«دکتر یدالله جوانی»
باراک اوباما رئیس جمهور امریکا در آخرین اظهارات خود ضمن ارائه تحلیل مفصل نسبت به تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا-که انفعال، استیصال و تناقضگویی از ویژگیهای آن بود- با صراحت اعلام داشت: «آینده ایالات متحده به آینده خاورمیانه بستگی دارد.»
عبارت مذکور از یک سو نشان دهنده اهمیت راهبردی خاورمیانه برای امریکا و از دیگر سو بیانگر دغدغهها و نگرانیهای امریکا نسبت به خیزشهای اسلامی در خاورمیانه و پیامدهای قطعی آن است. طی دهههای اخیر جهان اسلام به صورت عام و به صورت خاص به عنوان مکملهای ژئوپلتیکی قدرتهای جهانی و سلطهگر عمل کرده و عمدتاً مسلمانان بر همین اساس تأمین کننده منافع قدرتها بودهاند. با فروپاشی بلوک شرق و پایان رقابتهای امریکا و شوروی فروریخته، نهتنها از اهمیت خاورمیانه کاسته نشد، بلکه امریکاییها، سیاستهای قرن بیست و یکمی خود را برای جهان برپایه سیاست خاورمیانهای کشورشان تنظیم کردند. اجرای طرح نظم نوین امریکایی با هدف به دستگیری رهبری جهان و مدیریت بینالمللی حداقل به مدت 100 سال در دستور کار سیاستمداران و دولتمردان امریکا قرار گرفت. عمده صاحبنظران و کارشناسان امریکا در امور بینالملل، به این جمعبندی رسیدند که سلطه انحصاری امریکا بر خاورمیانه، تنها راه ممکن برای امریکا در سلطه بر جهان است. مبنای چنین باوری در استراتژیستهای امریکا، تحول در مفاهیم، مؤلفهها و عناصر اصلی و کلیدی قدرت بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و رقابتهای نظامی بین دو بلوک قدرت بود.
ارزیابی این گروه کارشناسان از روند تحولات جهانی به گونهای بود که اعمال اقتصادی قدرت، جایگزین عامل نظامی قدرت خواهد شد و بر این اساس کشوری میتواند ابرقدرت برتر جهانی باشد که در اقتصاد جهان حرف اول را بزند. این ارزیابی از تحولات جهان در حالی انجام میگرفت که امریکاییها از یک طرف با روند نزولی و کاهش قدرت اقتصادی خود مواجه بودند و از طرف دیگر قطبهای قدرت اقتصادی در برابر اقتصاد امریکا در حال رشد چشمگیری بود. در واقع امریکاییها در شرایطی مدعی رهبری جهان بودند که از شرط لازم برای کسب این موقعیت برتر برخوردار نبودند.
تسلط کامل و به صورت انحصاری امریکا بر خاورمیانه، تنهاراه ممکنی بود که از نظر استراتژیستهای امریکایی میتوانست ضعف این کشور را برای مدیریت بر جهان برطرف نماید. این صاحب نظران با اشاره به پنج عامل اصلی و تعیینکننده سرمایه، تکنولوژی، نیروی کار، بازار مصرف و انرژی در رقابتهای اقتصادی بین بلوک های قدرت اقتصادی در جهان، بر این باور بودند که با توجه به تمرکز انرژی جهان در خاورمیانه (خلیج فارس)، اگر امریکا بر ذخایر اصلی انرژی جهان مسلط گردد، از این طریق به راحتی میتواند دیگر قدرتهای اقتصادی جهان را کنترل و مدیریت نماید.
حادثه مشکوک 11 سپتامبر و لشکرکشی به خاورمیانه با شعار مبارزه با تروریسم، طرحهای خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید، همگی راهبردهای ایالات متحده برای امریکایی کردن خاورمیانه بود.
طی 10 سال گذشته، نهتنها تمامی این طرحها با شکست مواجه شده، بلکه اکنون در خاورمیانه، با خیزشهای اسلامی و قیامهای مردمی، نظامهای سیاسی پوسیده، دیکتاتور وابسته که طی دهههای اخیر تأمین کننده منافع قدرتهای خارجی از جمله امریکا بودند، در آستانه فروپاشی قرار گرفتهاند. تحلیل درست امواج تحولخواهی در کشورهای
اسلامی ـ عربی خاورمیانه که بیداری اسلامی نشأتگرفته از انقلاب اسلامی عامل اصلی آن به شمار میآید، از شکلگیری خاورمیانه اسلامی به جای خاورمیانه امریکایی حکایت میکند. بنابراین قابل درک است که چرا اوباما میگوید: «آینده ایالات متحده به آینده خاورمیانه بستگی دارد.»
منبع: روزنامه جوان- 1/3/1390
پایان پیام/
نظر شما