محمد الله اکبری، مدیر پژوهشکدۀ تاریخ و سیرۀ اهل بیت علیهم السلام در گفتگو با خبرنگار معارف خبرگزاری شبستان در تبیین و توضیح شبهه ای که در رابطه با نحوه درگذشت رسول گرامی اسلام مطرح می شود و احتمال شهادت آن حضرت گفت: در منابع تاریخ اسلام، گزارشهایی وجود دارد مبنی براین که حضرت پیامبر صل الله علیه وآله مسموم شده اند. همچنین برخی منابع معتبر حکایت از آن دارد که رسول گرامی اسلام صل الله علیه وآله را در جنگ خیبر و در سال 7 هجرت مسموم کردند و حضرت 3 سال و چند ماه بعد، در اوایل سال 11 هجری بر اثر آن سم که به شکل تدریجی اثر کرد، از دنیا رفتند.
وی افزود: اخباری در لابلای منابع تاریخی وجود دارد که بر اساس آن، زنی یهودی گوشتی پخته برای حضرت هدیه آورد که مسموم بود و حضرت بر اثر آن سم چند سال بعد از دنیا رفتند.
این محقق و پژوهشگر تاریخ اسلام در بیان میزان صحت و سقم این اخبار گفت: خبر مربوط به مسمومیت پیامبر اسلام، هرچند به صورت متعدد و در منابع معتبر نقل شده اما یک خبر واحد است که تنها به یک گزارش ثبت و ضبط گردیده است و در مقابل آن اخبار قوی تری و محکمتری نیز وجود دارد مبنی بر این که پیامبر صل الله علیه وآله به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند.
برخی اصرار دارند که قریش پیامبر را مسموم کرده و به شهادت رساندند
مدیر پژوهشکدۀ تاریخ و سیرۀ اهل بیت در ادامه با اشاره به برخی نظرات مختلف در این زمینه تصریح کرد : برخی از محققین اخیر شیعه، از جمله آقای «نجاح الطایی» که یک فرد سنی مستبصر شیعه است اصرار دارند که رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله شهید شده اند. اما نه با سمی که یهود به حضرت دادند بلکه به وسیله سمی که برخی قریشیان به ایشان دادند. ولی آنچه ایشان بیان می کنند بیشتر جنبه تحلیلی، ذوقی و سلیقه ای دارد و منبع معتبری بر آن ارائه نمی کنند. هرچند این نظر از جانب و در دیدگاه شخص ایشان کاملا معتبر است اما معتقدان به این نظریه تا کنون در هیچ جلسه مناظره و سوال و جوابی شرکت نکرده اند تا دلایل و براهین خود را بر این مسئله تشریح و اقامه دلیل کنند.
الله اکبری افزود: از نظر من پیامبر اسلام صل الله علیه وآله نه با سم زن یهودی و نه سم قریش از دنیا نرفتند بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفتند همچنان که حضرت پیش از آن نیز اعلام کرده بودند که امسال سال آخر و پایانی عمر من است. هرچند این مسئله با موضوع مسمومیت حضرت نیز منافاتی ندارد. اما آنچه اخبار قوی تر بر آن دلالت می کنند رحلت و درگذشت طبیعی حضرت است.
دلایل ترجیح قول رحلت بر شهادت
وی در ادامه و در بیان دلایل ترجیح قول رحلت رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله بر قول شهادت حضرت یادآور شد: یکی از دلایلی که موجب ترجیح اخبار رحلت می شود، آنست که پس از درگذشت پیامبر صلوات الله علیه وآله هیچ کس نه از بستگان و نزدیکان حضرت و نه از مسلمانان ادعای مسمومیت پیامبر را مطرح نمی کند. نه دختر نه داماد و نه فردی از فامیل و بستگان یا سایر مسلمانان دیده نمی شود که به دنبال فرد متهم و مسموم کننده بوده و واکنشی در این رابطه نشان دهند.
این محقق تاریخ اسلام سپس در پاسخ به این سوال که به چه دلیل قرآن از میان تمام خصایص رسول گرامی اسلام ، اسوه حسنه بودن آن حضرت در اخلاق را به صراحت بیان می کند، گفت: برای پاسخ به این سوال ابتدا باید دانست که آیا لازمست پیامبری که از سوی خدا فرستاده می شود اسوه و نمونه باشد یا خیر؟ اصولا چه ضرورتی برای این امر وجود دارد؟ خداوند متعال هنگام خلقت انسان، او را بعنوان موجودی دارای عقل، شعور، اختیار و مسئولیت پذیر خلق کرد. اما نکته ای که باید بدان توجه داشت آنست که مسئولیت پذیر بودن همراه با اختیار است. چرا که یک موجود مجبور را نمی توان بازخواست کرد و خداوند برای این که این موجود (انسان) اختیبار داشته باشد در وجود و درون او مجموعه ای از نیروهای متضاد و معارض را قرار داد.
