خبرگزاری شبستان - گروه قرآن و معارف: "آنچه از آموزه های اسلامی به روشنی به دست می آید این است که انسان مسافر است و دنیا هم دارالسُّکنی نیست. انسان در گذرگاه دنیا قرار گرفته است و اگر به این گذرگاه به چشم دارالسّکنی نگاه کند، دچار خطای معرفتی بزرگی شده است. به عبارت دیگر کسانی که شیفته گذرگاه شوند، عبور نخواهند کرد. مثل کسانی که می خواهند از پلی عبور کنند و به مقصدی برسند، حالا اگر آن افراد در لحظه عبور از پل آن قدر شیفته نقش و نگارهای پل شوند که یادشان برود برای چه به این جا آمده بودند و قرار بود به کجا بروند آن وقت می بینید که آن آدم ها زمان خود را روی پل و بر سر نقش و نگارهایش تلف می کنند و سرمایه عمر تباه می شود. همچنان که امام علی علیه السلام می فرماید "خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا خواهد رفت." این سخن امام علی علیه السلام ناظر به این حقیقت است که انسان به دنیا نیامده است که بماند. آمده است که خودش را تجهیز کند و توشه و زاد راه را بردارد و برود."
آمدن فصل بهار علاوه بر این که فرصتی برای خانه تکانی های معمول است، نوید و بشارت خانه تکانی دل ها و اندیشه ها و عادت ها و رفتارها هم می تواند باشد. بخش سوم و پایانی گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان، کارشناس دینی و مهدویت به این بحث می پردازد.
یکی از راه های تزکیه انسان به واسطه سِیر در آفاق است. نزدیک ترین راه به این تزکیه در این سیر آفاقی کجاست؟
نزدیک ترین راه عبرت گیری است از آنچه که خداوند در نظام آفرینش متصور کرده است و می شود گفت همین عبرت آموزی نقش اساسی در پیرایش و پالایش انسان دارد. البته در کنار این سیر آفاقی سیر در انفس یعنی سیر در وجود خود فرد هم می تواند بسیار راهگشا باشد. به عنوان نمونه در روایات اسلامی بسیار تأکید شده است که افراد در فضایی متفاوت از گذشته قرار بگیرند، یعنی اگر گذشته فرد بد بوده و در گذشته رفتارهای غلطی انجام داده حساب خود را با گذشته اش جدا کند و این گونه نیندیشد که چون در گذشته رفتار من این گونه بوده، پس محکومم که در حال و آینده هم این رفتار را مرتکب شوم. این هم مصداقی از خانه تکانی و زدودن گرد و غبار در درون انسان است. اصلا چرا ما وقتی به سال نو نزدیک می شویم راضی نمی شویم خانه مان در غبارها محصور باشد. ما خانه مان را تمیز می کنیم چون می خواهیم با نظام آفرینش و تغییراتی که در بیرون از خانه ما در طبیعت در جریان است، هماهنگ باشیم. حالا دقت کنید که اگر این خانه تکانی به درون آدم ها سرایت کند و متوقف در اثاث و اسباب خانه نشوند و به وجود خودمان هم اهمیت بدهیم، آن وقت درون ما هم سرسبز و شاداب خواهد بود.
در واقع این جا می توان این پرسش را مطرح کرد که فرد چقدر برای وجود خود اهمیت قائل باشد؟
دقیقا همین طور است. کسی که اهمیت خود را کم تر از اسباب و اثاثیه خانه اش نمی داند، معلوم است که به جلای روح و روان خود هم اهمیت خواهد داد تا با آن نظام آفرینش الهی هماهنگ باشد و پیرایه هایی که به مرور زمان در اندیشه اش ظاهر شده بزداید. اگر این اتفاق روی بدهد، در آن صورت آینه شفاف خواهد شد و در گام بعد جلوه های الهی در این آینه پدیدار خواهد شد.
پس چرا برای بسیاری از ما این اتفاق نمی افتد؟ یعنی چرا ما اهمیت این خانه تکانی های درونی را درنمی یابیم و مهم نمی شماریم و برای آن در آستانه بها برنامه ریزی نمی کنیم؟
آنچه از آموزه های اسلامی به روشنی به دست می آید این است که انسان مسافر است و دنیا هم دارالسُّکنی نیست. انسان در گذرگاه دنیا قرار گرفته است و اگر به این گذرگاه به چشم دارالسّکنی نگاه کند، دچار خطای معرفتی بزرگی شده است. به عبارت دیگر کسانی که شیفته گذرگاه شوند، عبور نخواهند کرد. مثل کسانی که می خواهند از پلی عبور کنند و به مقصدی برسند، حالا اگر آن افراد در لحظه عبور از پل آن قدر شیفته نقش و نگارهای پل شوند که یادشان برود برای چه به این جا آمده بودند و قرار بود به کجا بروند آن وقت می بینید که آن آدم ها زمان خود را روی پل و بر سر نقش و نگارهایش تلف می کنند و سرمایه عمر تباه می شود. همچنان که امام علی علیه السلام می فرماید "خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا خواهد رفت." این سخن امام علی علیه السلام ناظر به این حقیقت است که انسان به دنیا نیامده است که بماند. آمده است که خودش را تجهیز کند و توشه و زاد راه را بردارد و برود.
این پیام در بهار هم مستتر است؟
بله، بهار هم می گوید که این شادابی ها نخواهد ماند. این سرسبزی ها در فصلی دیگر رو به زردی خواهد گرایید، یعنی دیده بهاربین می بیند که دنیا محل گذر است. مثل کسی که می رود ایستگاه راه آهن و آن قدر سرگرم و مشغول نقش و نگار در و دیوار می شود که از قطار جا می ماند.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش / کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی.
پس بهتر است که انسان، اهل تدبیر و تعقل و تأمل باشد. این که در روایات ما هم آمده است که یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت بدون اندیشه و از سر عادت است به خاطر همین است. چون اگر کسی ولو به اندازه ساعتی بدون شائبه ها و خیال ها و تسویل ها با خودبیندیشد و در بی اعتباری دنیا غور کند آن وقت متوجه بسیاری از حقایق خواهد شد. وقتی انسان نسبت به خداوند و خود معرفت پیدا کند هر چیزی را در جایگاه خودش درک می کند و خودش را هم در این منظومه و زنجیره درک می کند.
متأسفانه امروز عوامل فراوانی سبب می شود که ما انسان ها از این مسافر بودن غافل باشیم. از این که در معبر هستیم و روی پل داریم راه می رویم غافل بمانیم. نکته اساسی این است که ما عبرت های نظام آفرینش را در راستای آن هدف های متعالی نظام آفرینش به کار ببندیم و البته جوان ها می توانند بیشتر از همه از بهار متنعم شوند به شرط این که آن نیروی تدبیر و عقل که بارها در قرآن مطرح شده و فریادش بر سر انسان بلند است که "افلا یتفکرون" و "افلا یتدبرون" به کار بسته شود. همچنان که بزرگان ما در گذشته و اکنون نیز همین راه را رفته اند و از این نشانه های راه نهایت بهره برداری را برای رسیدن به مقصود و مقصد استفاده کرده اند. در واقع همه آن نشانه ها ابزاری برای رسیدن به جمال و جلال الهی هستند و اگر کسی دیده عبرت بین و هشیار داشته باشد با همان ها به زیبایی مطلق خداوند رهنمون می شود.
نظر شما