میانبر اصلاح سبک زندگی/عرفان وسیله قرب است نه خداگریزی

خبرگزاری شبستان: اصل و مرکز عرفان در لطافت روح است، هر چه عرفا به خدا نزدیک تر می شوند، به لطافت روح آنها افزوده و در نتیجه به لطافت عملشان می انجامد چیزی که در بازار شبه عرفان ها کیمیا است.

خبرگزاری شبستان: "مناجات شعبانیه این حقایق را در انسان زنده می کند؛ با بررسی مضامین آن می بینیم در ابتدا از انس با خدا صحبت می شود و از حقایق و روابطی که خدا با انسان داشته سخن می گوید ولی به آرامی به جایگاهی دست می یابد مانند این که با خدا صمیمی گشته و حال، مانند عاشق و معشوق می شود که این مطلب را در عرفان به حالت دلال معرفی می کنند" این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام علی فرخ، مدیر حوزه علمیه اباصالح (عج) فردیس کرج و استاد حوزه و دانشگاه است که درباره تاثیر عرفان اسلامی بر سبک زندگی بیان کرده است و مشروح آن در ذیل می آید:

 

مناجات شعبانیه چه حالتی را در انسان به وجود می آورد و چه نوع تربیتی را در او بارور می کند یا به عبارت دیگر این مناجات چه تاثیراتی بر زندگی معرفتی و تربیتی و اخلاقی آنها از خود به جای می گذارد و تفاوت آن با شبه عرفان ها و جنبش های نوپدید چیست؟
عرفانی که از مناجات شعبانیه اخذ می شود و در انسان باروری دارد همان عرفانی است که از متن قرآن و عترت (ع) برمی آید چرا که این مناجات از جمله دعاهایی است که تمام ائمه (ع) با آن معرفت بالای خود با خداوند ارتباط داشتند، در عین حال که دارای مضامین کوتاه و پرمحتواست از خود آثار شگرفی بر جای می گذارد چرا که برخاسته از معرفت بالای امامان (ع) است؛ در مقابل عرفان های کاذب در مقابل قرآن و عترت (ع) است یعنی راهی برای رسیدن امیال و شهوات با رنگ دینی برای خود باز کرده اند ما این مطلب را به نحو اصولی می توانیم از قرآن چنین ترسیم کنیم. خدای سبحان در سوره زخرف آیه 36 می فرماید:" وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ؛ هر کس که از یاد خدای رحمان روی گرداند، شیطانی بر او می گماریم که همواره همراهش باشد."
همچنین، در آیه بعد در ترسیم این قرین بودن با شیطان می فرماید:" وَإِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ؛ و آن شیطانها آنان را از راه خدا باز می گردانند، ولی پندارند که هدایت یافتگانند"
این آیه معیار مهمی است برای پیدا کردن خود این که در راه هدایت گام برداشته یا این که در راه ضلالت ره پویی داریم. حال باید دید اگر افرادی به عمد و با پشت سر گذاشتن قرآن و عترت (ع) که برخاسته از رسالت حق الهی است، حقایق قرآن و عترت (ع) را به دور می اندازند و آنها را نادیده می گیرند چه شیاطینی کنار آنها قرار می گیرند و نهایت امر آنها را به کجا می کشانند.
 

این آینده چطور ترسیم می شود و به عبارت دیگر چه آینده ای در انتظار این افراد خواهد بود؟
همین بس است که بدانیم آینده آنها به ناکجا آباد کشانده می شود چرا که به عمد حقایق عالم را که سر منشا آن خداوند است، به پشت سر افکنده اند و در واقع می توان گفت مراد آنها شیطان و شیاطین است لذا این آیه به راحتی و به صراحت به ما نشان می دهد که مراد و رهبر و پیشوای آنان همان شیطانی است که خدا در قرآن امر فرموده که او را دشمن بگیرید و به صراحت امر می کند شیطان دشمن شماست و لذا شما هم او را شیطان بگیرید نه رهبر.
برای آنان که راه هدایت را از راه ضلالت می خواهند همین بس است و مابقی ضایع کردن فرصت است؛ حال در هر زمان به رنگی این ضلالت خود را نشان می دهند که باید دانست رنگ ها ماهیت اشیاء را تغییر نمی دهند. انسان بصیر می تواند رنگ ها و ماهیت ها را بشکافد و به عمق پی ببرد.
 

مناجات شعبانیه چه تاثیری بر سبک زندگی افراد دارد؟

شروع این مناجات با عباراتی است که مایه انس انسان با پروردگار عالم است و اساسا دعاها به گونه ای ترتیب و انشاء یافته اند که در ابتدا باعث انس انسان با خدا شده و سپس وارد مضامین عالی آن می شود. در این دعا چندین مطلب خودنمایی می کند: یک ادب مع الله؛ یعنی فرد چگونه باید با خدای خود سخن گوید که شایسته معبودش باشد و این نوعی تربیت انسان در برابر نظام هستی است و این باعث تربیت و رشد او در دنیا و آخرت خواهد بود به آن گونه که خاستگاه اسلام و اولیای الهی است. بر این مناجات این مطلب از ابتدا تا انتها به خوبی پیداست همان گونه که در همه دعاها این مطلب موجود است و این فرهنگ عام همه دعاها است که باعث تربیت انسان در نوع تعامل با خدای هستی می شود و هر چه معرفت انسانی در مباحث مختلف دینی و خداشناسی و شناخت نظام بالاتر رود، این ادب در شخص لطیف تر خواهد شد و همان گونه که روح انسان به مرور زمان و ایام لطیف تر خواهد شد، لطافت روح در انسان باعث بسیاری از خیرات منشا آن خواهد شد و به عنوان احصاء شمارش این امر می توان گفت یک عقل انسان بارور می گردد و هر چه بیشتر بر فهم او اضافه می شود چرا که لطافت روح سبب می شود این آینه صاف و صیقلی هر چه بیشتر از حقایق عالم غیب بیشتر نمایش دهد و از آن جانب جذب بیشتری داشته باشد و اصلا اصل و مرکز عرفان در لطافت روح است و هر چه عرفا به خدا نزدیک تر می شوند، به لطافت روح آنها افزوده و در نتیجه به لطافت عملشان می انجامد یعنی آنچه در قبل انجام می دادند به قباحت آن فهم پیدا برده و در نتیجه در عمل الطف می شوند و بر عقل و معرفت آنها افزوده می شود. عقل و معرفت به خودی خود سبب لطافت در عمل می شود و این همان عرفان و سیر و سلوک انسانی به سمت خداست.
مناجات شعبانیه این حقایق را در انسان زنده می کند؛ با بررسی مضامین آن می بینیم در ابتدا از انس با خدا صحبت می شود و از حقایق و روابطی که خدا با انسان داشته سخن می گوید ولی به آرامی به جایگاهی دست می یابد مانند این که با خدا صمیمی گشته و حال، مانند عاشق و معشوق می شود که این مطلب را در عرفان به حالت دلال معرفی می کنند؛ مثلا در تعبیری در مناجات شعبانیه با خدا چنین صحبت می شود: الهی ان اخذتنی بجرمی اخذتک بعفوک؛ یعنی خدایا اگر تو مرا مواخذه کنی با جرمی که کردم من هم تو را مواخذه می کنم که تو چرا مرا عفو نکردی.
اینها زبانی است که اگر ائمه دین (ع) نبودند ما اینها را نمی دانستیم و این نوع سخن گفتن از معرفت ما برنمی آمد. اما خدای سبحان با کرم خود به وسیله امامان معصوم این نوع معرفت را به ما بخشید.
لذا حقایق از این دست در این مناجات زیاد است اما انقدر حقایق بالا می رود تا به قله عظیمی می رسد که می توان گفت این قله مناجات شعبانیه را در این تعبیر عرفانی است: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک؛ در این موقع انسان تماما با اسما و صفات خدا نورانی می شود و چیزی از انّانیت که آفت همه هستی بشر است، در او نخواهد ماند. شاید بتوان گفت همان مقام خلصویت الهی است که هر کس به آن دست یابد از همه اندوه ها و حزن های دنیا و آخرت و قیامت نجات یافته و برای او دیگر هیچ حزن و اندوهی نخواهد بود.
حال با این اوصاف و تربیت و معرفتی که نصیب انسان می شود همه زندگی او اعم از فردی و اجتماعی در سایه نور خواهد بود با همه با رافت و رحمت و عقد در سایه اطمینان الهی بندگی خواهد کرد یعنی شاید بتوان گفت اینها همان اوتاد فی الارض هستند که همه بر آنها تکیه خواهند کرد همان چیزی که جامعه امروز آن را از دست داده و کسی به کسی اعتماد ندارد و سایه وحشت همه را فرا گرفته است. تمام تار و پود انسان را در می نوردد و به جای انسان خدا می نشیند. امید است در سایه معرفتی که از ائمه هدی (ع) و حجت های الهی که نعمت های بزرگ خدا هستند و در سایه دعاها و حدیث و مناجات ها بتوان جامعه ای بیدار و آرمانی برای بشر ایجاد کنیم.
پایان پیام/

 

کد خبر 373967

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha