به گزارش خبرگزاری شبستان، در مقاتل آمده است که در چنین روزهایی بود که به دستور ابن سعد، شریعه فرات را به قدر نیم فرسخ طول شریعه، سواره های نیزه دار احاطه کردند. دستوری که به ابن سعد رسیده بود این بود. "کار را تا آنجا که می توانی بر حسین سخت بگیر. " و حل بین الماء و الحسین و اصحابه" بین آن جناب و اصحابش و آب فرات حایل شو. حکم شده بود به ابن سعد که فلا یذوقوا منه قطره / نگذار حتی یک قطره بچشند.
پس از این حکم بود که ابن سعد، لشکر را مأمور کرده بود به سرکردگی عمرو بن حجاج به قدر نیم فرسخ همه مشرع ها را گرفتند و ضبط کردند.
این روزها به نوعی مجلس آب است. تصمیم گرفته اند سپاه ظلم که آب را بر حسین و اهل بیت و یاران شان ببندند. غافل از این که حسین و یارانش به آب حیات رسیده اند و صدای پای شهادت را که همپا با کاروان حسین از مکه تا کربلا طی طریق کرده شنیده اند.
یزید و ابن سعد غافل اند و نمی دانند که آن ها سرابی بیش نیستند و سراب نمی تواند راه را بر آب ببندد. سید و سالار شهیدان به آب حیات و رمز جاودانگی رسیده است اگرچه در ظاهر امر یزید و ابن سعد سیراب باشند و حسین و یارانش تشنه.
این چه تشنه ای است که همه را از چشمه های معرفت و ایمان سیراب می کند؟ اگر حسین و یارانش تشنه بوده اند این چه عطشی بوده که عالم را از آن آب حیاتی که در جان سیدالشهدا و یاران و اهل بیت شان دویده بود سیراب کرده است.
در روضه های آیت الله شیخ جعفرشوشتری به این مناسبت می خوانیم: بدانید که خداونن عالم آبی خلق کرد نه آسمانی بود نه زمینی. در فضایی که انشا کرده بود غیر از آب نبود. " وکان عرشه علی الماء" آن آبی است که مایه خلقت آسمان ها و زمین هاست.
بدانید که همان آب، خلقتش هم از برای حسین بود. از برکت حسین بود و به واسطه حسین بود. چون خلق همه موجودات به جهت پیغمبر است به حکم فقره "لولاک لما خلقت الافلاک." و پیغمبر درباره امام حسین فرمود: حسین منی و انا من حسین. گویا همه از جهت حسین خلق شده است.
اما صحنه کربلا خالص ترین صف آرایی خیر و شر، خالص ترین مواجهه نور و ظلمت، خالص ترین رودرویی زیبایی و زشتی است. انگار که حقیقت در بی پیرایه ترین شکل آن بر روی زمین ظاهر می شود.
آیا اگر امام حسین و کربلا و عاشورایش نبود تاریخ به این وضوح تصویرهای قساوت و سنگدلی بنی امیه و چهره های دوغینی که در پوستین اسلام فرو رفته بودند فاش می دید؟ آیا اگر امام حسین و اصحاب و اهل بیت ایشان نبود آیندگان و معاصرین با حضرت و هشیاران با این وضوح پرده های پندار از جلوی دیدگان شان دریده می شد که بنی امیه چنین قومی هستند که به یک طفل تشنه شش ماهه هم رحم نمی کنند. به کودکان هم رحم نمی کنند و چنان سنگدل و قسی القلب اند که به ضجه های تشنگی کودکان هم وقعی نمی نهند.
عاشورا انگار که روح مجسم مصاف فرشته و دیو است. زمین تاکنون چنین مصاف خالصی را در خود ندیده است . این که چنین عطش برای آب های زمین و عطش برای آب حیات و آب جاودانگی پا به پای هم پیش برود. این که با چشم خود ببینی هر چقدر که از آب های زمین دورتر می شوی به آب حیات و چشمه ملکوت نزدیک تر می شوی.
کربلا و عاشورا و حماسه سرخ حسین از این نظر استثناست که معرفت به خدا و توکل به وعده های او و تاب آوردن مصایب در منتهی الیه آن را نشان می دهد و به آن ها که در کنار این گود خونین ایستاده اند متذکر می شود که آن ها هم اگر دنبال آب حیات می گردند چشمه هایش کجاست و از کجا باید به آن جاودانگی روح الهی دست یافت؟
پایان پیام/
نظر شما