الله اکبری گفت: انسان دارای قوه تشخیص درست از نادرست می باشد. برخی نیروهای موجود در درون او ، او را به سوی کارهای نادرست و لذات جسمی و زودگذر و برخی نیروها او را به سوی اهداف بلند و لذات باقی سوق می دهند. حال چنین موجود دارای نیروهای متعارضی، در عین حال اختیار نیز دارد و می تواند انتخاب کند و مسئولیت انتخاب خود را نیز می پذیرد. او سالهایی را در دنیا طی می کند و در این مسیر یا به سوی تنزل می رود یا صعود. اما خدا برای او نیروی کمکی نیز گسیل داشته است تا در جایی که عقل بشر به نتیجه نمی رسد، یا (بد) تشخیص می دهد و یا هوا و هوس ها جلوی عقل را می گیرند پیامبران به کمک او آمده و با تکرار راه درست و نشان دادن صراط و مقصد او را یاری کنند.
حضور پیامبر در جامعه نوعی اتمام حجت برای بشریت است
وی تصریح کرد: خداوند برای هدایت این بشر، انسانی به مقصد رسیده و از جنس خود بشر برای او فرستاد و فرمود من انسانی از جنس خودتان که مانند شما زندگی و مرگ دارد، مانند شما می خورد و می خوابد و زندگی می کند، اما به مقصد رسیده، را تنزل مقام می دهم و برای شما می فرستم تا او را در میان خود و در جامعه خود ببینید و خود را با او تطبیق دهید . بنابراین انسان این الگوی عملی را در جامعه می بیند و این الگو در میان مردم معلوم و مشخص و ملموس بوده و در تمام ابعاد الگوست تا حجت بر بشریت تمام شود و ادعا نکند که چون برای من فقط اوصاف بیان شده بود و الگویی نداشتم نتوانستم بدان عمل کنم.
این محقق و پژوهشگر اسلام گفت: این الگو، اهل مداراست، اخلاق حسنه دارد، حرفهای زننده نمی زند. کار سخیف انجام نمی دهد، شتابزده تصمیم نمی گیرد. کاری را بی موقع مرتکب نمی شود، بیجا خشمگین نمی شود و ... چرا که وقتی قرار است الگو باشد می بایست همانگونه باشد که خدا دستور می دهد نه بیشتر نه کمتر. حتی در جایی که تصمیم به شخص او واگذار می شود این تصمیم از دایره اعتدال و عقل و تدبیر خارج نیست.
برخی بجای تطبیق خود با پیامبر، مذهب را با خود منطبق می کنند
مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت خاطرنشان کرد: حتی شرم و حیای پیامبر خدا صل الله علیه وآله نیز به جا و به میزان است. نه بیش از حد. اگر پیامبر به کسی تذکر می دهد بدان دلیل است که فرد متوجه خطا و اشتباه خود باشد. اگر کسی عذرخواهی می کند ولو می داند که این عذرخواهی صادقانه نیست اما می پذیرد. خطای دیگران را می بخشد و کسی را به دلیل اشتباه طرد نمی کند. خطای دیگران او را وادار به کار خطا نمی کند. یا خطای دیگران او را از دایره اعتدال و راه درست خارج نمی کند بلکه او همچنان راه صحیح را ادامه می دهد. چرا که او یک انسان کامل و الگوی کامل است و این ما هستیم که باید خود را با او تطبیق دهیم اما متاسفانه عکس این اتفاق می افتد.
وی تاکید کرد: برای پیروی از یک الگو ابتدا باید آن الگو را شناخت. ما ابتدا باید قرآن را خوب بفهمیم که شخصیت این انسان بزرگ را برای ما تشریح می کند. سپس باید کتب و منابع تاریخی را مطالعه کنیم که او را به ما معرفی می کنند. اما در این کتب، اخبار صحیح و ناصحیح باهم مخلوط است و بنابر ضرورت باید فردی متخصص این اخبار صحیح و ناصحیح را از یکدیگر تشخیص داده و مشخص کند که کدام رفتار واقعا منتسب به پیامبر خدا صل الله علیه وآله می باشد و کدام رفتار را به دروغ به حضرت نسبت داده اند.
الله اکبری افزود: متاسفانه در طول تاریخ و در زمان همه پیامبران، قدرتمندان و ثروتمندان هرجا که دین و مذهب با خواسته های دنیایی آنها در تعارض قرار گرفته، این دو قشر بجای تطبیق خود با کتب آسمانی و اصلاح خود، دین و مذهب را با خواسته ها و تمایلات خود منطبق کرده اند و تصویری از دین ارائه کرده اند که با خواسته ها و اهداف آنها سازگاری داشته باشد و با کمال تاسف ارباب مذاهب نیز چنین رفتاری را پیشه کرده اند. در حالی که آنها باید خود را با دین منطبق می کردند.
پایان پیام/
نظر شما