عبرت عاشورایی یعنی حاضران در جبهه حق مقابل حق زمان نایستند

خبرگزاری شبستان: عبرت یعنی یک واقعه دوباره تکرار نشود، یعنی‌‌ همان افرادی که خود را در جبهه حق می‌بینند، در مقابل حق نایستند و‌‌ همان کسانی که خود را تابع رهبر می‌دانند، در مقابل رهبر امت نایستند.

خبرگزاری شبستان: با نگاهی به جریان عاشورا متوجه می شویم محبت در حوزه های مختلف آن وجود دارد؛ محبت به اعضای خانواده، محبت بین امام (ع) و یاران، محبت بین خدا و بنده، محبت بین افراد و ... همه اینها را در کربلا با ریزه کاری های آن می توان دید که نمونه و نظیر ندارد؛ این جملات گوشه ای سخنان حجت الاسلام علی جلائیان، مدیر مرکز پژوهش‌های دانشگاه علوم اسلامی رضوی است که درباره عبرت های عاشورا بیان کرده است و مشروح آن در ذیل می آید:

 

چه عبرت های پنهانی در واقعه عاشورا نهفته است که می توان از آنها درس گرفت؟
عاشورا را نباید به عنوان حادثه نگاه کرد بلکه عاشورا یک جریان و مسیری است که ایجاد شده و این مسیر باقی است و ادامه دارد نه اینکه اتفاقی است که در سال 61 هجری افتاد و تمام شد، بلکه باید به واقعه عاشورا با دقت بنگریم و اینکه چرا انبیای پیشین، پیامبر اسلام (ص)، حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) اذهان را به این جریان توجه می دهند و انبیای الهی بر آن گریه می کردند. به این دلیل که تمام حرکت های آزادی بخش در عالم اسلام و ظلم ستیز در جهان، تمام حرکت های انسانی در قیام امام حسین (ع) خلاصه می شود و بعد از این ماجرا، ائمه معصومین (ع) مردم را به زنده نگاه داشتن یاد اباعبدالله (ع) و قیام او ارجاع می دهند چرا که این مسیری که امام حسین (ع) ترسیم کرده است، راه اهل بیت (ع) را زنده نگاه می دارد و این موضوع را کاملا می توان از روایات استخراج کرد. در بسیاری از روایات مضامینی به چشم می خورد که ائمه (ع) دستور به زنده نگاه داشتن امر اهل بیت (ع) داده اند؛ زنده نگاه داشتن امر اهل بیت (ع) نیز در برگزاری جلساتی است که در آن به مصیبت وارد شده به این خاندان شریف به ویژه امام حسین (ع) می پردازد، در نتیجه اشک ها جاری می شود و اهل مجلس به فکر فرو می روند. لذا امام خمینی (ره) تعبیر می کنند که این محرم و صفر است اسلام را زنده نگاه داشته است. بنابراین عاشورا حادثه نیست جریانی است که می تواند مورد مطالعه قرار گیرد چرا که کسی این جریان را رقم می زند که معصوم بوده و تمام رفتار و کردار آن حضرت (ع) می تواند الگو باشد. لذا اگر با نگاه ریز بین به مسائل عاشورا بنگریم برای ما درس است و هر گاه با نگاه کلی آن را بررسی کنیم برای ما عبرت است.
 

این عبرت چطور نمود پیدا می کند؟
عبرت به این معنا که چه کنیم این حادثه دوباره تکرار نشود، یعنی همان افرادی که خود را در جبهه حق می بینند، در مقابل حق نایستند و همان کسانی که خود را تابع رهبر می دانند، در مقابل رهبر امت نایستند. اما عاشورا درس است و به هر گوشه ای از آن که توجه می کنیم می تواند الگویی باشد که در زندگی پیاده کنیم.
 

می توانید در این زمینه نمونه ای مطرح کنید؟ به طور مثال یک گوشه ای از این جریان که بتواند در زندگی الگو برای مسلمانان و بشریت باشد کدام است؟
بله به عنوان مثال محبت در این جریان به طور قابل توجهی دیده می شود. اگر همین موضوع را پیگیری کنیم، می توانیم به عنوان درسی در زندگی آن را پیاده کنیم. با نگاهی به جریان عاشورا متوجه می شویم محبت در حوزه های مختلف آن وجود دارد؛ محبت به اعضای خانواده، محبت بین امام (ع) و زیرمجموعه، محبت بین خدا و بنده، محبت بین افراد و ... همه اینها را در کربلا با ریزه کاری های آن می توان دید که نمونه و نظیر ندارد.
 

می توان به مصداقی در این خصوص اشاره کرد؟
یک نمونه از محبت در صحنه عاشورا، محبت به فرزند و ابراز آن است. یکی از جوانان حاضر در کربلا که حداقل 18 سال سن داشت، حضرت علی اکبر (ع) فرزند امام حسین (ع) بود. در این زمان مشاهده می کنیم که هر یک از اصحاب برای به میدان رفتن خدمت اباعبدالله (ع) می رسند، ایشان اظهار می کنند من بیعت خود را از شما برداشتم اما نوبت به حضرت علی اکبر (ع) که می رسد، ایشان به فرزند اجازه می دهند تا پای در رکاب گذاشته به میدان روند. این شاید در ذهن تداعی کند حضرت نسبت به فرزند مگر محبتی نداشتند که او را روانه میدان می کنند و به دیگران اجازه نمی دهند. اما اگر این حرکت را واکاوی کنیم و به جریان های پس از آن بنگریم، همه این قضایا و برخوردها نشان از محبت حضرت به ایشان دارد. وقتی پدری نوجوان خود را در برابر لشکر دشمن قرار می دهد در واقع عظمت این نوجوان را به رخ می کشد و به آنها نشان می دهد. از سوی دیگر وقتی آن حضرت (ع) فرزند خود را روانه میدان می کند، انگشت اشاره خود را رو به آسمان گرفته و بیان می کنند:" خدایا! تو شاهد باش کسی را به میدان می فرستم که خلقا، خلقا و منطقا شبیه ترین مردم به پیامبر (ص) است..." این تشبیه بزرگ کردن طرف مقابل است و اگر فردی که به آن تشبیه شده می شود (مشبه به در اینجا منظور پیامبر (ص)) بزرگ و باعظمت باشد، فرد تشبیه شونده (مشبه، در اینجا منظور حضرت علی اکبر (ع)) ارزش والایی پیدا می کند. در اینجا امام حسین (ع) از نظر خلق و شکل ظاهری ایشان را به پیامبر (ص) تشبیه می کند و در واقع به فرزند خود بیان می کند چه سر و رویی! این نشان می دهد فرزند مورد توجه بابا است و اگر اجازه می دهد به میدان جنگ رود، در واقع او را در مسیر کمال قرار داده است.
اما به لحاظ اخلاقی نیز به همین صورت و از طرف دیگر می بینیم که حضرت (ع) در مقابل لشکر دشمن قرار گرفته و عمر سعد را مخاطب قرار می دهد و می فرماید: خدا تو را لعن کند که نسل مرا قطع کردی"
با این نکته حضرت (ع) به گونه ای دیگر محبت را به فرزند نشان می دهد. یا وقتی حضرت علی اکبر (ع) به میدان رفته و باز می گردند، عرض تشنگی به پدر می کنند، امام حسین (ع) او را در آغوش کشیده و زبان در دهان ایشان می گذارد. این حرکتِ لمس کردن خود آموزه ای اسلامی است که ارزش دارد و گونه ای از محبت کردن و اوج آن است که حضرت در حق فرزند روا می دارند.
بنابراین اگر این جریان را مرور کنیم متوجه می شویم حضرت (ع) محبت خود را به عنوان پدر به تمام و کمال رسانده و گوشه گوشه این وقایع می تواند به صورت علمی و عملی درس برای ما باشد.
پایان پیام/
 

کد خبر 313821

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha