خدمتِ کثرت گرایی به ادیان خرافی و باطل!

خبرگزاری شبستان: كثرت­گرايي و سازش معرفتي پيروان اديان مختلف، زمينه را براي بقاي حق و باطل در كنار يكديگر فراهم آورده و انسان­ها را از نخستين و طبيعي­ترين حق خودشان كه حق شناخت و انتخاب است، محروم مي­ سازد.

به گزارش خبرگزاری شبستان، متن ذیل نوشتاری است از سیدیحیی یثربی، استاد فلسفه که در ارتباط با رابطه ما با قرآن به رشته تحریر در آورده و از نظرتان می گذرد:

 

مقدمه:

«وحی»، دست رحمت و عنایت خداوند است که به سوی بشر دراز شده و در دسترس او قرار گرفته است. کار وحی راهنمایی است، یعنی نشان دادن راه درست و روش درست در تمامی جنبه‌های زندگی انسان. وحی در حقیقت یکی از نعمت­های خداوند و یکی از سرمایه­ها و امکاناتی است که در اختیار بشر قرار گرفته است، چنان‌که خداوند امکانات و منابع طبیعی دیگر را برای استفاده‌ی انسان در اختیار او قرار داده است. منابع و نعمت­های خداوند بی­شمارند، اما همه­ی انسان­ها از این منابع و نعمت­ها به یک اندازه برخوردار نیستند. برای این­که:

 

1-­ داشتن به معنی بهره بردن نیست.

در این­جا ممکن است ما به این نتیجه‌ی نادرست برسیم که چون وحی خدا در دست ما است، دیگر نباید مشکلی داشته باشیم. چنین تفکری درست نیست، برای این‌که با یک نگرش دقیق و علمی می‌توان دریافت که داشتن منابع ثروت و قدرت، غیر از بهره‌مند شدن از آن منابع است. مثلاً از صدها قرن پیش، کره‌ی زمین دارای ذخیره‌ی نفت و گاز بود، اما انسان تا یکی دو قرن اخیر از آن استفاده نمی‌کرد و در حقیقت نمی‌توانست از آن استفاده کند. همه‌ی محصولات صنعتی امروز همانند رادیو، ماهواره، هواپیما در طبیعت وجود داشت، اما تنها در یکی دو قرن اخیر است که انسان این پدیده‌ها را از طبیعت تولید کرده و از آن‌ها استفاده می‌کند.

بنابراین داشتن وحی، غیر از بهره­ گرفتن از وحی است. ممکن است عده‌ای وحی رهایی‌بخش را در دست داشته باشند، اما نتوانند از آن بهره گیرند.

 

2-بهره ­مندی نتیجه­ تلاش انسان است.

در این­جا می‌خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا در شرایطی انسان از وحی و طبیعت بهره می‌گیرد و در شرایط دیگر نمی‌تواند از آن‌ها بهره گیرد؟ پاسخ این پرسش یک جمله بیشتر نیست و آن این‌که بهره‌مندی نیازمند تفکر و تلاش درست انسان است. امکانات طبیعی و وحی، هر دو ذخیره و منابع انسان‌اند و ذخیره و منابع، به خودی خود به معنی بهره‌مندی نیستند، بلکه انسان برای بهره‌مندی نیازمند تفکر درست و تلاش لازم است. انسان هر چه درست اندیش­تر و پرتلاش­تر باشد، بیشتر بهره‌مند می‌شود و بهتر می‌تواند از ذخایر و منابع خود استفاده کند.

خود چشم و گوش و عقل و هوش نیز از منابع و ذخایر انسان‌اند. عده‌ی زیادی از این منابع بهره نمی‌گیرند و به تعبیر قرآن کریم: «آنان عقل دارند و به کار نمی‌برند و چیزی با آن نمی‌فهمند، چشم دارند، اما به کار نمی‌گیرند تا چیزی ببینند و گوش دارند و با آن چیزی نمی‌شنوند. اینان مثل چهارپایان­اند، بلکه بیراه‌تر از آنان و اینان‌اند که در غفلت و بی‌خبری می‌مانند.»

با توجه به نکته‌ای که گفتیم، بهره بردن مسلمانان از قرآن که برای همیشه راهنمای انسان‌هاست، نیازمند تلاش و تحول آنان به نسبت زمان زندگی آنان باید باشد. مسلمان قرن بیست و یکم باید چشم و گوش و عقل و هوش این قرن را داشته باشد تا بتواند از قرآن و حتی از طبیعت بهره‌ی لازم را ببرد.

 

مشکل ما در استفاده از قرآن

اکنون جای این پرسش است که ما در استفاده از قرآن کریم چه مشکلی داریم؟ در پاسخ باید گفت: خود قرآن وقتی که مشکل یهودیان را مطرح می‌کند، در حقیقت مشکل انسان‌ها را در بهره گرفتن از وحی مطرح می‌کند. اینک ما به توضیح مشکل یهودیان می‌پردازیم تا آیت و عبرتی باشد برای ما مسلمانان.

قرآن کریم برای بیان رابطه‌ی نادرست بنی­اسرائیل با تورات واژه‌ی «امانی» را به کار می‌برد. این «امانی» دو معنی دارد، یکی تلاوت کتاب آسمانی بدون توجه به آموزه‌های آن و دیگری خیالات و دل‌بستگی‌های انسان. این دو مشکل، یعنی در قید تلاوت ماندن و یا اسیر پندارها و دل بستگی ها شدن، مانع بهره‌گیری انسان از وحی‌اند که اندکی آن‌ها را توضیح می‌دهیم:

الف-­ در قید تلاوت ماندن. این نکته‌ی بسیار ظریفی است که قرآن کریم آن را با ما در میان می‌گذارد، چنان‌که می‌فرماید: «گروهی از اهل کتاب، اهل علم نیستند و از كتاب آسماني چيزي جز ترنم تلاوت آن نمي­دانند و اسیر پندارند و بس!».

با توجه به این آیه، قرآن از ما می­خواهد تا ما در مرحله‌ی تلاوت متوقف نشویم و بهره‌ی ما از قرآن تنها زمزمه‌ی تلاوت آن نباشد. برای مردمی که دارای کتاب آسمانی هستند، این یک خطر جدی است که از آموزه‌های کتاب آسمانی به خاطر قداست آن کتاب فاصله بگیرند و کتاب آسمانی خود را به قصد آموختن مطالب آن، مورد مطالعه و دقت قرار ندهند، بلکه تنها به تلاوت آن برای تقرب به خدا اکتفا نمایند و بر آن کوشند که قواعد تلاوت را خوب یاد بگیرند تا بتوانند روخوانی درستی از قرآن داشته باشند. هم اکنون اگر جامعه‌ی ما را در نظر بگیریم، می‌بینیم که تقریباً همه‌ی مردم جز افراد اندک تنها با تلاوت قرآن درگیرند. تلاوت برای ثواب، مخصوصاً در ماه مبارک رمضان یا شب و روز جمعه‌ها و هزینه‌ها هم بیشتر در این مسیر قرار دارند. قرائت‌های صوتی قرآن، حفظ قرآن و تجوید قرآن و تلاوت قرآن در مجالس ترحیم و برای مردگان.

ناگفته پیداست که چنین درگیری با قرآن اگر جه ثواب دارد، اما انسان را از رسیدن به هدف قرآن بازمی‌دارد. هدف قرآن راهنمایی است و انسان اگر قرآن را برای آموزش نخواند و مورد مطالعه و دقت قرار ندهد، از این راهنمایی بهره‌مند نخواهد شد. بنابراین ما از قرآن و راهنمایی قرآن وقتی بهره‌مند می‌شویم که قرآن را با قصد آموزش و هدایت شدن مورد مطالعه و دقت قرار دهیم. اما کار و کوشش ما اگر متوجه فهم قرآن و آموختن از قرآن نشود، چندان سودمند نخواهد بود، اگر چه همه‌ی قرآن را از حفظ بخوانیم و زیباترین صداها را در خواندن قرآن داشته باشیم، یا به زیباترین تلاوت‌ها و ترتیل‌ها سال‌ها گوش فرادهیم و نیز قرآن را با حجم‌های گوناگون و آرایش‌های شگفت‌انگیز در منزل خود داشته باشیم. این‌ها مشکل ما را نمی‌گشایند، مشکل ما تنها با آموختن از قرآن حل می‌شود.

بنابراین باید بکوشیم با زبان روشن و صمیمی قرآن انس بگیریم و در معانی قرآن دقت کنیم و بارها و بارها آیات قرآن را مورد تدبر و دقت قرار بدهیم تا از قرآن چیزی یاد بگیریم. بدون شک هر چه تفکر درست‌تر و دقت بیشتری به کار ببریم، نکته‌های بیشتر می­آموزیم و بیشتر هدایت می­شویم و به راه راست می­رویم و از این ذخیره­ی بزرگ و سرمایه و منبع بی‌کران بیشتر بهره‌مند می­گردیم. بار دیگر یادآور می‌شوم که خطر توقف در زمزمه‌های تلاوت را جدی بگیریم و بر آن کوشیم که با آموزه‌های قرآن رابطه برقرار کنیم، آموزه‌هایی که سراپا نور و روشنایی‌اند.

 

ب- اسیر پندارها و دل­بستگی­ ها شدن. پیروان هر دین و هر مذهبی برای خود دل‌بستگی‌هایی دارند و با باورها و آیین‌ها و امید و آرزوهای ویژه‌ای انس گرفتند و محتوای کتاب آسمانی را چیزی جز همین خیالات و آرزوها و دل‌بستگی‌های خودشان نمی‌دانند.

قرآن این موضوع را با این بیان مطرح می­کند که: «نه به دلخواه شما و نه به دلخواه اهل کتاب است. هر بدكاري، كيفر كارش را مي‌بيند و برای خود جز خداوند پشتیبان و فریاد­رسی نخواهد یافت.»

اکنون باید دید که چرا انسان نمی‌تواند دین را به دلخواه خود تغییر دهد؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: چنان‌كه بارها گفته‌ايم‌، دين درست از يك جريان تكويني پيروي مي‌كند و انسان نمی‌تواند سنت‌های الهي را در نظام تكويني جهان تغيير دهد. نه مؤمنان بايد چنين انتظاري داشته باشند و نه اهل كتاب؛ بلكه همه‌ي انسان‌ها بايد از جريان حقيقي جهان پيروي كنند.

در اين‌جا اشاره‌ي روشني هست به اين‌كه هدايت آسماني در همه‌ي شرايط خود و در همه‌ي حوزه‌هايش «توقيفي» است. يعني مردم بايد تابع قوانين و رهنمودهاي دين باشند و در دستورات دين به دلخواه خود دست به تغيير نزنند، چيزي را از دين كم نكنند و چيزي بر آن نيفزايند. دريغا كه اين اصل اساسي را ما مسلمانان نيز همانند اهل كتاب چندان جدي نمي‌گيريم. ‌بلكه به دلخواه خود و باانگیزه‌های مختلف در آموزه‌های ديني دخل و تصرف می‌کنیم.

اين کار نادرست در قرآن نیز مطرح شده است، با اين بيان که «مي­گويند: هیچ­گاه کسی به بهشت نمی­رود مگر آن­که يهودی باشد یا نصرانی. اين پندار آنان است! بگو: اگر راست مي­گوييد، دليل­تان را بياوريد.»

باور به این­که تنها يهوديان و مسيحيان اهل هدايت بوده و شايسته­ي نجات­اند، یک اغراق پنداری بود که عده­اي را نسبت به مخالفت با آنان و گزيدن راه ديگر به ترديد مي­انداخت. خداوند مي­گويد شما فريب اين ادعا را مخوريد که اساس چنين ادعايي، خيالات خام و آرزوهاي بي­اساس آنان است. پس مردم ديگر نبايد فريب اين خيالات باطل را بخورند. اگر هم زماني خواستند چنين ادعايي را جدي بگيرند، بايد از مدعیان بخواهند که ادعاي خود را  با دليل و برهان ثابت کنند.

اکنون باید دید که برداشت پنداری یعنی چه؟ و چرا مردم اسیر این برداشت می­شوند؟ براي پاسخ به اين سؤال، بايد توجه داشت كه پيروان هر دين و مذهبی كه سال­ها و قرن­ها از آن دين و مذهب پيروي كرده و با آن پرورش يافته­اند، به خاطر انس ذهني و عاطفه­ي روحي، آن دين و مذهب را دين و مذهب برحق مي­شمارند و حتي مي­توانند دين و مذهب خود را مطابق با فطرت انسان دانسته و پيروان اديان و مذاهب ديگر را خارج از فطرت انساني بشمارند. همين عامل باعث مي­شود كه هر انساني پيرو دين و مذهبی باشد كه در محيط آن دين و مذهب به دنيا آمده و پرورش يافته است. نتيجه­ي چنين وضعي آن است كه پيروان اديان و مذاهب مختلف، هركدام  دين و مذهب خود را، دين و مذهب برحق دانسته و به دنبال بررسي و شناخت اديان و مذاهب ديگر نروند. در نتيجه بیشتر مردم دنیا از شناخت و انتخاب دین و مذهب درست محروم بمانند.

به خاطر پرهیز از این خطر و از این اسارت، اسلام به مردم هشدار مي­دهد كه دين و مذهب آبا و اجدادي خود را بر اساس همين تخيلات و دل­بستگي­ها جدي نگيرند، بلكه مبناي انتخاب خود را دليل و برهان قرار بدهند تا عمر خود را در مكتب باطل و دين و مذهب خرافي به پايان نبرند.

در آيه­ي 113 سوره­ی بقره نيز اين راهنمايي را با ذکر اين نکته ادامه مي­دهد که اين تنها يهوديان نيستند که خود را بر حق دانسته و ديگران را گمراه مي­دانند، بلکه مسيحيان و حتي مشرکان نيز، چنين ديدگاهي دارند. يعني هر يک از آنان تنها خود را اهل نجات مي­دانند، اما چون داوري خداوند، کارساز اصلي است، مردم نبايد فريب اين ادعاها را بخورند، بلکه بايد پيوسته در تشخيص راهي که پيمودن آن موجب خشنودي خدا مي­گردد، تلاش کنند و به تعبیر قرآن به آن­چه خودشان دارند، دل خوش نکنند. قرآن دراین­باره می­فرماید: « مردم در دین خود تفرقه ایجاد کردند و هر گروهی به آیین خود، دل­خوش بود.»

این آیه به اختلاف­های مذهبی اشاره دارد که پیروان یک دین به گروه­های مختلف تقسیم شده و هر کدام از آنان به آن­چه خودش دارد، دل­خوش است. در اين‌جا به­ يک نکته­ي مهم درباره­ي این‌گونه تعصب­ها اشاره مي­کنيم. انسان­ها معمولاً در محيط يک دين یا مذهب جا افتاده، به‌وجود آمده و رشد مي­کنند و تا آخر عمر خود، از اين باورها دست برنمي­دارند. شمار کساني که بتوانند از حصار استوار اين­گونه باورهاي موروثي رها گردند، بسيار اندک بوده و هست.

گسستن از يقيني که به قول معروف با شير مادر وارد دل و درون مردم مي­شود و نيز از طرف اشخاص و مراکز مختلف حمايت مي­گردد، بسيار دشوار است. انسان در اثر نوعي وابستگي عاطفي به اين­گونه باورها، به­­آساني حاضر به شنيدن انتقاد ديگران هم نمي­باشد. قرآن کريم هشدار مي­دهد که براي شما آن‌چه مهم است، درست و منطقي بودن مطالب است، نه اين‌که چون آبا و اجداد شما پيرو دين يا مذهب خاص بوده‌اند، شما هم بايد تا پايان عمرتان از همان دين و مذهب پيروي كنيد.

اين نكته­ا­ي بسيار ظريف و ارجمند است كه اسلام و قرآن بر آن تأکید مي­ورزند. اين يكي از معجزه­هاي افتخارآميز قرآن است كه هيچ كس نبايد مقلد ديگران باشد. يعني همه­ي انسان­ها بايد باورهاي خود را خودشان با درست­انديشي و روش درست به دست آورند.

بدون شك به كار بستن چنين روشي براي انسان­ها از نظر معرفت­شناسي بسيار اهميت دارد. زيرا همه­ي انسان­ها با اين روش مي­توانند در عقايد موروثي خود شك و ترديد داشته و به جستجوي حقيقت بپردازند. معلوم است كه حقيقت از نظر انسان­هايي كه صادقانه و با همدلي و همكاري در جستجوي آن باشند، پنهان نمي­ماند.

در پيش گرفتن چنين روشي، به سود حق و حقيقت و دين درست است، زيرا اگر همه­ي مردم صادقانه و با همدلي و همكاري در جستجوي حقيقت باشند، حق و حقيقت بيشتر شناخته شده و طرفداران بيشتري خواهد داشت. چنان­كه درپيش گرفتن چنين روشي به زيان اديان و مكتب­هاي خرافي و نادرست است، زيرا درست­انديشي و خردورزي انسان، خرافه و باطل را از ارج و اعتبار مي­اندازد.

از اين­جا پيداست كه دعوت مردم به تسامح ديني و كثرت­گرايي، به زيان حق و حقيقت بوده و به سود خرافات و اديان و مذاهب باطل مي­انجامد.

كثرت­گرايي نه تنها انسان­ها را از پژوهش بازداشته و باورهاي الهياتي و مابعدالطبيعي را به جمود و جزميت دچار مي­سازد، بلكه به زيان حقيقت و دين درست هم مي­انجامد. به اين معنا كه كثرت­گرايي و سازش معرفتي پيروان اديان مختلف، زمينه را براي بقاي حق و باطل در كنار يكديگر فراهم آورده و انسان­ها را از نخستين و طبيعي­ترين حق خودشان كه حق شناخت و انتخاب است، محروم مي­سازد.

بی­تردید چنین وضعی به زيان اكثريت انسان­ها و به سود دين و مذاهب باطل و طرفداران اديان و مذاهب باطل تمام مي­شود. تلاش جهان مسيحي در جهت ترويج كثرت­گرايي و سنت­گرايي، با توجه دقيق به اين نكته است كه شرايطي براي بهره­برداري مسيحيت فراهم آورد تا هرچه بيشتر به بقا و گسترش خود ادامه دهد.

 

­ نتیجه­ گیری.

از مباحث گذشته چنین نتیجه می­ گیریم که:

1-­ داشتن را باید با تلاش خود به مرحله­ی برداشت و بهره­مندی برسانیم.

2-­ برای بهره­مندی از قرآن کریم باید دو مشکل را از پیش پای خود برداریم: یکی توقف در تلاوت و غفلت از آموزش، دیگری برخورد خیالاتی با قرآن. یعنی بدون توجه به آموزه­های قرآن، تنها براساس خیالات و دل­بستگی خودمان، چنان پنداریم که برابر با آموزه­های قرآن رفتار می­کنیم.

پایان پیام/

کد خبر 467075

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha