بازخوانی پرونده بزرگترین آوارگان جهان

63 سال پیش در سال 1948 میلادی با تشکیل دولت جعلی اسرائیل 85 درصد از ساکنان فلسطینی از خانه و کاشانه خود آواره شدند.

خبرگزاری شبستان، مسئله آوارگی و پناهندگی در جهان یکی از مسائلی است که در مدار توجه همه کشورهای جهان و مدعیان حقوق بشر قرار گرفته است و می توان رتبه بیشترین جمعیت آواره و در تبعید جهان را به فلسطینی ها اختصاص داد.
فلسطینی ها با وجود داشتن خانه و کاشانه در سرزمینی وسیع و زیبا مجبورند به خاطر سیاست های تجاوزکارانه اسرائیل از آنها چشم بپوشند و در اردوگاههای موجود در اراضی فلسطین اشغالی 1967، اردن، سوریه و لبنان زندگی کنند.
63 سال پیش در سال 1948 میلادی با تشکیل دولت جعلی اسرائیل 85 درصد از ساکنان فلسطینی از خانه و کاشانه خود آواره و هزاران نفر نیز به کام مرگ گرفتار شدند. این آغاز هجرت ناخواسته بسیاری از فلسطینی ها بود.
نطفه نامشروع
نطفه اولیه این رخداد شوم به سال 1917 برمی گردد یعنی زمان امضای وعده بالفور. اگرچه سران صهیونیسم همچون "بینسکر" مولف کتاب "خودمختاری" و "هرتزل" مولف کتاب "دولت یهود"، سالها پیش از وعده بالفور در کتابهای خود از تشکیل دولت مستقل و مهاجرت به فلسطین سخن به میان آورده بودند. صهیونیستها در اولین کنگره حزب صهیونیسم در شهر بال سوئیس، پس از مشورت ها و مذاکرات زیاد با صدور قطعنامه ای فلسطینی را منطقه مهاجرت خود دانستند و اسم فلسطین را به "ارض اسرائیل" تبدیل کردند و پرچم صهیونیستی و شعار ملی یهود هم معلوم کردند؛ اما به طور قطع می توان گفت که مطلع مصائب و رنجهای عرب وعده بالفور به شمار می آید.
وعده بالفور در زمانی رقم خورد که دولت انگلستان با اعراب مشغول مذاکره و در حال تحکیم وعده ها و پیمانهای خود با آنها بود. انگلیس با امضای وعده بالفور موجودیت و ملیت عربها را به خطر انداخت.
اگرچه سران عرب پس از این اتفاق پی بردند که انگلستان برای فلسطین چه خوابی دیده است و ناراحتی از این مسئله باعث شد تا آنها نشست ها، همایش ها و کنگره هایی همچون کنگره صلح، کنگره سوریه را برپا و در نتایج این وعده تامل و دقت بیشتر کند. اعراب در این همایش ها خواستار لغو قرارداد "سایکس پیکو" شدند و همچنین وعده بالفور و تشکیل دولت یهود در بلاد اسلامی به ویژه فلسطین را غیرقانونی اعلام کردند.
انگلیس از همان ابتدای امر یعنی از سال 1918 سعی کرد تا صهیونیست را به بهانه اداره امور یهودیان وارد فلسطین کند. صهیونیست ها پس از ورود خواستار اداره فلسطین شدند و آن را حق قطعی خود می دانستند.
انگلیس در سال 1922 در حالی با موافقت و امضای دول بزرگ متفقین قیم فلسطین و متعهد به اجرای وعده بالفور شد که ماده 22 پیمان جامعه ملل انتخاب دولت سرپرست را به اختیار خود ملتها می گذارد و اراده و خواست ملت را اساس تعیین دولت سرپرست می دانست. به همین دلیل می توان انتخاب انگلستان را تنها معلول و زاییده اراده و هدفهای شوم صهیونیسم دانست.
این کشور استعمار همانگونه که گفتیم از ابتدای امر کمک های خود را برای پیشبرد اهداف شوم خود و صهیونیسم آغاز کرد. انگلستان کمک های فراونی برای مهاجرت یهودیان از کشورهای دیگر به فلسطین انجام داد تا جمعیت یهودیان را در فلسطین به حداکثر برساند. به طوری که رقمی که برای مهاجرت یهود به ثبت رسیده است، هر ساله بیش از سال گذشته بود. این رقم به غیر از ورود قاچاق یهودیان به مرزهای فلسطین بود. اگرچه جوانان عرب برای جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی یهودیان خودشان به پاسبانی از مرزها اقدام می کردند, ولی دولت این عمل را خلاف قانون می دانست و با تهدید از این عمل جلوگیری می کرد.
کمک های انگلیس به دوستان صهیونیسم خود به مهاجرت ختم نمی شود؛ بلکه آنها را با مهمات و تجهیزات و ادوات نظامی جدید مسلح می کرد و حتی به آنها مبارزه تسلیحاتی را آموزش می داد و می توان گفت انگلیس، این عقرب جراره را برای نابود کردن فلسطینی ها و اعراب تا بن دندان مسلح کرد تا زمانی که پای از سرزمین فلسطین بیرون می گذارد این فرزند نامشروع بتواند از خود محافظت و مردم این سرزمین را تار و مار کند.
در برخی از مناطق فلسطین حضور بیشتر یهودیان احساس می شد و فلسطینی ها و اعراب بیم داشتند که به محض تخلیه فلسطین از سوی انگلیس، خطر عظیمی عرب ها را تهدید کند، اما یهودیان از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند و طمع غصب همه فلسطین آنها را فرا گرفته بود و همچنان به خرابکاری و تهدید فلسطینی ها ادامه می دادند.
با وجود اینکه در زمان تخلیه نیروهای انگلیسی، کشورهای عربی ارتش خود را در مرزهای فلسطینی مستقر کرده بودند، اما نقشه تخلیه به گونه ای طراحی شده بود که یهودیان در امنیت باشند و بتواند بر فلسطینی ها بتازند و اگر زمانی یهودیان در محاصره مجاهدان عرب بودند، نیروهای انگلیسی به مانند فرشته نجات یهودیان را از مهلکه نجات می دادند و این است عدالت قیم!
آغاز هجرت ناخواسته
نیروهای انگلیس با برنامه و نقشه مواضع یهود را مستحکم کردند و خاک فلسطین را کم کم تخلیه می کردند؛ در زمانی که نیروهای انگلیسی آرام آرام تخلیه می کردند، نیروهای مسلح یهود در دهم آوریل 1948 به دیر یاسین حمله کردند و به قتل عام وحشیانه 250 نفر از ساکنان آن اقدام کردند در حالی که یهودیان به کشتن و مثله کردن زنده فلسطینی ها اقدام می کردند، نیروهای انگلیسی در نزدیکی آنجا بودند و همه چیز را می دانستند اما هیچ نکردند.
جنایت وحشیانه دیگر یهودیان که با اطلاع انگلیس انجام شد، کشتار ناصرالدین بود یهودیان تمام ساکنان آن را کشتند و خانه ها را آتش زدند و این روستای عربی را از صفحه وجود محو کردند.
تخلیه فلسطین در همه جا با نقشه مخصوص استعمارگران به همین صورت انجام شد و همین مسئله باعث شد تا بسیاری از مناطق عرب به دست یهودیان بیفتد و جمعیت زیادی از فلسطینی ها خانه و کاشانه و اموال منقول و غیرمنقول خود را رها کنند و به لبنان، سوریه، مصر و اردن پناه ببرند؛ اگرچه آنها امیدوار بودند ارتش کشورهای عرب با خروج آخرین سرباز انگلیسی بر یهودیان متجاوز بتازد و دودمان آنها را بر باد دهد و خانه و کاشانه آنها را از دشمن دون باز پس گیرد.
با خروج رئیس دولت سرپرست در 15 مه 1948 از بندر حیفا، نیروهای عرب به فلسطین وارد فلسطین شدند و دولتهای عربی محاصره فلسطین را رسماً اعلام کردند و در همان زمان صهیونیست ها نیز تشکیل دولت جعلی اسراییل را اعلام کردند و پس از دقایقی "ترومن" رئیس جمهوری آمریکا این رژیم را به رسمیت شناخت.
لشکرکشی کشورهای عربی همچون مصر، عربستان، عراق، اردن، سوریه و لبنان برای بازپس گیری عضوی از بلاد اسلامی قابل ستودنی بود اما پس از مدتی اعلام آتش بس شد.
حوادثی که در دوره آتش بس میان اعراب و یهود رخ داد، نشان داد که آتش بس تنها حیله ای برای تقویت جبهه یهود بوده است. چرا که آنها همه مقررات را زیرپا گذاشتند و مقادیر زیادی اسلحه و مهمات و سرباز مسلح از مناطق مختلف جهان همچون رومانی، چکسلواکی، آمریکا، فرانسه، روسیه و انگلیس وارد فلسطین کردند. یهودیان در مدت آتش بس به روستاهای دور افتاده حمله و ساکنان آنها را آواره کردند.
در همین حال؛ شخصی به نام کنت "فالک برنادوت" میانجی سازمان ملل با اعراب و یهودیان وارد مذاکره شد و شرایط و احوال فلسطینی ها را به شورای امنیت گزارش داد و در پیشنهادی خواستار تشکیل یک حکومت فدرال با دو عضو مستقل عربی و یهودی شد و همچنین پیشنهاد بازگشت فلسطینی ها را با بازپس گیری تمام مایملک خود اعلام کرد.
با وجود اینکه گفته های برنادوت تاثیر زیادی در صدور قطعنامه 194 داشت، ولی یهودیان نه تنها پیشنهادات را نپذیرفتند بلکه به نقض این قطعنامه و قطعنامه های دیگر ادامه دادند.
ارتش عرب پس از این ناکامی؛ دیگر نتوانست وارد فلسطین شود و بارها با نیروهای یهودی وارد جنگ شد و حتی کشورهای همچوار فلسطین بخش هایی از سرزمین های خود را از دست دادند و حاصل آن امضای صلح نامه هایی بود که در پایان اسرائیل باز هم ناقض آن بود.

آمار و حقایق
جنایت و کشتار وحشیانه یهود و آوارگی بیش از یک میلیون عرب از سرزمین خود باعث شد تا در 8 دسامبر 1949 به منظور بهبود وضعیت رقت بار و اسفناک این مردم آواره آژانس امداد و اشتغال آوارگان فلسطینی سازمان ملل متحد موسوم به "آنروا" تاسیس شد تا در زمینه های آموزش، بهداشت و امداد خدمات اجتماعی تحت پوشش این آژانس که در مناطقی همچون کرانه باختری، نوار غزه، لبنان و سوریه و اردن واقع شده است، قرار بگیرند.
فلسطینی ها در زمانی که خانه و کاشانه خود را ترک می کردند، فکر نمی کردند که این آوارگی بیش از نیم قرن به طول بینجامد و اعراب نتوانند برای حق طبیعی و مسلم آنها که حق بازگشت است، اقدامی انجام دهند و آنها همچنان در حسرت بازگشت به موطن اصلی خود باشند.
براساس آمار ثبت شده در آژانس آنروا، بیش از پنج میلیون فلسطینی در اردوگاه های در اردن، کرانه باختری، نوار غزه، لبنان و سوریه زندگی می کنند؛ اما آماری که سرویس مرکزی آمار فلسطینی در سال 2007 میلادی اعلام کرده بود از آوارگی 7 میلیون فلسطینی خبر می داد و پیش بینی کرده بود که تعداد آنها در سال 2026 میلادی به 12 میلیون نفر می رسد.
در حال حاضر براساس آمار ثبت شده آنروا، تعداد جمعیت فلسطینی ها در سال 1949 در کرانه باختری 817 هزار نفر بوده که 323 هزار نفر آنها را پناهندگان تشکیل می دادند و براساس همین آمار در 30 ژوئن 2003 این تعداد بیش از 654 هزار می رسد که این رقم سیر صعودی داشته است.
در نوار غزه نیز در سال 1948 تعداد آوارگان 200 هزار نفر بوده و در 30 ژوئن 2003 این رقم به بیش از 907 هزار رسیده است.
در سال 1948 نزدیک به 90 هزار آواره فلسطینی وارد سوریه شدند و این تعداد در سال 2003 میلادی به بیش از 662 هزار نفر رسیده است جامعه آوارگان فلسطینی در سوریه به علت تعداد زیاد کودکان و افراد زیر 15 سال و بالا بودن زاد و ولد جامعه بسیار جوانبه شمار می آید.
در اردن نیز سال 1948 نزدیک به 500 هزار نفر فلسطینی وارد اردن شدند و براساس سرشماری آنروا این تعداد در سال 2003 میلادی به بیش از یک میلیون می رسد. وضعیت آوارگان اردن از سایر کشورها بهتر است فلسطینی ها به عنوان تبعه این کشور از حقوق کامل اجتماعی و سیاسی برخوردارند و اکثریت آنها به تابعیت اردن درآمده اند.
نزدیک به 120 هزار فلسطینی در سال 1948 وارد خاک لبنان شدند و این رقم در ژوئن 2003 میلادی به بیش از 391 هزار رسیده است.
این آوارگان در نهایت فقر و بدبختی در سرزمین غربت زندگی می کنند و از کمبود بهداشت، بی سوادی، بیکاری رنج می برند. آنها در پشت سر خود باغات، کالاها، خانه و میلیاردها میلیارد ریال را گذاشتند تا یهود غاصب با ثروت آنها عیش کند و چه بسا صهیونیست با پول آنها برای یهودیان در ملک آنها خانه بسازد.
صهیونیسم غاصب سیاست های متجاوزکارانه خود را همچنان با غصب زمین های فلسطینی ها با بهانه های مختلف و اعمال فشارهای مستقیم وغیرمستقیم بر آنها ادامه می دهد تا تعداد بیشتری از فلسطینی ها را از سرزمین خود بیرون کند و آن را به طور کامل از آن خود کند.
فلسطینی های مقیم سرزمین اشغالی و پناهندگان از آغاز آوارگی تاکنون همه سختی ها و کمبودها را به امید بازگشت به وطن خویش و رهایی این سرزمین از یوغ دشمن صهیونیستی تحمل کرده اند.

آوارگان و سیاست
نام آوارگان و پناهندگان فلسطینی از 60 سال پیش با تاریخ و سیاست این سرزمین پیوند خورده است. آوارگان در تاریخ سیاسی فلسطین از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند، به طوری که نام آوراگان در هر نشست، همایش و مذاکره سیاسی و اعلام و صدور قطعنامه و بیانیه دیده می شود و می توان این مسئله را از عوامل مهم و چالش زا در مسیر تداوم گفتگوها و فرایند صلح خاورمیانه و همزیستی مسالمت آمیز مردم فلسطین با غاصبان اسرائیلی دانست.
اگرچه در این نشست ها و مذاکرات راه حل هایی همچون بازگشت پناهندگان به سرزمین و موطن اصلی خود، تشکیل دولت فلسطینی به عنوان مکانی برای سامان دادaن به آنها و اعطای تابعیت فلسطینی، پرداخت غرامت به پناهندگان در مقابل صرف نظر از بازگشت دیده می شود، ولی به جز بازگشت پناهندگان و تشکیل دولت فلسطینی که گزینه معقول و منصفانه است؛ سایر این پیشنهادات را می توان یک مصلحت اندیشی سیاسی به نفع صهیونیسم تلقی کرد نه فلسطینی ها.
کشورهای عربی از نخستین نشست خود که در سال 1973 در الجزایر درباره مسئله فلسطین برگزار شد، تا امروز نشست ها و کنفرانس های مختلفی همچون نشست نگین کمپ دیوید، آناپولیس برگزار کردند و در نشست های مختلف به حق بازگشت آوارگان فلسطینی که یک حق مسلم و کاملاً حقوقی است، اشاره کرده اند. اما تاکنون به علت نقض های مکرر از سوی یهودیان صهیونیسم و یا عدم پیگیری اعراب و یا همپیمانی برخی از کشورهای عربی با اسرائیل این نشست ها و صدور بیانیه ها و قطعنامه ثمری نداشته است.
سازمان ملل متحد اگرچه در این میان بی تقصیر نیست و باید در همان آغازین روزهای این برنامه شوم چاره ای اندیشید، ولی قطعنامه هایی همچون قطعنامه 194 دسامبر 1948، قطعنامه 302 دسامبر 1950، قطعنامه 512 ژانویه 1952 و قطعنامه های 242 و 338 را در مورد آوارگان فلسطینی و حق بازگشت آنها صادر کرده است که می توان مهمترین و اصلی ترین متن مورد استناد طرفداران حق بازگشت را قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل دانست.
در بند 11 این قطعنامه آمده است: "مجمع عمومی تصمیم می گیرد، به آوارگانی که قصد بازگشت به وطن خویش و از سرگرفتن زندگی مسالمت آمیز در کنار همسایگان را دارند در اسرع وقت برای انجام این کار اجازه داده شود و برای آنهایی که بازگشت به وطن را ترجیح نمی دهند باید خسارت اموال مفقود شده و یا صدمه دیده پرداخت گردد."
