنچه موجب تمایز و برتری افراد می شود، تقواست که آن هم موجب استکبار نمی شود بلکه سبب کمک، یاری و استعان است نه ظلم و قدرت طلبی. کسانی که از دیگران استفاده ابزاری می کنند، مبانی آنها نژاد پرستانه است و حق ظلم کردن بر دیگران را برای خود قائل هستند، مانند آمریکا که برای خود حق قائل است تا در کشورهای دیگر دخالت کند به عنوان مثال می گوید در خلیج فارس منافع ما به خطر افتاده است!
بحث در استکبار برتر دانستن منطق نیست، آیا هر کس برتر است حق ظلم دارد؟ وقتی تمدن اسلامی ایجاد شد، این تمدن در قرن های متمادی قدرت دارد اما این تمدن که برتری بر دیگران دارد، کشورهای دیگر را مسعتمره خود نمی کند اما در نظام غربی کشورهای دیگر را با استعمار به استثمار کشیده و معادن آنها را به قیمت فقیر شدن کشور مورد نظر و غنی شدن خود، به غارت می برند. یا با تحمیل عقاید خود، منافع شان را تامین می کنند.
 

مصادیق اصلی استکبار چه مواردی است و در جهان امروز چگونه تبلور می یابند؟
عمده فرض در استکبار به دلیل همان خود برتر بینی، خود را به دیگران تحمیل می کنند البته این نه به معنای آن است که منطق خود را ارائه و فضای بازی برای پذیرش و عدم پذیرش آن منطق ایجاد کنند، بلکه برای مطامع مادی خود دست به تحمیل می زنند.
در این راستا در گذشته روش استکبار ایجاد مستعمرات و به غارت بردن ذخائر کشورها بود اما بعد از مدتی این روند تعدیل شد و در قالب فرار مغزها صورت گرفت. پس از این نیز برای اینکه اقتصاد آنها پویا شود، الگوها زندگی مانند مُد کردن پوشاک خاص که بر طبق آن مطامع آنها تامین شود، را به کشورهای دیگر تحمیل کردند. اما استعمار نو (استکبار امروز) حالت نظامی ندارد تا غلبه بر مردم بر اساس راهکار نظامی باشد بلکه با به تحمیق کشیدن منطق، فکر و فرهنگ بومی، اهداف خود را دنبال می کنند که نتیجه آن به بار آمدن انسان هایی بی هویت و تابع کشورهای مستکبر خواهد بود که محصولات و تولیدات خود را باور نداشته و دیگر دست به تولید نمی زنند و برای مقابله با سلطه اقدامی نکرده و عملا به استحاله کشیده می شود. با این اتفاق کشورهای استکباری بر کشورهای تحت سلطه، سیطره کامل می یابند.
 

جریان استکبار چه تاثیری بر سبک زندگی افراد دارد و بیشتر کدام ابعاد این سبک را تخریب می کند؟
استعمار نو عمدتا شیوه های زندگی را تغییر می دهد و مردم را از باورهای اصیل خود دور کرده، منطق ذهنی آنها را به منطق خود نزدیک می کنند. در این فرآیند چون دیگر هویتی باقی نمی ماند، انسان ها خود به خود بدون ظلم و زور تابع نظام سلطه می شوند هر چند ندانند که این اتفاق افتاده است. اگر در گذشته با جنگ و فعالیت های نظامی این هدف محقق می شد، امروز با تحمیق ذهن افراد این امر اتفاق می افتد و افراد بدون آن که خود بفهمند در جناح استکبار قرار گرفته و بدون اعمال اجباری از محصولات آنها استفاده کرده، مدافع آنها شده و دیگران را نیز به این مسیر تشویق می کنند. این نوع استعمار بسیار دقیق، محوری و جدی است و اگر در سبک زندگی افراد رسوخ کند آنها را بی هویت می کند.
 

چه راهبردهایی برای مقابله با استکبار پیشنهاد می کنید؟ ایا تولید علم می تواند ابزاری برای مقابله با این جریان باشد؟
این موضوع باید از چند جهت بررسی شود؛ علوم انسانی موجود که تولید شده غرب است و ماهیت آنها عمدتا رویکردی برتری جویانه و سلطه با معیارهای الحادی تنظیم شده است و به این دلیل که کشورهای مستقل از دانش آنها استفاده می کنند، مانند آنها فکر خواهند کرد؛ بنابراین با تولید دانش انسانی اسلامی می توان گام موثری در راستای مقابله با استکبار برداشت. از سوی دیگر اگر فرهنگ خود را بازخوانی کرده و به سمت هویت خود حرکت کنیم و در تنها در صورت ضرورت از کالاهای کشورهای استکبرای استفاده کنیم، می توانیم گام دیگری در این راستا برداریم. باید به اخلاق اسلامی در این خصوص مراجعه کرد و فرهنگ و دانش اقتصادی خود را مبتنی بر آن پیش ببریم، هیچ مشکلی برای ادامه راه مبارزه با استکبار نخواهیم داشت و عملا آنها دیگر نمی توانند در کشورهای اسلامی نفوذ و بروزی داشته باشند.
پایان پیام/
 


 

کد خبر 309131

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha