خبرگزاری شبستان: فلسفه کودک در گروه فلسفه های مضافی محسوب می شود که چند سالی است در کشور ما مطرح شده و با استقبال قابل توجهی از سوی والدین و مدارس مواجه شده است، با توجه به جایگاه این طرح آموزشی در رشد فکری کودکان مبتنی بر متدهای فلسفی، با یحیی قائدی، دانشیار و مدیر گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی و از پیشگامان طرح آموزش فلسفه برای کودکان به گفتگو نشسته ایم که با هم می خوانیم:
به عنوان نخستین سوال چگونه با طرح آموزشی فلسفه برای کودکان آشنا شدید؟
من از سال 1375 دانشجوی دکتری بودم و تز دکتری من نیز درباره این موضوع بود، در واقع شاید بتوان گفت نخستین رساله در ایران بود که در حوزه فلسفه برای کودک بود. بعدها تلاش کردم تا به لحاظ نظری بر مباحث آن کار کنم و به جامعه علمی بفهمانم که هدف این رشته چیست و بعد از آن 10 سال زمان برد تا راضی شوم این طرح آموزشی را اجرا کنم.
چرا این فاصله ایجاد شد؟
چون اجرای نامناسب این طرح لطمه های جبران ناپذیری را در پی دارد، بنابراین در این مدت ایده ام بر پرورش مربیانی بود که بتوانند در این حوزه کار کنند و حدود یکصد مربی را بدون هیچ حمایتی تربیت کردم.
شما از پیشگامان طرح آموزشی فلسفه برای کودک هستید، از این نظر می خواهم تعریف شما از این مولفه را بدانم، برخی می گویند فلسفه برای کودک ممکن نیست چراکه نمی توان به کودک آموزش فلسفه داد، اما آن طور که مشخص است اساسا این طرح ارتباطی به آموزش مکتب یا نحله فلسفی ندارد، چه تحلیلی در این رابطه دارید؟
طرح آموزش فلسفه برای کودکان همان طور که اشاره کردید اصلا در پی آموزش مکاتب فلسفی به کودک نیست و اصلا این رویکرد امکان پذیری نیست؛ اساسا یکی از مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد آن است که تا واژه فلسفه به گوش کسی می خورد فکرها سمت همان فلسفه سنتی می رود یا بعضا افراد فکر می کنند که فلسفه از همان ابتدا همین فلسفه سنتی است که هم اکنون از گذشتگان و اندیشمندان ما بر جای مانده است، لذا تصور می شود آموزش فلسفه به کودک نیز یعنی آموزش همین مباحث در صورتی که این رویکرد از دو جهت قابل بررسی است.
اول آنکه فلسفه از همان اول فلسفیدن یا همان فلسفه ورزی بوده است، سقراط به عنوان کسی که همه فیلسوفان به نوعی از او تاثیر و تاثر گرفته اند هرگز در فلسفه را به معنای امروز آموزش نداد بلکه تلاش می کرد که مردم را در بن بستی گرفتار کند که بیندیشند، مساله دوم این که در طرح آموزشی فلسفه برای کودکان تلاش ما بر آن است که روش های تفکر را از ابعاد مختلف به کودک آموزش و در ذهن او پرورش دهیم.
یعنی به دنبال آموزش فکر کردن، استدلال و رشد فکر انتقادی در کودک هستید؟
بله دقیقا، ما می خواهیم در این سیر آموزشی به کودکان توانایی پرسش کردن و استدلال و استنباط را با استفاده از روش های مختلف منتقل کنیم.
فلسفه برای کودک از سوی متیو لیپمن برای اولین بار طرح شد، آیا در میان فیلسوفان اسلامی به این موضوع توجه شده است و به بیان دیگر آیا این مساله در سنت فلسفه اسلامی سابقه دارد؟
من در کتابم با عنوان (مبانی نظری فلسفه برای کودکان) ریشه های فلسفه برای کودک را به طور کامل بررسی و از سقراط شروع کردم.
من در سیر نگارش و تحقیق این اثر به این نتجیه رسیدم که سقراط به روش خاصی در آموزش فلسفه برای (همگان) اعتقاد داشت اما به دلیل مشکلاتی که برایش ایجاد شد، افلاطون و دیگران فلسفه را به جای خاصی به نام آکادمی محدود کردند، البته نیت افلاطون آن بود که همین مقدار از فلسفه که باقی مانده از گزند در امان بماند با این حال فلسفه از آن زمان به نوعی شد که گویی باید عده ای خاص به دانشگاه ها بروند و بخوانند.
