گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: اسلام دین مساوات و برابری میان زنان و مردان است، این مهم در آیات و بسیاری از روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) نمود دارد، زنان می توانند دوشادوش مردان در جامعه حضور یابند اما حضور زن و مرد در اجتماع و کار کردن آنان در محیط های بعضا مختلط مستلزم آن است که بایدها و نبایدهای دینی با توجهی دو چندان مدنظر باشد از جمله رعایت حجاب، حفظ و رعایت حدود سخن گفتن با نامحرم و مواردی از این دست.
در این راستا و جهت روشن شدن این بحث گفت وگوی خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان را با سید جعفر صادقی، کارشناس ارشد قرآنی و نویسنده آثاری چون «شمیم رحمت، گلچینی از مفاهیم آموزنده قرآن کریم با استفاده از تفاسیر معاصر شیعه» را می خوانید:
با توجه به اینکه در شاکله یهودیت و مسیحیت کنونی، جایگاه «زن» آنچنان که باید تبیین نشده است، برای بسیاری از مردم جهان با توجه به هجمه عظیم علیه دین مبین اسلام، این سوال وجود دارد که اساسا زن در اسلام و قرآن به عنوان کتاب آسمانی مسلمین چه جایگاهی دارد؟
رسول اکرم هنگامی که در مکه دعوت خود را آغاز کردند، مساوات و برابری انسانها را به عنوان یکی از خصوصیات دعوت خودشان مطرح کردند؛ این مساوات نه تنها در جنسیت، بلکه در دیگر خصلتهای خدادادی مانند رنگ پوست، نژاد، ملیت و مانند اینها بود؛ همین خصلت بود که موجب گرایش همزمان بردهها و انسانهای آزاد به طور یکسان به آن حضرت شده و به سبب همین مساوات در جنسیت بود که در میان گروندگان زنان هم همدوش مردان نقش ایفا کردند.
لذا از اینجا روش اسلام دربارهی زن عملی و در همان نخستین سالهای بعثت پیامبر اسلام پیام برابری زن و مرد چنین اعلام شد که «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» یعنی جنسیت نقشی در طی مراتب کمال و رسیدن به حیات طیبه ندارد و نمیتواند مانع آن شود.
وقتی در طی کمال که هدف خلقت و مسیر رسیدن به حق است، تبعیضی در نگاه اسلام نیست، بنا بر این در مسائل دیگر که فرع بر آن است، یقیناً تبعیضی نخواهد بود و زن و مرد بر هم اصلیت و فرعیتی ندارند و بلکه مکمل هم برای طی این مدارج هستند. این نگاه اسلام به جایگاه زن است؛ نه آن را کمتر از مرد میداند و نه بیشتر؛ بلکه تقوای انسانهاست که برتری آنها را معین میکند. البته یهودیت و مسیحیت و تمامی ادیان آسمانی هم چنین بودهاند، اما در گذر زمان تحریفات و تغییرات در این ادیان موجب دگرگونی در این مفهوم شده است؛ زیرا دین الهی و نگاه آسمانی واحد است و تغییر و تبدیلی در آن نیست.
بر اساس نگاه قرآن زنان با در نظرداشت چه مواردی می توانند دوشادوش مردان در جامعه حضور یافته و در عرصه ای چون سیاست و امور دینی به ایفای نقش بپردازند؟
آیات قرآن نشان میدهد که زنان در جامعه اسلامی موجودی فرعی نیستند، بلکه آنان در امور معنوی و سیاسی نقش داشتهاند. البته چون قرآن کریم در کلیات هر موضوعی سخن گفته و تفصیل و جزئیات را به سنت رسول خود و اهل بیت ایشان محول کرده، صرفاً با استفاده از آیات قرآن نمیتوان به این سؤال پاسخ داد؛ بلکه باید به سیره معصومین و تاریخ اسلام نیز رجوع کرد. در تاریخ اسلام زنان حتی در جنگ که خطیرترین مسئله اجتماعی بوده نقش ایفا می کردند و این گونه نبوده که در مسائل اجتماعی و سیاسی در پس پرده باشند؛ با این همه باید توجه داشت که اولاً نقشآفرینی زنان در همه صحنهها به تناسب توانایی جسمی و روحی آنها بوده است؛ برای نمونه میتوان از طبابت و پرستاری زنان در جبهه های جنگ در کنار رزمندگان مرد مثال زد که برخی از این بانوان تحسین پیامبر اسلام را بر میانگیختند.
نسیبه بنت کعب معروف به ام عماره یکی از این زنان بود که وقتی وضعیت جنگ پریشان شد و مردان رو به فرار نهادند این شیرزن در میدان باقی ماند و فرار نکرد و از جان پیامبر(ص) دفاع کرد و حتی وقتی فرزندش به شهادت رسید قاتل فرزند خودش را در همان جبهه به درک واصل کرد! واقدی نوشته است که 14 زن برای شرکت در جنگ احد همراه سپاه اسلام بودند که حضرت زهرا(ص) نیز یکی از آنها بود. در جریان دفاع از حق امیرالمؤمنین، سیده کائنات حضرت زهرا(ص)، نقش محوری داشت و در واقعه کربلا این زینب(س) و سایر بانوان منتسب به امام حسین(ع) بودند که از سردشدن حرارت عاشورا جلوگیری کردند. اینها برای زنان امروز ما درس و الگو هستند. قرآن از زنی نام میبرد که با وجود شرایط خفقان در خانوادهای زندگی میکرد که مرد خانواده – فرعون- ادعای خدایی داشت اما این زن – آسیه- در مقابل او قرار گرفت و با نقش آفرینی در عرصه سیاسی و اجتماعی، قید آسایش شخصی و زندگی سرشار از عافیت را زد.
همچنین در پاسخ به این سوال در وهله دوم باید این نکته را ذکر کرد که این نگاه اصیل اسلامی در تاریخ سدههای نخست اسلام به دلیل منزوی کردن اهل بیت(ع) و قدرت گرفتن حکومتهای نامشروع، به تدریج تحریف شد و نگاه به زن، نگاهی مشابه زمان جاهلیت شد و زنان را به نام اسلام به پس پردهها فرستادند و آنان را موجودات فرعی به حساب آوردند؛ اما در نگاه شیعه به این شکل نبود و ائمه که پاسداران حقیقی اسلام بودند تلاش میکردند که در عمل به جامعه منحرف آن روز بفهمانند که اسلام بین زن و مرد تفاوت و تبعیضی قائل نیست.
برخی از رسانه های معاند و به ویژه وهابیت شیعه را متهم می کنند که نسبت به زنان آزادی های فراوانی قائل شده اند و می گویند این مساله در اسلام و فقه اسلامی قابل قبول نیست، گرچه رویکرد این فرقه ضاله کاملا مطرود است اما برای روشنگری اذهان، بفرمایید که فقه شیعه درباره حضور زنان در اجتماع چه نظری دارد؟
فقه امامیه ریشه در قرآن و سنت ناب پیامبر اسلام دارد و بر محور عقل میچرخد که ائمه اطهار هم حجیت خود را از قرآن و رسول اکرم(ص) میگیرند؛ ائمه علیهم السلام به اصحاب خود میفرمودند هر آنچه که به شما میگوییم از قرآن است و هیچ سخنی از نزد خود نمیگوییم. با این وصف معلوم است که نگاه فقه امامیه نگاهی مبتنی بر قرآن و سنت و بر محور عقلانیت است.
آزادی زنان در اسلام اصل است؛ در جاهایی این آزادی نه آن که محدود شود بلکه چارچوب گرفته است و البته این مختص زن نیست؛ مرد نیز این گونه است. در قرآن کریم وقتی سخن از میهمانی اصحاب پیامبر در منزل آن حضرت پیش میآید، قرآن صراحتاً به اصحاب میفرماید اگر از زنان پیامبر متاعی طلب کردید از پس پرده بخواهید: وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ؛ این به معنای آن است که مردانی که به میهمانی رفتهاند باید در چارچوب قرار گیرند و آسایش و راحتی زنان را مختل نکنند.
در آیهای دیگر از قرآن از مردان میخواهد از نگاه خود بکاهند: قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ و البته مشابه چنین حکمی را برای زنان نیز قائل است. اسلام آزادیها را محدود نکرده بلکه با توجه به شرایط و مقتضیاتی چون شرایط جسمی و روحی و ... به این آزادی ها چارچوب داده است. اگر نگاه فعلی وهابیت به زنان را پیامبر اسلام نیز اعمال میکرد، به نظر بنده ظرف چند روز دعوت ایشان خاموش میشد. منطق وهابیت برگرفته از اسلام اصیل نیست؛ بلکه به دلیل دور شدن از نقطه کانونی اسلام یعنی اهل بیت و برخاسته از تعصب و بیتوجهی به عقلانیت است. برای مثال آنان درباره فراگیری علم زنان را محدود و ممنوع کردهاند؛ حال آنکه در قرآن، دانشآموزی مقید به قیدی نیست که نشان دهد این موضوع مختص مردان است: یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛ در کجای قرآن از این کار برای نیمی از جامعه منع شده است. آیا آنان تاریخ اسلام را نخواندهاند؟ مگر ام المؤمنین عایشه همسر پیامبر اسلام زن نبود؟ برای مثال طبق آماری، از عایشه تنها در مسند احمد بن حنبل که او از ائمه اربعه اهل سنت است حدود 2433 حدیث نقل شده است که یکی از رتبههای بالا در تعداد روایات نقل شده است! آیا این دانش نیست؟ آیا این احادیث میتوانستند در پس پرده به جامعه رسیده باشند؟
فکر می کنم مجال خوبی باشد تا فضای بحث را به سمت دیگری سوق دهیم، اسلام همواره بر عفت و پاکدامنی اشاره دارد، این مولفه از ویژگی هایی است که گستره وسیعی دارند، با این مقدمه آیا کارکردن زن و مرد در یک محیط اداری از نظر اسلام مطرود است؟ اگر چنین نیست با توجه به آموزه های قرآنی چه بایدها و نبایدهایی باید لحاظ شود؟
از دید اسلام اگر حدود الهی رعایت شود، هیچ خط قرمز دیگری اعتبار ندارد. کار کردن زن مثل کار کردن مرد است اما باید به دو نکته توجه داشت؛ اول آن که حریمها برای مرد و زن در اسلام مشخص شده که باید آنها را رعایت کنند و این مختص زن نیست؛ مرد هم باید در چارچوب معین شده حرکت کند، یعنی آزادی هر کس باید به گونهای باشد که آزادی دیگران را ضایع نکند. نکته دوم این است که باید به طبیعت زن و مرد هم توجه شود؛ برای مثال کار کردن زن در معدن با جسم لطیف او هیچ تناسبی ندارد، آیا میتوان به بهانه مساوات مردان و زنان را به طور یکسان در این گونه کارها مجبور کرد؟ پس طرف دیگر قضیه هم به همین نحو است.
فکر می کنید برای جاری و ساری ساختن آموزه های قرآنی در سطح ادارات از چه راهکاری می توان بهره برد؟
بهترین راهکار طرح خالص اسلام ناب یعنی قرآن و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است؛ اگر زنان نگاه اصیل اسلامی را بشناسند و بدانند، هیچگاه از آن روی بر نمیگردانند. همان طور که در ابتدای دعوت پیامبر(ص) نیز مردان و زنان شیفته همین اسلام شدند. آیا زمان صدر اسلام با زنان امروز از نظر خلقت و طبیعت تفاوت داشتند؟ بدیهی است که همه انسانها در طول زندگی بشر از نظر خواستهها و روحیات و ... شبیه همبودهاند و زنان مسلمان در دوران اسلام هم که با وجود آزادیهای ناهنجار در بین مشرکان از آن روی برتافتند و به اسلام گرویدند که با این عمل قطعاً آزادی خود را محدود نکردند بلکه به آن چارچوب دادند. البته متأسفانه چه بسا این نگاه خالص اسلامی با سلایق فردی آمیخته شده و دچار افراط یا تفریط میشود و به نام اسلام به افراد تحمیل میشود که این آسیب اتفاقاً بسیار مهم است و باید جلوی آن گرفته شود؛ وگر نه آموزههای اصیل اسلامی هم مورد بی توجهی قرار میگیرند.
به عنوان سوال پایانی، اساسا مهمترین توصیه ای که زنان شاغل مبتنی بر آموزه های قرآنی باید به آن توجه داشته باشند چیست، به بیان دیگر از چه نظر می توان رویکرد قرآن را در منش و رفتار زنانی که توامان نقش مادری دارند و در عین حال خارج از منزل نیز کار می کنند، چیست؟
ابتدا باید اذعان کرد زنانی که توأمان در منزل و بیرون نقش دارند، ان شاءالله به طور مضاعف مأجورند. اینان در دو جبهه مجاهدت میکنند؛ با این حال نباید با خروج از حدود فطری که خدای بزرگ آن را برای ما ترسیم کرده اجر خود را زایل کنند. این گونه بانوان، باید بدانند که اگر به همسران خود و خانوادهای که سرپناه آنان است وفادار باشند و حرکات و سکنات خود را بر اساس عفت و پاکدامنی ترسیم کنند، نه تنها هیچگاه خطر از همپاشیدن زندگی صمیمانه آنان پیش نخواهد آمد، بلکه خداوند مهربان در دنیا و آخرت به آنان عنایت ویژهای خواهد داشت؛ زیرا کار در بیرون یک وظیفه نیست و وظیفه اصلی زن در بنیادیترین واحد اجتماع است تا همسران آنها با خیال راحت به امور خارج از منزل بپردازند و به شکوفایی اجتماع بپردازند، بلکه کار زن در خارج از منزل کمک به توسعه اقتصادی جامعه و خانواده و کمک به همسر است و جداً جای تقدیر دارد. به نظر بنده برخی مشاغل در جامعه برای بانوان مناسبتر است تا برای مردان و اساساً در برخی از مشاغل مانند معلمی، زنان از مردان باانگیزهتر و موفقتر هستند. از این رو باید زن و مرد به تناسب همین توانایی و انطباق شرایط هر دو توأمان جامعه را بسازند و آباد کنند و حذف یکی از آنها دقیقاً به اضمحلال تدریجی آن جامعه منجر خواهد شد.
پایان پیام/
نظر شما