نگه داری هوا و هوس 50 ساله برای آزادی بی نهایت

خبرگزاری شبستان: آقا انسان چند سال خودش را کنترل کند و هوا و هوس خودش را زنجیز کند؟ چهل پنجاه سال. بعد از پنجاه سال چقدر به آزادی می رسد؟ بی نهایت. آیا این ارزشمند نیست؟

به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله محمد علی جاودان، در جلسه هفتگی درس اخلاق خود با اشاره به ثمره اعمال صالح در دنیا و نتیجه اخروی آن گفت: خداوند در آیه 42 سوره مبارکه اعراف می فرماید: وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.

وی افزود: حرف بسیار قشنگی است. کسانی که ایمان دارند و عمل صالح کرده اند. ایمان دارند و عمل صالح کرده اند. یک کوشش عمری برای درستی و راستی. باور کنید می ارزد که انسان یک کوشش عمری برای درستی و راستی داشته باشد. اینجا یک جمله معترضه وسط کلام الهی آمده است. وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ یک جمله کامل است. وسط این می فرمایند: لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا خب من که نمی گویم شما به اندازه سلمان کار کن.
آیت الله جاودان تصریح کرد: به اندازه خودت کار کن. لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا هر کس به اندازه توانایی خودش. اگر شما به اندازه توانایی خودت کار کنی، توانایی ات افزوده می شود. خصوصیتش این است. اگر شما ریاضیات کار کنی، سطح فهم ریاضی ات بالا می رود دیگر. اما آن حد دارد. اینجا حد ندارد. اگر انسان در عمل کار کند، هیچ حدی ندارد. انسان می تواند تا بی نهایت کار کند و بالا برود. وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ آنها یاران بهشت هستند. به زبان ما اهل بهشت هستند. آنها در بهشت ابدی هستند.
 

لازمه رفت به بهشت پاکیزگی از هرنوع غل و غش
وی افزود: اصل حرف مان این بخشی است که الان می خواهم عرض کنم. در آیه بعد می فرماید: وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ این حرف اصلی است. وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ به زبان من، غل و غش موجود در سینه آنها را خیلی قبل ترها در آورده ایم که می شود الان به بهشت بروند. سینه من که پر از غل و غش است، اصلا جای بهشت نیست. جز پاک را به بهشت راه نمی دهند.

آیت الله جاودن با اشاره به لزوم پاک شدن از هر نوع آلودگی گفت: پاک یعنی چه؟ یعنی در سینه اش غل و غش نباشد. صاف و راست باشد. یک وجه و یک صورت بیشتر ندارد. نه اینکه پنج تا پرده داشته باشد و در هر پرده یک بازی ای بکند. نه. صاف و درست است. البته صاف و درست بودن یک جنبه اش است. وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ این هم مانند یک جمله معترضه دیگر است. داشتیم می خواندیم که وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ. یک جمله معترضه داشتیم که فعلا آن را حذف کردیم. أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ * تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ بارها آیه به همین شکل آمده است.
 

بهشت ابدی نتیجه ایمان وعمل صالح آدمی است
وی عنوان کرد: کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح کرده اند تا ابد در بهشت هستند و زیر درختان این بهشت نهرها جاریست. خب. پس گویی این وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ یک جمله معترضه دیگر است که دارد می گوید قبل ها این غل و غش ها پاک شده. آن قبل چه زمانی است؟ اگر همین جا همت و همراهی کنید. خدا می خواهد یک کاری بکند. اگر در خاطرتان باشد در آیه 141 سوره مبارکه آل عمران می فرماید: وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا در خاطرتان هست؟ می فرماید خدای تبارک و تعالی تمحیص می کند. تمحیص به چه معناست؟ یعنی تخلیص. تخلیص یعنی چه؟ یعنی خالص سازی. خدای تبارک و تعالی مومنان را خالص می کند.

آیت الله جاودان با بیان این مطلب که خداوند بندگان مومن را خالص می کند؛ اظهار کرد: خداوند دائما دارد یک کاری می کند که انسان مومن خالص شود. به مقدار ایمانش. چون ملاک و دلیلش ایمان است. به مقدار ایمانش، روی بنده این عمل انجام می شود. پس اگر می بینید، مومنی صد جور گرفتار است و صد جور بلا روی سرش است، دارند با او اینکار را می کنند. تخلیص. اصطلاح قرآن تمحیص بود.

وی افزود: وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا در برابر در ادامه می فرماید: وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ کافران را بر باد فنا می دهد. مومن تخلیص می شود. اگر تخلیص می شود، یعنی دارد رشد می کند. خالص را به آسمان می برند. آدمی که سینه اش از بخل و حسد و کینه پر است، همینجا می ماند. وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ البته باز هم هست. این همان وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ است. کاری روی این مومن شده. عرض کردم که اگر در دنیا همراهی کند، اگر خودش همراهی کند. سحر که بیدار می شوید، داری برای خالص شدن خودت کمک می کنی. انسان خالص شود، چطور می شود؟ از غیر خدا نمی ترسد. از هیچ چیز نمی ترسد. این قیمت ندارد یا دارد؟ از هیچ چیز نمی ترسد. خیلی قیمت دارد.
 

نهراسیدن انسان از غیر خدا قیمتی بزرگ دارد
آیت الله جاودان تصریح کرد: امیرالمومنین می فرمود اگر همه عرب پشت به هم بدهند و رو به من بیاورند، من نمی ترسم. مثلا آن زمان عرب دو سه میلیون جمعیت داشته. ایشان می فرماید من نمی ترسم. یک قدم هم عقب نمی روم. این خیلی قیمتی است. نشانه بزرگی انسان است. خیلی بزرگ است.

وی با اشاره به ادامه آیات اظهار کرد: در ادامه آیه 43 سوره مبارکه اعراف بعد از اینکه فرمود اینها اهل بهشت هستند و بهشت شان ابدی است و زیر درختانش نهرها جاری است، که ما اصلا معنای این نهرها را نمی دانیم؛ می فرماید: وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ کسی که به مقصد رسیده می فهمد که همه کارها را خدا کرده است. خدا سحر مرا بیدار کرد. من خودم بیدار نشدم. اگر حال نماز داشتم، خدا آن حال را داد. اگر همت کردم و یک کار بزرگی کردم، خدا آن کار را کرد. مدام می فهمد که خدا این کارها را کرد و در آن زمان می گوید که همه کارها را خدا کرد. یعنی کمک کرد. این را فراموش نکنید. کمک کرد. می فرماید خدایی را حمد می کنم که ما را به چنین راه و چنین جایی هدایت کرد.
 

نگه داری هوا و هوس 50 ساله برای آزدی بی نهایت
آیت الله جاودان اظهار کرد: اگر در خاطرتان باشد آیاتش را می خواندیم. در آیه 74 سوره مبارکه زمر می فرماید: نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ ما در این سرزمین بی نهایت، در این سرزمین بی حد و مرز، خودمان هر قصری که بخواهیم و هر طوری که بخواهیم، می سازیم. نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ در سرزمین بهشت جای می گیریم. در زمین بهشت. هر جا که بخواهیم و هرطور که بخواهیم. فقط آنجاست که هرجا بخواهیم و هرطور بخواهیم است. کسی که اینجا هرجا بخواهد و هرکار بخواهد را کنترل کند، آنجا به آزادی می رسد. آقا انسان چند سال خودش را کنترل کند و هوا و هوس خودش را زنجیز کند؟ چهل پنجاه سال. بعد از پنجاه سال چقدر به آزادی می رسد؟ بی نهایت.
وی افزود: آن وقت عاقلانه است که انسان پنجاه سال را ندهد و یک بی نهایت نگیرد؟ یا نه؟ من می خواهم در اینجا آزاد باشم؟ اگر بخواهم در اینجا آزاد باشم، چقدر می توانم آزاد باشم؟ ما چقدر می توانیم در اینجا آزاد باشیم؟ آنهایی که خیلی آزاد هستند، چقدر می توانند آزاد باشند. حالا نمی شود مثال زد. مثلا یکی می خواهد بخورد. مگر چقدر می تواند بخورد؟ خیلی حد و مرز دارد. خوردن و نگاه کردن و همه قوای انسان هزاران حد و مرز دارد. خب چهارتا حد و مرز هم مطابق دستور خدا علاوه کن. هرجایی را نگاه نکن و هر چیزی را نخور و هر چیزی نگو و هرجا نرو. آن وقت آنجا به آزادی می رسی. آزادی آنجا چگونه است؟ حد و مرز ندارد. نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ هرجا بخواهد. هرکاری که بخواهد. هر چیزی که بخواهد. خب؟
این استاد اخلاق عنوان کرد: خداوند در آیه 43 سوره مبارکه اعراف فرمود: وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ خدا بود. همه اش را خدا کرد. آن دوستمان در فتح بازی دراز بود. بازی دراز یک کوه بلندی در مرز بود که دائما بین این دست و آن دست عوض و بدل می شد. حالا یک وقتی دست بچه های ما افتاده بود و آنها آنجا را گرفته بودند. ایشان می گفت که این بچه ها مال لرستان بودند. می گفت از پایین کوه تا بالایش تابلو زده بودند و نوشته بودند خدا بازی دراز را فتح کرد. بعدها هم می گفتند خدا خرمشهر را فتح کرد. آن موقع هم می گفتند خدا آنجا را فتح کرد. انسانی که کار کند این را می فهمد. ما که نشسته ایم، نمی فهمیم. آنهایی که کار کرده اند و به مقصد رسیده اند می فهمند که اگر خدا نبود، هیچ نبودند.
در ادامه می فرماید: لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ آنجا هرچه پیغمبران گفته بودند را می یابد. اینجا هم می شود بیابدها. لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ هرچه همه پیغمبران آورده بودند، درست بود. یک ذره اش کم و کسر نبود. چیزهایی که دیگران گفته بودند چطور؟ همه اش بیهوده بود. خدا کند انسان اینجا بفهمد. آنچه غیر خداها گفته بودند، باطل بود. آنچه خدا گفته بود درست بود. در ادامه می فرماید: وَنُودُوا أَن تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بعد یک ندایی می آید. مثلا یک فرشته ای ندا می کند که أَن تِلْکُمُ الْجَنَّةُ این بهشتی که الان تو را به آن راه دادند و وارد آن شدی، أُورِثْتُمُوهَا به ارث به شما رسید. به چه؟ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ خب زحمت کشیدی. بی زحمت هم می شود؟ نمی شود. أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ.
 

آدمی با بخل و کینه و حسد به بهشت نمی رسد
آیت الله جاودان با اشاره به مضامین آیات الهی در سوره مبارکه اعراف تصریح کرد: در آیه 45 و 46 سوره مبارکه حجر می فرماید: إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ * ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ. آنجا گفتند وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ و اینجا می فرمایند: إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ وقتی به بهشت می رسند به آنها به سلام گفته می شود که وارد بهشت بشوید. به سلامت کامل و بدون هیچ رنجی. شما در دنیا رنج هایتان را بردید. رنجی که انسان خودش انتخاب کند، یک به صد هزار حساب می شود. نه یک به صد هزار. یک به صد میلیارد. اما حالا. إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ * ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ به امن کامل و سلامت کامل می رسند. در آیه بعد می فرماید: وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ قبلا آنچه از غل در سینه آنها بود را از سینه شان درآوردیم.
وی افزود: ببینید آیا می شود آدمی که در سینه اش بخل و کینه و حسد است به بهشت برود؟ قرار است یک عمر بی نهایت با هم زندگی کنیم. نمی شود که من به شما کینه بورزم. گاهی یک خانم هایی از شوهرشان شکایت می کنند. یا شوهرها از خانم شان شکایت می کنند. خب ای آقا یا ای خانم، شما جنگ به پا کرده اید. آخر چطور می شود با جنگ زندگی کرد؟ مثل اینکه من لباس رزم پوشیده باشم و بعد ازدواج کرده باشم. سراسر عمر با شوهر می جنگد. او هم سراسر عمر با زن و بچه می جنگد. خب نمی شود.
آیت الله جاودان تصریح کرد: تو چطور می توانی زندگی کنی؟ نمی فهمد که این رنج و غم و غصه دائمی و دعوای همه روزه و هر شبه نمی شود. یک آقایی به زن و بچه اش زور می گوید. یک خانمی به شوهرش زور می گوید. خب ببینید خدای متعال جهنم را برای زورگویان ساخته است دیگر. حالا یکی دستش به زن و بچه اش می رسد و به آنها زور می گوید. اگر یک شهر در اختیارش بود به آنها زور می گفت. اگر یک کشور در اختیارش بود، به آنها زور می گفت. اگر یک کارخانه داشت، به کارگرهایش زور می گفت. چه عرض می کردیم؟ وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَی سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ اینها برادروار در برابر هم بر تخت ها نشسته اند. وقت تمام شده و حرف تمام نشد. ان شاء الله به فضل خدا می ماند برای هفته آینده.

این استاد اخلاق افزود: یک نکته خدمتتان عرض کنم. یک مردی از اصحاب رسول خدا بود که نامش عبدالله بن رواحه بود. او اهل مدینه بود. خیلی مرد خوبی بود. جنگ موته رسول خدا سه فرمانده مشخص فرمود. جعفر، زید و بعد عبدالله. این عبارت را فرمودند که اگر جعفر کشته شد، زید فرمانده باشد و اگر زید کشته شد، عبدالله باشد. وقتی عبدالله داشت می رفت، بچه کوچک پنج شش ساله اش همراه پدر روی زین اسب نشسته بود. می دید پدرش دارد به مسافرت می رود. حالا شاید هم می فهمید که ممکن است دیگر از این سفر برنگردد و شهید شود. در هر صورت بچه بی تابی می کرد و عبدالله هم داشت گریه می کرد. به او گفتند که اگر ناراحتی و می ترسی خب نرو. گفت نه بابا من دارم گریه می کنم، از خدا درخواست می کنم که یک شمشیر بیاید و من را از وسط نصف کند.
 

پیروزی های صدر اسلام به تعداد نفرات نبود به علت قدرت ایمان مسلمانان بود
وی اظهار کرد: یک چنین شهادتی می خواهم. گذشت و ایشان رفت. جنگ با امپراطور روم بود. آنها با دویست هزار سرباز به جنگ آمده بودند. اینها سه هزار نفر بودند. خب چکار کنیم؟ دور هم نشسته بودند و مشورت می کردند. در چنین شرایطی اصلا جهاد واجب نیست. اگر لشکر دشمن از دو برابر بیشتر باشد، دیگر جهاد واجب نیست. تا دو برابر شخص باید بماند و در جهاد شرکت کند. اگر از دو برابر بیشتر شد، دیگر واجب نیست و اگر فرار کند، گناه نکرده. خب اینها سه هزار نفر در مقابل دویست هزار نفر بودند. چکار کنیم؟
آیت الله جاودان تصریح کرد: عبدالله در آن مجلس شورا گفت که ما هیچ وقت با تعداد پیروز نشده ایم. پیروزی مان در همه جنگ ها به عدد نبود. مثلا در جنگ بدر پیروز شدیم و ما سیصد نفر بودیم در حالیکه دشمن هزار نفر بودند. یعنی سه برابر ما بودند و ما پیروز شدیم. در جنگ احد و بقیه جنگ ها پیروزی ما به عدد نبود. به برکت دین بود که ما پیروز می شدیم. بنابراین فردا هستیم و می ایستیم. خب بنا شد که بجنگند. در مقابل صف بستند و اولین نفر که پرچم دار بود یعنی جعفر را تکه تکه کردند و می گویند هفتاد زخم برداشته بود.
وی عنوان کرد: دست هایش قطع شد و به همین دلیل به او جعفر طیار گفتند. پرچم افتاد و بعدی پرچم را برداشت. نفر بعدی که پرچم را برداشت هم شهید شد و بعد نوبت عبدالله شد. پیامبر در میان یاران و اصحاب نشسته بودند و فرمودند دارم می بینم که الان جعفر پرچم را برداشته. جعفر کیست؟ برادر امیرالمومنین است. این در خاطرتان بماند. اگر برادر امیرالمومنین باشد، شیطان با او کار دارد یا ندارد؟ دارد. امتحان می شود یا نمی شود؟ می شود. فرمودند که وقتی این پرچم را در مقابل آن دویست هزار نفر گرفت، عددشان خیلی زیاد بود دیگر. شیطان آمد و دنیا را در نظر او جلوه داد. خب زن داشت. بچه داشت. زندگی داشت. جلوه داد.

