شهریار نعمتی، دانشجوی دکترای ادبیات فارسی، شاعر، مدرس دانشگاه و کارشناس کارگاه شعر و شعرآیینی حوزه هنری استان اردبیل، به مناسبت هفته «هنر انقلاب» در گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری شبستان در اردبیل، اظهار داشت: تفاوت عمده ادبیات مربوط به انقلاب با غیر آن در مسیر و جهت گیری مطالبات ملی و دینی مردم ایران است.
وی، با اشاره به تفاوت عمده ادبیات قبل وبعد از انقلاب، تصریح کرد: ادبیات اگر چه به یک معنا آئینه اجتماع است و تحولات بوجود آمده در جامعه را باز می تاباند اما سیر تحول و تغییر آن تدریجی است.
وی ادامه داد: انقلاب ایران در سال 1357 واقعه عظیمی بود که انعکاس آن را می توان در ادبیات این سرزمین مشاهده کرد اما نباید از نظر دور داشت که ریشه های ادبیات مربوط به انقلاب و انعکاس مطالبات مردم ایران را که منجر بوقوع انقلاب1357 شد باید در دهه های قبل جستجو کرد. از همان دوران انقلاب مشروطه مطالبات ملت ایران که برخاسته از آگاهی های اجتماعی بود در ادبیات تجلی یافته است، در طی یک قرن و نیم گذشته این مطالبات اجتماعی جلوه های هنری و ادبی نیز داشته و در طی انقلاب مشروطه، حوادث ملی شدن صنعت نفت و حوادث انقلاب 1357 می توان نقاط اوج این خواسته های ملی را رصد کرد.
استاد ادبیات دانشگاه های استان، با اشاره به این نکته که از دهه 1330 به این سو مطالبات ملت ایران سیر شتابان تری را شاهد بود تا در مسیر انقلاب قرار گرفت. اظهار کرد: ملت ایران طی چند دهه از 1330 به این سو تغییرات بنیادین در نحوه حکومت و مملکت داری و اداره کشور را خواستار شدند بنابراین از یک دیدگاه کلی می توان تفاوت عمده ادبیات مربوط به انقلاب با غیر آن را مسیر و جهت گیری مطالبات ملی و دینی مردم ایران عنوان کرد. این مطالبه جمعی و ملی که نوعی صبغه آرمانی و دینی نیز داشته است در ادبیات دهه های اخیر به انحاء مختلف در شعر و ادبیات و هنر نیز جلوه داشته و تفاوت عمده آن با ادبیات قبل از خود نوع مطالبات و آرمان های ملی بوده است، پس به تعبیر دیگر ریشه های ادبیات انقلاب را باید از نخستین دهه های سده اخیر شمسی جستجو کرد.
نعمتی، تاثیر ادبیات بر روند شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی و انقلاب بر تحول ادبیات ایران را چنین ارزیابی کرد و یادآور شد: ادبیات اصیل، زنده و پویا ریشه در جامعه دارد و به تعبیر برخی از اهالی ادبیات، هنر و ادب چیزی جز بازتاب وقایع اجتماعی نیست اگر اغراق موجود در این تعریف را کنار بگذاریم باید اذعان کرد که ادبیات از تحولات اجتماعی به شدت تاثیرمی پذیردو به نوبه خود بر اجتماع تاثیر می گذارد.
وی اضافه کرد: ادبیات نوین فرانسوی، ادبیات روسیه، ادبیات انگلستان و ادبیات آمریکا همه و همه تحت تاثیر انقلاب های صورت گرفته دراین ممالک بوده اند. وقوع انقلاب در این کشورها یا بطور مستقیم بر ادبیات تاثیرداشته و نوع جدیدی از ادبیات و هنر را پدید آورده، چنانکه در فرانسه و روسیه تحولات بزرگی در ادبیات بوجود آورده است همچون انگلستان و آمریکا که انقلاب صنعتی انگلیس و جنگ های استقلال آمریکا و جنگ های جهانی اول و دوم تاثیرات عظیمی بر ادب و هنر آن ممالک بر جای نهاد. و انقلاب ایران نیز مستثنی از این قاعده نیست.
نعمتی، خاطر نشان کرد: انقلاب ایران در طی روند شکل گیری، وقوع و پس از پیروزی تاثیر عمیقی بر ادبیات ایران نهاده است و موجب ظهور و بروز نویسندگان و شاعرانی متفاوت شده است و حتی در انواع و ژانرهای ادبی، قالب های رایج، نوع نگاه، نوع زبان و آرمان های ادبی و هنری موثر بوده است. اگر آثار نویسندگانی همچون مرحوم آل احمد و مرحوم شریعتی و چند تن دیگر را بررسی کنیم در می یابیم که آثارآنان هم در روند شکل گیری انقلاب موثر بوده و هم به نوعی بازتاباننده آرمان های انقلاب بوده است.
وی تصریح کرد: از سوی دیگر پس از پیروزی انقلاب و تحت تاثیرآن نویسندگان و شاعرانی دیگر ظهور می یابند وبه آفرینش آثار ادبی می پردازند که ظهور و بروز آنان جز در ظرف ادبیات بوجودآمده پس از انقلاب، میسر و ممکن نیست، آثار شاعرانی همچون سیدحسن حسینی، قیصرامین پور، ساعدباقری، سهیل محمودی، موسوی گرمارودی و ده ها نام دیگر جز درسایه نوع خاصی از ادبیات که در اثر انقلاب بوجود آمده، قطعا یا بوجود نمی آمد یا به این نحو که اکنون مشاهده می کنیم، شکل نمی گرفت. اگر تنگ نظری را کنار بگذاریم و همه چهره ها و صداهای دخیل در انقلاب را در افق دید خود قرار دهیم و بنیان های دگرگونی و انقلاب اجتماعی و ادبی ایران را دقیقا بررسی کنیم دامنه این تاثیر و تاثر بسیار فراگیرتر از این حرف ها خواهد بود.
استاد دانشگاه های استان، در پاسخ به این سوال که خصایص شعر انقلاب در مقایسه با شکل دیگر اشعار ازنظر قالب، تکنیک و محتوا را چگونه تحلیل می کنید، افزود: میشل فوکو جامعه شناس و اندیشمند فرانسوی تحلیل جالبی درباره انقلاب ایران داردو آن را با تمام انقلاب هایی که در دو قرن اخیر شکل گرفته متفاوت می داند« بازگشت به برخی ازبنیان های دینی و سنتی از نظر فوکو اساس سمت گیری انقلاب ایران است». از نظر دیگر، تحولات دو قرن اخیر در ایران که مبنای همه آنها را در یک تعبیر می توان حاکمیت قانون، توجه حکومت به حقوق شهروندان ومقابله با استبداد قلمدادنمود، نباید نادیده گرفت.
وی افزود: بدیهی است داوری ما درباره انقلاب و ادبیات مربوط به آن می تواند وابسته بر هر کدام از این دیدگاه ها باشد و لزوما هردیدگاهی، تحلیلی متفاوت و نتیجه گیری متفاوتی درپی خواهد داشت. از دیدگاه اول یعنی از دیدگاهی که انقلاب ایران را بازگشت به سنت می داند، انقلاب رجوعی دوباره و باز اندیشیده شده به بنیان های سنتی به ویژه بنیان های دینی و مذهبی است. لذا اگر بخواهیم انعکاس این بازگشت را در هنر و ادب پیگیری کنیم در ادبیات پس ازانقلاب، چه از نظر محتوا و چه از نظر قالب و زبان و تکنیک های اجرایی می توان نوعی بازنگری در تحولات ادبی پیشرو و نوعی رجوع به سنت های ادبی و هنری گذشته را مشاهده کرد. پیش از انقلاب به ویژه در عرصه هنر و ادبیات آنچه از سنت و گذشته می آمد، مردود و متحجر قلمداد می شد. قالب های شعر و ژانرهای ادبی نو شده بودند، خبر چندانی از غزل و قصیده و مثنوی نبود. حتی شعر از نیما هم فراتر رفته و قالب موزون نیمایی نیز در نظر شاعران آوانگارد کهنه و متعلق به گذشته تلقی می شد.
نعمتی، ادامه داد: پس از انقلاب بسیاری از قالب های قدیمی که کارکرد خود را از دست داده بودن باز تولید شدند البته محتوا و تکنیک تا حدود زیادی عوض شد قالب های کلاسیک به موضوعات روز پرداختند و تکنیک های اجرایی جدید در چارچوب همان قالب های قدیمی عرضه شد. از طرف دیگر و از دیدگاه دوم یعنی دیدگاهی که جامعه ایران را درحال گذار از سنت به مدرنیسم تلقی می کند و ادبیات را هم از همین زاویه دید نگاه می کند جهت گیری اصلی شعر و ادب در ایران یا بدنه اصیل شعر را شعرهای آزاد و آوانگارد تشکیل می دهد و شعر پس از انقلاب ادامه شعر پیش از انقلاب است با اندکی تفاوت در تکنیک های اجرایی و تنوع بیشتر در محتوا، قالب و فرم، در شعر امروز رویکرد فرم گرایانه بیشتر شده است و شعر از تک صدایی به سوی چند صدایی حرکت کرده است. تعداد شاعران بیشتر شده، در یک نگاه کلی باید گفت شاهد تنوع بیشتر هم در محتوا، هم درقالب و هم در دیدگاه ها هستیم، و نوعی توجه به سنت هم به چشم می خورد که بعضا به غنی تر شدن اشعار کمک کرده است و هیچ منافاتی باپیشرفت شعر و حرکتی که از دهه های قبل شروع شده ندارد. عمده نقصی که به نظر بنده می رسد، کمبود نقد ادبی جدی درسطح جامعه ادبی امروز ایران است و خبری از آن نقدسازنده و تاثیرگذار دهه های چهل وپنجاه نیست. نقد ادبی جدی و پیگیر نیاز اساسی و حیاتی ادبیات امروز ایران به حساب می آید.
وی با بیان اینکه پژوهش های انجام شده نشان می دهد که ادبیات داستانی معاصر ایران در سال های قبل از انقلاب اسلامی دچار رکود و تکرار شده بود و حتی در مقاطعی به بن بست رسیده بود که وقوع انقلاب جان تازه ای به آن بخشید را چنین تحلیل کرد: بدون هیچ تعارف و مجامله ای باید بگویم که بنده صلاحیت اظهار نظر در خصوص ادبیات داستانی را ندارم. اما آنچه مسلم است این است که تنوع دیدگاه ها، تکنیک ها، چهره هاو صداها در حوزه ادبیات داستانی بیشتر شده است نویسندگان خوبی ظهورکرده اند، دیدگاهه ای تازه ای وارد این حوزه شده و این حوزه نسبت به گذشته جوانتر، فعال تر و جذاب تر شده است. پیش از این چهره های ادبیات داستانی محدود بوده اند اما اکنون در هر گوشه ای از این سرزمین می توان جوانان نویسنده بسیار خوبی را سراغ گرفت که بدون ادعا مشغول آفریدن آثار ارزشمندی در حوزه داستان و رمان هستند، که البته نتیجه آن در سال های آتی بهتر قابل مشاهده خواهد بود.
نعمتی، با اشاره به پیشینه ادبیات استان در حوزه هنر انقلاب تصریح کرد: ما دارای یک پیشینه وسنت ادبی سرشار و گرانبها و دیرینه هم در زبان ترکی و هم در زبان فارسی هستیم. پایه های ادبیات جدید ما هم بر همین ادبیات کلاسیک با شکوه نهاده شده است. هنر و ادبیات انقلاب چیزی نیست که دفعتا پدید آمده باشد و اصولا ادبیات اصیل در هرعصری و در هر نسلی وامدار مفاهیم ومعانی ازلی و ابدی است که انسان را به خود مشغول می دارد، ذهن و ضمیر بشر در هر زمانه ای و در هر کرانه ای به برخی مفاهیم اصیل بی زمان و بی مکان معطوف است همچون مرگ، حیات، عشق، دوستی و محبت و حقیقت، بنابراین ادبیات امروز ما هم با اجراهای متفاوت درقالب های گوناگون و از دیدگاه های مختلف روایتگر این دل مشغولی های اصیل آدمی است.
کارشناس کارگاه شعر و شعرآیینی حوزه هنری استان اردبیل، ادامه داد: البته ناگفته نماند برخی از مفاهیم و مضامین دینی و ملی که پیش از این اندکی مهجور بودند دوباره احیا شده و مورد توجه نویسندگان و شاعران قرار گرفته اند، رمان های خوبی با موضوعات دینی و ملی آفریده شده است، در حوزه شعر مرثیه شاهد شکوفایی عظیمی هستیم، جنگ و دفاع از کیان ملی و دینی جایگاه خوبی در عرصه ادبیات داستانی و شعر پیدا کرده است. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم. (اگر چه قضاوت شاید کار ما نباشد و آیندگان برای این کار بواسطه افق دید وسیع تری که گذشت روزگار و روشن شدن معایب و محاسن دراختیار شان خواهد نهاد برای این کار صلاحیت بیشتری خواهند داشت). روی هم رفته ادبیات و هنر ایران رو در افق پیشرفت دارد.
نعمتی، دستاوردهای انقلاب در حوزه ادبیات را یادآور شد و افزود: به اجمال و اشاره می توان این موارد را برشمرد، تنوع در دیدگاه ها، قالب ها ومحتوای آثار ادبی، ظهور چهره های جدید در عصر شعر و داستان، چند صدایی در حوزه ادبیات و نقد ادبی، توجه جدی تر به ادبیات ممالک دیگر، ترجمه بیشتر از زبان های دیگر، شناسایی نگاه های متنوع که در ادبیات سراسر دنیا وجود دارد و آشنایی اندکی در سطح جامعه ادبی ایران نسبت به این تنوع و گوناگونی آرا و آثار دیگران وجود داشت که اکنون این آشنایی بیشتر شده و جریان یک طرفه ترجمه عوض شده و آثار مختلف وگوناگونی که وجوه تنوع ادبیات و نقد و نظر غربی ها را بازمی تاباند فرصت ترجمه را پیدا کرده است. همچنین انقلاب و جنگ سوژه ها و مضامین اصیل و بکری در اختیار شاعران و نویسندگان برای خلق آثار ادبی نهاده است. برخی از ژانرهای ادبی مثل ادبیات و رمان جنگ، کلا پدیده نوظهوری است که پیش از این سابقه نداشته است.
کارشناس کارگاه شعر و شعرآیینی حوزه هنری استان اردبیل، مبتنی بودن هنر انقلاب بر اصول و قواعد خاص خود می تواند نافی وسعت دید و تنوع سلیقه های موجود درعرصه ادبیات را چنین پاسخ داد و گفت: ادبیات و هنر، حوزه خط کشی ها و محدودیت ها و مرزبندی های دقیق نیست. عرصه ای است با مفاهیم سیال، مرزهای سیال، نظرهای گوناگون و ابعاد مختلف و متنوع ربطی به هیچ زمان و زمینی ندارد در هر زمانه ادبیات و هنر، راوی حقیقت آن زمانه است؛ لا اقل می توان گفت رسالت هنر و ادبیات اصیل همین است. اگر به گذشته ها نگاه کنیم، تاریخ حقیقی ایران وایرانیان را نه درکتابهای فرمایشی تاریخ بلکه درشعر، قصه، سفرنامه ها ومتون ادبی می توانیم مشاهده کنیم. اگر چه هر انقلاب، هر زمانه و هر عصری اصول، قواعد و گفتمان خاص خود را دارد اما این مسئله به هیچ وجه نه می تواند ونه باید تنوع دیدگاه ها و سلایق را از بین ببرد. کاری به برخی از تنگ نظری ها وکوتاه بینی ها ندارم تنوع سلیقه ها و اختلاف دیدگاه ها، شریان حیانی ادبیات اصیل است که بدون آن ادبیات به یک محصول فرمایشی بی فایده تبدیل خواهد شد.
وی، در پاسخ به این سوال که مقام معظم رهبری فرموده اند "حوزه هنری امید هنر انقلاب است"، اظهار داشت: حوزه هنری کارکرد خوبی داشته است. چهر ه های جدید به هنر و ادبیات معرفی کرده و از تنوع دیدگاه ها در عرصه هنر و ادبیات دفاع کرده است. در برخی از حوزه ها مثلا حوزه ادبیات داستانی و شعر طنز توفیقات زیادی را بدست آورده است. برخی از شاعران خوب هم روزگار ما از حوزه برخاسته اند. چهره هایی نظیر قیصر امین پور، ساعدباقری، سهیل محمودی، علی معلم، میرشکاک، سیدحسن حسینی، فاطمه راکعی، ناصرفیض، عمران صلاحی و دیگران یا از حوزه برخاسته اند یا ارتباطات بسیاری با حوزه داشته و از آن تاثیرگرفته اند. گذشته از این سخنان، آنچه من خود از نزدیک شاهد آن بوده ام این است که حوزه هنری استان اردبیل فرصت های خوبی در اختیار هنرمندان، نویسندگان و شاعران استان نهاده است و چهره ها و استعدادهای خوبی از این عرصه ظهور کرده و درخشیده اند احترام گذاشتن به هنر و ادبیات اصیل، حرمت نهادن و تحمل همه دیدگاه ها و تنوع سلیقه ها می تواند این روند را دوام و قوام بیشتری ببخشد.
نعمتی، نگاه هنری به ادبیات انقلاب ونگاه انقلابی به ادبیات را چنین پاسخ داد و افزود:جواب این سوال ارتباط مستقیم دارد با مقوله تعهد و رسالت هنر و ادب، و اینکه آیا هنر برای هنر خوب است یا هنر باید رسالتی غیر از خودش داشته باشد. همان پرسش و سوال قدیمی و تکراری، دریک کلام می توان گفت هنر وادبیات در عین غنای تکنیکی، پرداختن جدی و عمیق به فرم و قالب باید متعهد به رسالت اجتماعی خود نیز باشد. البته نباید این رسالت را محدود به محدوده های تنگ نظرانه کرد، تعهد اصیل و رسالت حقیقی هنر و ادبیات چیزی نیست جز انسان، حقیقت انسان و سعادت او. هر که در هر گوشه ای از این عالم در راه خوشبختی انسان ها، رفاه و کمال و اعتلای انسان ها از طریق خلق آثار هنری و ادبی تلاش می کند هنرمند اصیلی است که بنان و بیانش قابل تحسین و تمجید است.
پایان پیام/
نظر شما