خبرگزاری شبستان ، به مناسبت فرا رسیدن روز امور تربیتی و تربیت اسلامی با حجت الاسلام محمودرضا قاسمی، عضو هیئت علمی موسسه علمی فرهنگی بهداشت معنوی گفتگویی در خصوص نظام تربیتی موجود و ارتباط آن با سبک زندگی افراد، انجام داده ایم؛ گفتگوی ما با این استاد حوزه و دانشگاه و غرب شناس از نظرتان می گذرد:
چه ضعف هایی در نظام تربیتی ما وجود دارد که موجب چالش در سبک زندگی افراد جامعه شده و رویه زندگی را از سبک زندگی اسلامی دور کرده است؟
وقتی نظامی تربیتی تعریف می کنیم، یک چارچوبی ترسیم می شود که در آن چالش ها نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. نظام تربیتی اسلامی برای انسان از بدو تولد تا لحد و حتی بعد از این دنیای او، برنامه دارد و از این جهت سیستم تربیتی جامعی است اما این که چرا ما وجود این نظام و سیستم در سبک زندگی خود و تربیت افراد دچار مشکل هستیم، به دلیل آن است که ما به دستورالعمل های آن، جامه عمل نپوشانده ایم. به طور مثال پایه تربیت افراد باید در دوران ابتدایی صورت پذیرد نه در دانشگاه، بلکه در دانشگاه زمان پاسخ دادن به شبهات است.
همچنین، به نظر می رسد فاصله گرفتن از مساجد نیز که کانون و محوریت فرهنگی جامعه را بر عهده دارد، به این مساله دامن زده و مهندسی فرهنگی لازم در این زمینه نشده است در صورتی که مساجد همیشه پایگاه های فرهنگی برای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) بوده اند. البته در گذشته کارهایی انجام می شد که مساجد برای کودکان و نوجوانان جذابیت داشته باشد؛ حتی گاه درخت توت در این اماکن مقدس کاشته می شد تا بچه ها به بهانه توت چیدن هم که شده به مساجد سر بزنند هر چند این مساله انگیزه ای ضعیف است، اما بالاخره فکری بود و راهکاری.
امروز ما خلاء جدی به لحاظ مهندسی فرهنگی در کشور داریم و برای ما که عنوان اسلام را یدک می کشیم، این ضعف بزرگی است. یکی از دلایل این خلاء ها ساختار فکری جدا از اهل بیت (ع) است که این مهندسی باید در مساجد صورت گرفته و به جامعه منتقل شود. از سوی دیگر نهادهای آموزشی به ویژه مدارس باید پیوند قوی با پدران و مادران در راستای تربیت فرزندان و مشکلات آنها داشته باشند. آماری وجود دارد که نشان می دهد برخی از مدارسی که به بحث علمی دانش آموزان اهمیت ویژه ای داده و در این راستا با والدین آنها ارتباط و جلسات مستمر داشته اند، این دانش آموزان به لحاظ عملی قوی تر از دیگران بوده و موفقیت های چشمگیری داشته اند؛ همچنین، در بحث معرفتی و تربیتی مدارسی که با والدین ارتباط جدی و همیشگی دارند و مشکلات تربیتی و معنوی دانش آموز در این جلسات بررسی می شود، توانسته اند شاگردان برجسته ای را در زمینه اخلاقی تربیت کنند. متاسفانه الان مربی های تربیتی ما با بهانه اینکه وقت کافی ندارند، کمتر به این مساله ورود پیدا می کنند از سوی دیگر والدین نیز بیان می کنند به دلیل درگیری های کاری و روزمره، وقت لازم را ندارند تا از احوالات فرزند خود باخبر شوند، با این توصیف تصور کنید کودک و نوجوانی که هیچ کس اعم از والدین و مربیان و معلمان او وقت کافی برای تربیت او نداشته اند، او قطعا فردی رها شده خواهد بود که وقتی به دانشگاه هم قدم می گذارد، باز با مشکلات جدی روبه رو است و پس از آن وقتی وارد زندگی می شود، سبک زندگی او دچار اختلال خواهد شد.
چطور این نقیصه باید برطرف شود و در واقع چه شیوه ای را برای ایجاد این ارتباط تربیتی پیشنهاد می کنید؟
بهترین روشی که حتی صحابه و خواص اهل بیت (ع) برای رشد و تربیت افراد به کار می گرفتند، روش چهره به چهره بود. به نظر من اگر چه روش سخنرانی، پخش بروشور و ... نیز موثر است، اما آن تاثیری که در صحبت چهره به چهره است، در هیچ یک از شیوه های دیگر نیست. گاه لازم است استاد و مربی خود را بشکند و پیش قدم شده به سراغ متربی رود و از احوالات او جویا شده و به رفع مشکلاتش بپردازد. یا در اردوهای تفریحی فرهنگی که فرصت مناسبی است، وارد این عرصه شود. اما متاسفانه مربیان ما اظهار می کنند فرصت کافی برای این کار را ندارند. از سوی دیگر برنامه های ضد تربیتی از سوی دشمن انجام می شود و گاه صدا و سیما با امکانات فراوان و نفوذی که در خانواده ها دارد، از این بحث غافل می ماند. بنابراین اگر می خواهیم سیستم تربیتی جامعی داشته باشیم اولا باید بدانیم که ما منابع قوی از جمله قرآن و اهل بیت (ع) و فرهنگ بومی داریم که اینها پتانسیل های مناسب و شایسته ای است و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید مهندسی فرهنگی کرده و طرح جامعی را به جامعه ارائه دهد.
غفلت از چه نکات آموزشی اسلامی، تربیت جامعه ما را در برخی از مسائل دستخوش ناهنجاری و نوسانات کرده است؟
عمل نکردن یکی از مهمترین عواملی است که با غفلت از آن جامعه دچار ناهنجاری می شود. ما دستورات ویژه و برجسته ای برای تربیت کودک در اسلام داریم که 1400 سال پیش امام صادق (ع) و دیگر اهل بیت (ع) بر آن تاکید کرده اند (مانند تقسیم دوره های زندگی کودک به هفت سال اول که امیر است و باید تا حد ضرورت به فرمان های او گوش سپرد، هفت سال دوم که عبد است و او باید به دستورات والدین گوش بسپارد و هفت سال سوم که وزیر است) باید به فرزند مسوولیت داد تا او رشد کند؛ امروز این دستورات را روان شناسان غربی با زبان خود بیان می کنند در صورتی که ما این منبع غنی را داریم و استفاده نمی کنیم. بچه ها مانند ضبط صوت هستند و تمام رفتارهای والدین را به خاطر می سپارند و حتی ممکن است یک رفتار از پدر و مادر ببینند اما سال ها بعد آن حرکت را در رفتار خود بروز دهند.
بنابراین یکی از مواردی که غفلت از تربیت اسلامی را به همراه دارد، عمل نکردن به دستورات دین است و مورد بعدی رفتارهای متدین نمایان یا افراد مسوول در حوزه فرهنگی. این بخش نیز آسیب جدی به تربیت و سبک زندگی افراد وارد می کند.
همچنین توجه نکردن به معیارهای اصیل فرهنگی. به طور مثال در کتاب های درسی و آموزشی گاه تعارض ها و تفاوت های فاحشی دیده می شود که به دانش آموز ضربه وارد می کند. از سوی دیگر عمل خلاف سخن فرد توصیه کننده. مثلا پدر به فرزند سفارش می کند که با دیگران با احترام برخورد کن اما خود با همسرش با پرخاش رفتار می کند و این دوگانگی را در فرزند ایجاد کرده و آنچه را در عمل می بیند، ملکه ذهن خود می کند. یا جوانی و نوجوانی که با سرعت چراغ قرمز را رد می کند، این تنها نشان دهنده شور و شعف جوانی او نیست، بلکه نشان می دهد او با اصول زیربنایی فرهنگ آشنا نیست لذا احترام به حقوق دیگران در ذهن او جایی ندارد. مساله دیگری که در این زمینه وجود دارد، تعارض میان سبک زندگی بومی و غیر بومی است. ما به ظاهر سبک زندگی اسلامی داریم اما در حقیقت سبک زندگی ما غربی با مدیریت و چینش فرهنگ غرب بوده و تنها رنگ و لعاب اسلامی به آن زده شده است. بنابراین باید این مدیریت غربی تغییر یابد و شارژهای جدی همراه با نیروی تازه نفس وارد میدان شوند.
مشکلات اقتصادی نیز از جمله موارد دیگری است که مساله بسیار مهی است. نباید بودجه مسائل فرهنگی در آخرین ردیف ها قرار گرفته و در واقع ته مانده بودجه به مسائل فرهنگی اختصاص یابد. بلکه باید بودجه مناسب همان طور که به کارهای عمرانی تعلق می گیرد، به امور فرهنگی نیز تعلق گیرد. وقتی فکر باطلی در ذهن جوانی رسوخ کند، این فکر به خانواده نیز رسوخ کرده و بنیان آن را از هم می پاشد همان طور که دیده ایم و شنیده ایم در موارد زیادی جوان به سمت عرفان های کاذب کشیده شده و همین مساله منجر به جدایی و طلاق شده است. بنابراین بودجه لازم باید به نهادهای فرهنگی اختصاص یابد و این نهادها به ویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی مهندسی فرهنگی جامعی ارائه دهد.
پایان پیام/
نظر شما