به گزارش خبرگزاری شبستان، بنابر مشهور در این روز در سال 61 ه آقا و مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین سید الشهداء (علیه السلام با اهل بیت و اصحابشان وارد کربلاى معلى شدند.
ورود امام حسین (ع) به کربلا
زمانی که کاروان سید الشهدا (ع)، به صحرای کربلا رسید، اسب آن حضرت حرکت نکرد. امام(ع) پرسیدند:"نام این زمین چیست؟"
گفتند: «غاضریه».
نام دیگرش را پرسیدند...
گفتند:«شاطی الفرات».
فرمودند: اسم دیگری هم دارد؟
گفتند:«کربلا» هم میگویند...
در این هنگام حضرت آهی از دل کشیدند و گریه شدیدی کردند و فرمودند:
"به خدا قسم زمین کربلا همین است. به خدا اینجا مردان ما را میکشند، بخدا قسم اینجا زنان و کودکان ما را به اسیری میبرند، به خدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده میشود. ای جوانمردان، فرود آیید که محل قبرهای ما اینجاست..."
امام گریست و فرمود:« کرب و بلا.» آن گاه فرمود:« ام سلمه به من خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و من نیز بودم. من گریستم. پیامبر مرا در دامان خود نشاند. جبرئیل گفت:« آیا او را دوست میداری؟» فرمود:« آری!» گفت:« امت تو او را خواهند کشت و اگر میخواهی، تربت آن زمین را که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم.
پیامبر فرمود:« آری»
پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد »
امام حسین علیه السلام خاک آن زمین را بوسید و فرمود:« این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد».
در روایت دیگری امام علیه السلام چون به زمین کربلا رسید پرسید:« نام این زمین چیست؟ » گفتند:« کربلا»
فرمود:« پیاده شوید! این جا جایگاه فرود بارهای ماست و ریخته شدن خون ما و محل قبرهای ما. جدم رسول خدا مرا چنین خبر داده است».
آن گاه اصحاب امام پیاده شدند و بارها و اثاثیه خود را فرود آوردند؛ حرّ هم پیاده شد و لشگر او در مقابل امام اردو زدند.
در روز دوم محرم، امام حسین علیه السلام پس از ورود به سرزمین کربلا به اصحاب خود فرمود:«مردم بندگان دنیا هستند و دین را همچون غذایی میدانند که تا زمانی که مزه خوش داشته باشد، آن را نگاه میدارند، اما هنگامی که (مزهاش عوض شود و) آزمونی در کار باشد، تعداد دینداران اندک میشود».
امام حسین علیه السلام پس از ورود به کربلا، فرزندان و برادران و اهل بیت خود را جمع کرد؛ بعد نظری بر آنها انداخت و گریست و گفت:« خدایا! ما عترت پیامبر تو، محمد، هستیم. بنیامیّه ما را از حرم جدمان راندند و در حق ما جفا کردند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و ما را بر آنها پیروز گردان».
ام کلثوم، دختر امام علی علیه السلام، به امام علیه السلام گفت:« ای برادر! در این وادی احساس عجیبی دارم و اندوه هولناکی بر دل من سایه افکنده است».
امام حسین علیه السلام خواهر را دلداری داد و آرام کرد.
نامه امام حسین(ع) برای اهل کوفه
در این روز امام حسین(ع) برای بزرگان کوفه نامهای نوشتند و آن را به "قیس بن مسهر صیداوی" دادند که به کوفه برساند. مامورین در بین راه قیس را گرفتند و پس از آنکه او بر ضد یزید و ابن زیاد سخن گفت، او را به شهادت رساندند.
هنگامی که خبر شهادت قیس به امام حسین (ع) رسید آن حضرت گریستند و فرمودند:
"اللهم اجعل لنا و لشیعتنا عندک منزلا کریما، و اجمع بیننا و بینهم فی مستقر من رحمتک انک علی کل شیء قدیر".
"خداوندا، براى ما و شیعیان ما در نزد خود پایگاه والایى قرار ده و ما را با آنان در جوار رحمت خود مستقر ساز که تو بر انجام هر کارى قادرى".
منابع:
مقتل الحسین مقرم، ص 193.
وقایع الایام خیابانی، ص 171.
تقویم شیعه، عبد الحسین نیشابوری
پایان پیام/
نظر شما