به گزارش خبرگزاری شبستان، "به نظر می رسد انقلاب اسلامی و امام (ره) مهمترین پرسش های ما را مشخص کردند. انقلاب مسائلی را به حوزه پژوهش وارد کرده است و باید نسبت به این پرسش ها ذهن ما فعال شود. از مهمترین آفت های حوزه و دانشگاه این است که هنوز مساله انقلاب اسلامی که مساله قوی ای است، به خوبی درک نشده" این سخنان گوشه ای از صحبت های حجت الاسلام والمسلمین مصطفی جمالی، عضو هئیت علمی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم است که با ما در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما را با این استاد می خوانید:
چرا پژوهش های ما عموما مساله محور نیست و مساله محور بودن پژوهش ها تا چه اندازه به کابردی شدن آنها در جامعه منجر می شود؟
آسیب جدی که در حوزه های علمیه و دانشگاه ها و مراکز پژوهشی در خصوص پژوهش ها دیده می شود دو مساله است؛ ساختارگرایی و تجربه گرایی. به این معنا که به دلیل اینکه پژوهش های ما ساختارگرا هستند، به گونه ای شکل گرفته اند که از دل آن پژوهش کاربردی و کارآمد برای نظام حاصل نمی شود. این مساله بخصوص به جان دانشگاه های ما افتاده است و اساس آموزش های آن وارد شده از غرب هستند و این مساله نسبت به آموزش و پرورش هم تقریبا همین طور است. در نظام آموزش و پرورش ما، پژوهشگر تربیت نمی شود و حافظه محور هستند. با این رویکرد روحیه پژوهشگری در کشور شکل نمی گیرد. یا نوعا مسائلی که در حوزه علوم انسانی در جوامع مختلف تجربه شده و عموما راحت نیز بوده اند، به ویژه با آن آسیبی که در نظام آموزش و پرورش ما دیده می شود (حافظه محور بودن نه پژوهشگر بودن) بکار گرفته می شود. بنابراین باید ذهن فعال و پرسشگر در بدنه نظام آموزشی ما شکل بگیرد چرا که اساس تحقیق از پرسش و مساله است.
به نظر می رسد انقلاب اسلامی و امام (ره) مهمترین پرسش های ما را مشخص کردند. انقلاب مسائلی را به حوزه پژوهش وارد کرده است و باید نسبت به این پرسش ها ذهن ما فعال شود. از مهمترین آفت های حوزه و دانشگاه این است که هنوز مساله انقلاب اسلامی که مساله قوی ای است، به خوبی درک نشده است.
مساله اصلی انقلاب اسلامی که به آن اشاره کردید، چیست؟
مساله انقلاب، مساله تمدن است و متاسفانه هنوز الزامات آن به خوبی درک نشده است. بنا است انقلاب تمدنی بر مدار توحید شکل دهد. این نگرش تمدنی و رویکرد باید بر حوزه پژوهش ما حاکم باشد و همه به دنبال این مساله جدی باشند. در این زمانه که برخلاف گذشته، هژمونی دنیای امروز که بر جهان حاکم شده، - یعنی تمدن غرب و نرم افزار و سخت افزار – انقلاب آمده است تا این هژمونی را از بین برده و نسخه جدید به دنیا عرضه کند. اگر جایگاه علوم انسانی و پژوهش ها پیرامون این علوم و نرم افزارها و سخت افزارها مشخص شود، رسالت حوزه و دانشگاه نیز معلوم می شود.
متاسفانه پژوهش های ما ناظر به مساله انقلاب اسلامی نیست. انقلاب در حوزه سیاسی، ساختارها و نظام موازنه قدرت را در عالم بهم زده و تبدیل به پایگاهی قدرتمند در جهان شده اما در نظام فرهنگی و آن قدرت عاقله نظام، که باید پشتوانه باشد، قدرت نرم ما (به تعبیر من) متاسفانه هنوز شکل نگرفته است. باید شبکه علوم، نرم افزار، سبک زندگی بر اساس اهداف انقلاب اسلامی و آموزه های دینی و فرهنگی خود تولید کنیم و این همان قدرت نرم است.
لذا هنوز به این مساله در کشور ما توجه نشده است و بنابراین تحقیقات در جامعه آن طور که باید مدیریت شود، نمی شود. در دنیای امروز مانند گذشته نیست و تحقیقات مهندسی و مدیریت می شود. البته نباید از این واژه مهندسی هراسید. مهندسی در پژوهش معنای سخیفی ندارد بلکه به این معنا است که تحقیقات ما به صورت دقیق باید ساماندهی و سازماندهی شوند. امروز دیگر کسی به گوشه ای نمی نشیند و تحقیق کند. دنیای امروز مدرن شده و توسعه همه جانبه صورت می گیرد. در حکومت ها نگاه به کارآمدی می شود و ابعاد مختلف جامعه در نظر گرفته شده و پژوهش ها را به سمت کارآمدی و کاربردی سوق می دهند و تولید علم را به سمت و سویی که می خواهند. پژوهش ها سفارش پذیر شده اند و این گونه کار به پیش می رود. به عبارت دیگر پژوهش ها در حکومت ها مدیریت می شود. در جامعه ما هنوز تحقیقات به صورت فردی یا گروهی پیش می رود. در دنیای امروز، این طور نیست بلکه به شکل ساماندهی شده و شبکه ای است. به این معنا که حکومت ها از تمام توان و هوش و عقلانیت پژوهشگران خود استفاده می کنند و البته نه تنها از پژوهشگران خود، بلکه از پژوهشگران کشورهای دیگر نیز هر چند به صورت غیر مستقیم استفاده می کنند و حتی مقالات کشور ما را که در فرآیند توسعه جهانی کارآمد باشد، می پذیرند و این به معنای مدیریت است. بنابراین ما نیز باید به سمت پژوهش های شبکه ای برویم و از تمام هوش و استعداد و عقلانیت خود همراه با مساله انقلاب و تمدن اسلامی به پیش رویم. در این راستا گام نخست مقدم کردن هوش بر حافظه است.
چه ارتباطی میان پژوهش های مناسب و تحول علوم وجود دارد؟
پایگاه تحول علوم، در پژوهش است. اگر تحول بخواهد اتفاق بیفتد، باید متوقف بر پژوهش های مساله محور که انقلابی باشد و با جهت گیری و کارآمدی که در تعریف پژوهش ها می شود، مدیریت شود وگرنه تحول در علوم محلی ندارد.
پایان پیام/
نظر شما