این قطعنامه را می توان از آن حیث حایز اهمیت دانست که از سال 1948 تا 2000 میلادی 135 بار به تصویب جامعه بین الملل رسیده است.
اسرائیل از سال 1948 تاکنون به بهانه های مختلف قطعنامه 194 را رد کرده و اعلام می کند که سازمان ملل نمی تواند به جز در موارد مالی و بودجه قطعنامه الزام آوری تصویب کند.
آنها معتقدند که فلسطینی ها شهروند اسرائیلی به شمار نمی آیند، به همین دلیل حق بازگشت ندارند و حق بازگشت در نظر گرفته شده در کنوانسیون ژنو یک حق فردی است نه جمعی.
یهودیان صهیونیسم همچنین مدعی اند که با بازگشت آوارگان فلسطینی، تعادل جمعیت آنها برهم می خورد و هویت یهودی اسرائیل از بین می رود.
مسئله عددی و جمعیت برای صهیونیست ها بسیار مهم است؛ اگرچه آنها اثرات منفی جنگهای 33 روزه علیه لبنان و 22 روزه علیه غزه در مهاجرت منفی صهیونیست ها و فرار آنها از فلسطین را نمی بینند.
گزارش ها نشان می دهد که در سالهای اخیر روند فرار صهیونیست ها از فلسطین به خاطر ترس از جنگ و نوامیدی از آینده اسرائیل، مهاجرت و کوچ اجباری به این سرزمین را کند کرده است. به همین دلیل براساس آمارها می توان پیش بینی کرد که در آمار ظاهری جمعیت ساکن فلسطین حداقل چهاردرصد بیشتر از جمعیت یهودی باشد.
صهیونیسم ها می دانند با بازگشت پناهندگان فلسطینی اکثریت عددی 2 بر یک به نفع فلسطینی هاست؛ به همین دلیل آژانس یهود طرح هایی همچون کوچ اجباری و تشویق یهودیان به زاد و ولد بیشتر را در راس فعالیت های خود قرار داد تا با تغییر بافت جمعیت بتواند برتری جمعیتی ایجاد کنند اما آژانس یهود در این امر موفق نبوده است و بسیاری از یهودیان به علت ترس و مطابقت نداشتن وضعیت عینی با شرایط ادعای آژانس یهود به زادگاه اولیه خود بازگشته اند.
آمارها حاکی از آن است که جمعیت فلسطینی ها در مقایسه با یهودیان برتری مطلق دارد و همین امر می تواند نشان دهد که چرا صهیونیسم با ورود آوارگان فلسطینی مخالف است و این حق طبیعی را نادیده می گیرد.
اما در حال حاضر با رویدادهای و تحولات اخیر در منطقه روزنه های امید گشوده شده است تا بتوان بر حق بازگشت 75 درصد از یک ملت در تبعید اصرار کرد و این حق را بازستاند و پس از 63 سال به سرزمین خود بازگردند.
اگرچه همین تحولات منطقه باعث شده است تا فرار یهودیان از سرزمین فلسطین تشدید شود و برای نجات جان خود سرزمین دیگری را برای زندگی انتخاب کنند؛ اما باید همه کشورهای عربی و اسلامی هوشیار باشند تا متحدان صهیونیسم برای نجان این فرزند نامشروع خود دست به اقدامی عجیب نزنند.
کشورهای عربی و اسلامی باید بدانند که پیروزی قیام های مردمی بر سران مستبد خود تنها در سایه اتحاد و توکل به خدا بوده است و بازگشت آوارگان به سرزمین خود نیز در سایه اتحاد کشورهای عربی و اسلامی و گروهای فلسطینی میسر می شود.
باید دید که آیا کشورهای عربی و اسلامی از برهه زمانی برای رسیدن به مصالح و منافع و حفظ سیادت و استقلال کشور فلسطین استفاده می کنند؟ و آیا این فرصت را از کف می دهند و همچنان باید شاهد آوارگی میلیون ها فلسطینی درجای جای این کره خاکی بود؟ اگر عزم جزم شود این مهم اتفاق می افتد و آوارگان باز خواهند گشت.
پایان پیام/

 

 

کد خبر 48128

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha