عاقلان، رشته های سوگند به خدا را پنبه نمی کنند

خبرگزاری شبستان: سوگند به خدا و پیمان بستن با او مثل تنیدن رشته های پنبه است. آیا خردورزانه و عاقلانه است رشته های تنیده شده دوباره پنبه شوند؟

خبرگزاری شبستان: قرآن حکیم در آیات 91 و 92 سوره نحل می فرماید: "وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَ لَا تَنقُضُواْ الْأَیْمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلاً إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ * وَ لَا تَکُونُواْ کاَلَّتىِ نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکَثًا تَتَّخِذُونَ أَیْمَانَکمُ‏ْ دَخَلَا بَیْنَکُمْ أَن تَکُونَ أُمَّةٌ هِىَ أَرْبىَ‏ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَیُبَیِّننَ‏َّ لَکمُ‏ْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَا کُنتُمْ فِیهِ تخَْتَلِفُونَ / و هنگامى که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالى که خدا را کفیل و ضامن بر –سوگند - خود قرار داده‏اید، به یقین خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، آگاه است! همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهاى تابیده خود را، پس از استحکام، وامى‏تابید! در حالى که سوگند و پیمان خود را وسیله خیانت و فساد قرار مى‏دهید؛ بخاطر اینکه گروهى، جمعیّتشان از گروه دیگر بیشتر است - و کثرت دشمن را بهانه‏اى براى شکستن بیعت با پیامبر مى‏شمرید- خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش مى‏کند؛ و به یقین روز قیامت، آنچه را در آن اختلاف داشتید، براى شما روشن مى‏سازد"
اما "نقض" در لغت عرب به معنی شکستن است و در موردی به کار می ورد که متعلق آن از استحکام خاصی برخوردار باشد خواه استحکام آن، حسی و جسمانی باشد مانند پنبه رشته شده، یا وجدانی و اخلاقی مانند پیمان که از نظر وجدان و عرف، عقلا از استحکام خاصی برخوردار است و نشانه شرف و مردانگی انسان است.


"کفیل" در لغت عرب، به معنی ضامن است، تو گویی انسانی که به خدا سوگند می خورد - خصوصا در برابر مردم - خدا را ضامن خود معرفی می کند.
"دخل" به عامل بیگانه ای می گویند که در چیزی نفوذ می کند و آن را فاسد می کند و احیانا در "خدعه" به کار می رود.
شأن نزول این آیه چه بود؟
مفسران می گویند در زمان نزول قرآن، زن بی مغزی از قریش، کار او و کنیزانش این بود که از آغاز روز به تابیدن پنبه و پشم می پرداختند آن گاه به هنگام ظهر به آن ها دستور می داد آنچه را که تابیده اند واتابند.
از ظرایف پیمان تا ظرایف سوگند
از آنجایی که لزوم عمل به میثاق، جنبه فطری دارد و در سرتاسر جهان، عمل به پیمان یک عمل شایسته و شکستن پیمان زشت تلقی می شود قرآن نیز بر لزوم وفا به پیمان تأکید می کند و شکستن پیمان را بسان کار آن زن تهی مغز زشت می داند که انسان، رشته های خود را واتابد .
اما همان طور که عمل به پیمان و حفظ بیعت با خدا و رسول یا انسان های دیگر از احترام بالایی برخوردار است همچنین سوگند به خدا خواه این سوگند در برابر خدا باشد یا در برابر مردم محترم است. اما قرآن هر سوگندی را مطرح نمی کند بلکه سوگندی را که با تأکیدی همراه است. اکنون باید دید تفاوت این دو نوع سوگند چیست. تفاوت در اینجاست که برخی از سوگندها ناخواسته بر زبان انسان جاری می شود و افراد بدون توجه، "والله" و "بالله" می گویند. این همان سوگند لغو است که چندان اثری ندارد، ولی برخی از سوگندها با توجه به عزموعقد قلب انجام می گیرد. این همان سوگند مؤکد است که آیه یادآور می شود و می فرماید "و لا تنقضوا الایمان بعد توکیدها" در آیه بعد نیز به این مطلب اشاره می کند که خدا شما را با سوگندهای لغو مؤاخذه نمی کند بلکه با سوگندی که آن را با عزم و عقد قلب یاد کرده اید.


آنگاه آیه، علت تحریم سوگندشکنی را یادآور می شود و آن این که: آن کس که در برابر مردم به خدا سوگند یاد می کند گویا برای قانع کردن مردم، خدا را کفیل و ضامن قرار می دهد که اگر دروغگو باشد خدا او را کیفر دهد بنابراین سوگندشکنی اهانت به خداست چنان که می فرماید: "و قد جعلتم الله علیها کفیلا / خدا را بر آنچه سوگند خورده اید ضامن قرار داده اید."
مثلا انسانی که به برادر دینی خود می گوید: به خدا سوگند من این کار را میکنم یا نمی کنم او هم گول سوگند به لفظ جلاله را خورده سخن او را می پذیرد هر گاه کسی سوگندشکنی کند تو گویی اهانت به مقام ربوب کرده است.
ریشه پیمان شکنی سوگندخورندگان از کجا می آید؟
اما پرسش مهم دیگر در این آیه این است که چرا پیمان شکنان به پیمان و سوگند خود پای بند نیستند؟ آیه مذکور دو نکته را متذکر می شود. اول آن که این افراد، پیمان و سوگند خود را پوششی برای خدعه و حیله قرار داده و با آراستنظاهر می خواهند طرف خود را فریب دهند و سرانجام از در حیله و خدعه وارد میشوند و آیه چنین اشاره می کند
دوم این که چه بسا این افراد با پیامبر و یارانش که از جمعیت کمی برخوردار بوده اند پیمان می بندند آن گاه مخالفان پیامبر را گروه فزون تر می بینند و به خاطر عظمت ظاهری دشمن، پیمان و سوگند خود را می شکنند. همچنانکه هم اکنون بسیاری از دولت های کوچک، پیمانی را با دیگر دولت ها بسته اند به خاطر ترس از دولت های بزرگ می شکنند و آیه هم به این مطلب چنین اشاره می کند "ان تکون امه هی اربی من امه" ولی در پایان قرآن هشدار می دهد که این افراد از آزمایش های الهی غافلند. سوگندهای الهی، وسیله آزمایش و امتحان است چنان که می فرماید "انما یبلوکم الله به" و سرانجام روز قیامت به کیفر اعمال خود می رسند و خدا حقایق را برای مردم آشکار می سازد.

برگرفته از: مثل های آموزنده قران – در تبیین پنجاه و هفت مثل قرآنی – آیت الله شیخ جعفر سبحانی
پایان پیام /
 

کد خبر 364060

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha