خبرگزاری شبستان: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای «مدظله» با اشراف و احاطه ای که به نیازهای جهان اسلام و توطئه های پیچیده ای دشمنان دین و انقلاب دارند بر ضرورت اقامه و حضور درمجالس عزاداری با محوریّت روحانیّت تأکید کرده و کارکرد محافل مذهبی و بایدهای آن را متذکر شده و فرمودند: «این نعمت عظیم، دلها رابه منبع جوشش ایمان اسلامی متصل میکند. کاری میکند که در طول تاریخ کرد و ستمگران حاکم، از عاشورا ترسیدند و از وجود قبر نورانی امام حسین «علیه السلام» واهمه داشتند. ترس از حادثه عاشورا و شهدای آن از زمان خلفای بنی امیه شروع شده و تا زمان ما ادامه یافته است و شما یک نمونه اش را در دوران انقلاب خودمان دیدید. در گزارش های برجا مانده از آن رژیم منحوس اشارت ها بلکه صراحت هایی وجود دارد که نشان میدهد آنها با فرا رسیدن محرم، دست و پایشان را حسابی گم میکردند. این یک نمونه از جلوه های نعمت ماه محرم و مجالس ذکر و یاد امام حسین «علیه السلام» است که شما دیدید. لذا هم مردم و هم روحانیون باید از این نعمت استفاده کنند.
استفاده مردم این است که به مجالس عزاداری سیدالشهدا «علیه السلام» دل ببندند و این مجالس را- در سطوح مختلف- هر چه میتوانند بیشتر اقامه کنند. مردم باید مخلصانه و برای استفاده در مجالس عزاداری حسینی شرکت کنند، نه برای وقت گذراندن یا به صورت عامیانه ای فقط به عنوان ثواب اخروی. مسلماً شرکت در مجالس مذکور، ثواب اخروی دارد، اما ثواب اخروی مجالس عزا از چه ناحیه و به چه جهت است؟! مسلماً مربوط به جهتی است که اگر آن جهت نباشد ثواب هم نیست؛ بعضی از مردم متوجه این نکته نیستند.
همه باید در این مجالس شرکت کنند؛ قدر مجالس عزاداری را بدانند؛ از این مجالس استفاده کنند و روحاً و قلباً این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتصال هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی ]و[ خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. این از وظایفی که در این خصوص مربوط به مردم است.
و اما در ارتباط با وظایف روحانیون، مساله دشوارتر است؛ چون قوام مجالس عزا به این است که عده ای دور هم جمع شوند و یک فرد روحانی با حضور یافتن در میان آن ها اقامه عزا کند تا دیگران از اقامه عزای او مستفید شوند. یک روحانی چگونه اقامه عزا خواهد کرد؟ این سؤال من از همه کسانی است که نسبت به چنین قضیه ای احساس مسؤولیت میکنند. به اعتقاد بنده، مجالس عزاداری حسینی باید از سه ویژگی برخوردار باشد:
1. چنین مجالسی باید محبت به اهل بیت را زیاد کند. چون رابطه عاطفی، یک رابطه بسیار ذی قیمت است. شما روحانیون باید کاری کنید که محبت شرکت کنندگان در مجالس مذکور روز به روز نسبت به حسین «علیه السلام» بیشتر شود. اگر شما خدای ناکرده در مجالس مذکور وضعی را به وجود آورید که مستمع یا فرد بیرون از آن فضا از لحاظ عاطفی به اهل بیت نزدیک نشد، بلکه احساس دوری و بیزاری کرد، نه فقط چنین مجالسی فاقد یکی از بزرگترین فواید خود شده، بلکه به یک معنا مضر هم بوده است.
حال شما که مؤسس یا گوینده چنین مجالسی هستید، ببینید چه کاری میتوانید بکنید که عواطف مردم بر اثر حضور در این مجالس نسبت به حسین بن علی روزبه روز بیشتر شود.
2. باید در این مجالس، معرفت مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا روشن تر و واضح تر گردد. این طور نباشد که ما در مجلس حسین بن علی به منبر برویم یا سخنرانی کنیم، اما حضار آن مجلس- به این فکر فرو بروند که ما به این مجلس آمدیم و گریه ای هم کردیم، اما برای چه؟ قضیه چه بود؟ چرا باید برای امام حسین گریه کرد؟ اصلاً چرا امام حسین به کربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟ بنابراین به عنوان منبری یا سخنران باید به موضوعاتی بپردازید که جواب گوی چنین سؤالاتی باشد. باید نسبت به اصل حادثه عاشورا معرفتی در افراد به وجود آید.
3. سومین ویژگی لازم در این مجالس، افزایش ایمان و معرفت دینی در مردم است. در چنین مجالسی باید از دین نکاتی عنوان شود که موجب ایمان و معرفت بیشتر در مستمع و مخاطب گردد؛ یعنی سخنرانان و منبری ها یک موعظه درست؛ یک حدیث صحیح؛ بخشی از تاریخ آموزنده درست؛ تفسیر آیه ای از قرآن یا مطلبی از یک عالم و دانشمند بزرگ اسلامی را در بیانات خود بگنجانند و به سمع شرکت کنندگان در این مجالس برسانند. این طور نباشد که وقتی بالای منبر میرویم یک مقدار لفاظی کنیم و حرف بزنیم و اگر احیاناً مطلبی هم ذکر میکنیم مطلب سستی باشد که نه فقط ایمان ها را زیاد نمیکند، بلکه به تضعیف ایمان مستمعین میپردازد. اگر این طور هم شد ما از جلسات مذکور به فواید و مقاصد مورد نظر نرسیده ایم.
متأسفانه باید عرض کنم که گاهی چنین مواردی دیده میشود؛ یعنی بعضاً گوینده ای در یک مجلس به نقل مطلبی میپردازد که هم از لحاظ استدلال و پایه مدرک عقلی یا نقلی سست است و هم از لحاظ تأثیر در ذهن یک مستمع مستبصر و اهل منطق و استدلال، ویرانگر است. مثلاً در یک کتاب، بعضی مطالب نوشته شده است که دلیلی بر کذب و دروغ بودن آن ها نداریم، ممکن است راست باشد، ممکن است دروغ باشد. اگر شما آن مطالب را بیان کنید ولو مسلم نیست که خلاف واقع باشد- و با شنیدن آن ها برای مستمعان که جوان دانشجو یا محصل یا رزمنده و یا انقلابی است- نسبت به دین، سؤال و مسأله ایجاد میشود و اشکال و عقده به وجود میآید، نباید آن مطالب را بگویید، حتی اگر سند درست هم داشت، چون موجب گمراهی و انحراف است، نباید نقل کنید، چه رسد به این که اغلب این مطالب مندرج در بعضی کتاب ها، سند درستی هم ندارد. یک نفر از زبان دیگری مطلبی را مبنی بر این میشنود که من در فلان سفر، فلان جا بودم که فلان اتفاق افتاد، گوینده از روی مدرک یا بدون مدرک چنان مطلبی را میگوید، شنونده هم آن را باور میکند و در کتابی مینویسد و این کتاب به دست من و شما میرسد. من و شما چرا باید آن مطلب را که نمیتواند در یک مجمع بزرگ برای ذهن های مستبصر و هوشیار و آگاه توجیه شود بازگو کنیم؟! مگر هر مطلبی را هر جا نوشتند انسان باید بخواند و بازگو کند!
امروز عموم جوانان کشور- از دختر و پسر گرفته تا زن و مرد و حتی غیرجوانان-ذهنشان باز است. اگر دیروز- قبل از انقلاب- جوانان دانشجو از این ویژگی برخوردار بودند، امروز مخصوص آن ها نیست و همه -مسائل را با چشم بصیرت و با استبصار نگاه میکنند و میخواهند بفهمند. یک بخش مهم از حادثه فرهنگی در جامعه امروز ما این است که این ها در معرض شبهات قرار میگیرند، یعنی دشمنان شبهه القا میکنند. دشمنان هم نه، منکرین فکر من و شما به القای شبهه میپردازند؛ مهم این است که مطلبی که شما میگویید، بر طرف کننده شبهه باشد و آن را زیاد نکند.
بعضی از افراد بدون توجه به این مسؤولیت مهم به بالای منبر میروند و حرفی میزنند که نه فقط گره ای از ذهن مستمع باز نمیکند، که گره هایی هم به ذهن او میافزاید. اگر چنین اتفاقی افتاد و ما در بالای منبر حرفی زدیم که ده نفر جوان یا حتی یک نفر جوان در امر دین دچار تردید شد و بعد از پای سخنرانی ما برخاست و رفت و ما هم او را نشناختیم، بعداً چگونه میشود جبران کرد؟! آیا اصلا قابل جبران است؟! آیا خدا از ما خواهد گذشت؟! قضیه مشکل است.
نمی گوییم همه منبرها باید برخوردار از همه این خصوصیات باشند و به همه موضوعات بپردازند؛ نه، شما اگر یک حدیث صحیح از کتابی معتبر را نقل و همان را معنا کنید کفایت میکند. برخی منبری ها بعضی اوقات یک حدیث را آن قدر شاخ و برگ میدهند که معنای اصلی اش از بین میرود. اگر شما یک حدیث صحیح را برای مستمع خود درست معنا کنید، ممکن است بخش مهمی از آن چه را که ما میخواهیم، داشته باشد. اگر برای ذکر مصیبت، کتاب «نفس المهموم» مرحوم محدث قمی را باز کنید و از رو بخوانید، برای مستمع گریه آور است و همان عواطف جوشان را به وجود میآورد، چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان برای مجلس آرایی، کاری بکنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعی اش دور بماند!
من واقعاً میترسم از این که خدای ناکرده در این دوران که دوران ظهور اسلام، بروز اسلام؛ تجلی اسلام و تجلی فکر اهل بیت است، نتوانیم وظیفه مان را انجام دهیم. برخی کارهاست که پرداختن به آنها مردم را به خدا و دین نزدیک میکند. یکی از آن کارها همین عزاداری های سنتی است که باعث تقرب بیشتر مردم به دین میشود. این که امام فرمودند: «عزاداری سنتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری، نشستن؛ روضه خواندن؛ گریه کردن؛ به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دسته های عزاداری به راه انداختن از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر پرجوش میکند و بسیار خوب است. در مقابل، برخی کارها هم هست که پرداختن به آنها کسانی را از دین بر میگرداند.
بنده خیلی متأسفم که بگویم در این سه چهار سال اخیر برخی کارها در ارتباط با مراسم عزاداری ماه محرم دیده شده است که دست هایی به غلط آن را در جامعه ما ترویج کرده اند، کارهایی را باب میکنند و رواج میدهند که هر کس ناظر آن باشد. برایش سؤال به وجود میآید».
فرمایشات رهبری در تاریخ 17/3/1373.
منبع: کتاب رساله شور و شعور، تدوین حجت الاسلام جعفر صالحان
نظر شما