اما در مورد فیلسوفان مسلمان، ببینید فلاسفه مسلمان به هر حال با آراء ارسطو و در آینده با نظریات فیلسوفان قرون وسطا آشنا شدند و این روند ادامه داشت و بیشتر فلسفه در آن زمان و در میان مسلمین به معنی تلاش ذهنی عده ای خاص بود و کمتر مطالبی را داریم که حکایت از آن داشته باشد که فلسفه باید به میان مردم برود چه رسد به اینکه به طور خاص اشاره ای به کودکان شده باشد.
با این حال اما تلاش هایی شده است از جمله در کتاب (ابن طفیل) که تلاش داشته است که در آراء خود قصه نویسی داشته باشد اما به طور کلی در سنت فلسفه اسلامی رویکرد خاص به کودک نبوده است که از آن به عنوان مبانی فلسفه کودک در این سنت یاد کنیم.
برگردیم به بحث اصلی مان یعنی رویکرد طرح آموزشی فلسفه برای کودک، اساسا از چه روش ها و متدهایی در این حوزه بهره گرفته می شود؟
روش های مختلفی وجود دارد، از یک سو روش و یک سو محتوا اهمیت دارد، قطعا این طرح به دنبال ارائه معمولات مشخصی به کودکان است و در این راستا از قصه و روایت و داستان بهره می برد چراکه قصه و داستان در واقع بنیاد محتوایی فلسفه برای کودکان است و این تصور که زندگی چگونه می تواند باشد و چگونه می توان مشکلات را حل کرد در قالب قصه به کودک منتقل می شود. بنابراین قصه محتوای اصلی فلسفه برای کودکان است.
مهارت چه طور، چه مهارت هایی به کودکان در این طرح آموزشی منتقل می شود؟
در واقع قلب تمام مهارت های آموزش فلسفه به کودک، بر مدار گفتگو می چرخد، یعنی در این طرح به کودک یاری رسانی می شود تا بتواند مبتنی بر استدلال گفتگو کند و بتواند اجتماعی بیندیشد. این عدم توانایی در حضور در جمع و این عدم موفقیت در کارهای تیمی از همین سنین کودکی شکل می گیرد، بنابراین، این طرح به دنبال تقویت این مساله است.
همچنین مهارت هایی چون استنباط، قصه خوانی، مهارت شنیدن، انتقاد کردن، فرضیه سازی نیز از اهداف طرح آموزش فلسفه برای کودکان محسوب می شود.
منظورتان از فرضیه سازی چیست؟
فرضیه سازی یعنی این که وقتی کودکان با هم گفتگو می کنند و سوالاتی در گفتگوهایشان بروز می کند؛ احتمال های مختلف را بررسی کنند، این مشکل جامعه ما است که همه خیال می کنند که نخستین پاسخ آخرین پاسخ و حتی بهترین پاسخ است، یعنی به خود زحمت فکر کردن فرضیه سازی را نمی دهند. به بیان دیگر فلسفه برای کودک، تنبلی فکری را از میان بر می دارد.
ظاهرا استقبال از طرح آموزشی فلسفه برای کودکان گسترده بوده است، اما کسانی که دسترسی ندارند که فرزندانشان را در این دوره ها شرکت دهند، چگونه و با چه روشی می توانند فلسفه ورزی را میان فرزندان خود تقویت کنند؟
قبل از پاسخ به این سوال باید بگویم که نباید تصور کرد که با چند گزاره ساده می توانیم کار پیچیده تربیت را جلو ببریم که این از اشتباهات فرهنگی جامع ماست.
این روزها همه متخصص شده اند، از راننده تاکسی تا رهگذر کنار خیابان همه خود را متخصص می دانند و دلیل این امر در عدم ترویج مفاهیم تربیتی است.
به نظرم رسانه های صوتی و تصویری باید شرایطی را فرهم آورند و به معرفی این طرح بپردازند تا خانواده های دیگر نیز بتوانند از آن بهره ببرند، صرفا با چند برنامه سخیف برای بچه ها و آن هم به دلیل سرگرم کردن آنها نمی توان فکر کردن را به آنها آموزش داد.
یکی از بهترین راه حال ها آن است که به بچه ها فضای پرسش دهند و به او خوب گوش کنند، نظر او را محترم بشمارند و حداقل به حرف های کودک گوش دهند، بچه ها زیاد سوال می پرسند، اگر توان پاسخ به آنها را نداریم حداقل باید با استدلال با او سخن بگوییم تا بچه به فکر کردن تشویق شود.
وقتی به بچه ها بها ندهیم که سخن بگویند نتیجه می شود قهر کردن و عدم توان تحمل نظر مخالف، چیزی که امروز در سطح جامعه ما بیداد می کند.
پایان پیام/
نظر شما