آیت الله جاودان اظهار کرد: ما نمی دانیم جلوه داد، یعنی چه؟ روی همه پا گذاشت و رفت و شهید شد. زید بن حارث آمد. همین طور تا پرچم را به دست گرفت، شیطان آمد. دنیا را جلوه داد. همانطور. زن و بچه و خانه و باغ و ماشین. روی همه پا گذاشت و رفت و شهید شد. بعد عبدالله آمد. عبدالله که هنگام رفتن داشت برای شهادت گریه می کرد آمد و پرچم را به دست گرفت. شیطان برای او هم آمد. گفت آقا من آرزوی شهادت کرده بودم. صد بار دعا کرده بودم. برای شهادت مثلا زیارت عاشورا خوانده بودم. حالا وقتی زمانش فرا برسد، شیطان رها می کند؟ نه. یک لحظه مکث کرد که برود یا نرود. از این بروم و نروم ها برای ما هم پیش می آید. یک وقت خدایی نکرده گناه پیش می آید و انسان به تردید می افتد که چکار کند. لحظه ای تردید کرد و مانده بود.
وی افزود: اگر جهاد را رها می کرد و می رفت، گناه نکرده بود. وقتی جان انسان در خطر است، به بعدش فکر نمی کند. مثلا به آبرویش فکر نمی کند. فکر جانش را می کند. در لحظه ای که جان در خطر است، انسان فکر جانش را می کند. لحظاتی فکر کرد و تردید داشت. پایش را روی همه دنیا و هوا و هوس های دنیایی گذاشت و رفت و شهید شد. پیامبر این را فرمود و بعد فرمود می بینم که اینها در بهشت هستند.
این استاد اخلاق خاطرنشان کرد: من در اینجا عَلَى الْأَرَائِکِ آیه 56 سوره مبارکه یس را خواندم. تخت های سلطنتی اینجا و آنچه که در این عالم هست اصلا ربطی به تخت های بهشت ندارد. بر تخت های سلطنتی بهشتی شان نشسته اند و تخت عبدالله بن رواحه یک پایه ندارد. خب چرا یک پایه ندارد؟ یک لحظه مکث کرده بود. کسی نفهمید که این مکث کرده یا نکرده. یارانش چنین چیزی نقل نکردند که عبدالله یک لحظه مکث کرد. پیامبر می دید. یک لحظه مکثی که در هیچ عرفی دیده نشد و هیچ دستگاه کامپیوتری آن را ثبت نکرد. در هیچ تاریخی ننوشتند که این یک لحظه مکث کرد. هرسه را شهید نوشتند. در این جنگ شرکت کردند. فرمانده لشکر بود و تکه تکه شد و شهید شد. اما آنجا یک لحظه دیده شد. طبق آن نقل ثمره اش این است که تخت سلطنتی که بر آن نشسته یک پایه ندارد. همه کارهایی که ما می کنیم، اثر دارد. اگر معتقد باشیم.
پایان پیام/
 

کد خبر 364427

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha