به گزارش خبرگزاری شبستان // کرمان جنوبی
مقدمه
هر ساله با حلول ماه خدا، عطری معنوی بر کانون خانواده ها حاکم میشود و مردم از این که فرصتی دوباره برای خودسازی و برگزاری آیین های مذهبی پیدا میکنند، خوشحال میشوند. چنانکه مسلمانان رمضان را بزرگترین فرصت برای زدودن غبار مادیگرایی و گناه از دل میدانند و پیروان دین اسلام ماه رمضان را مجالی برای بازنگری در اعمال یک ساله خود و دمیدن روح معنویت به خانه دلها میدانند.
بهار رمضان فرصتی برای شکوفایی گل معنویت در دلها است و این ماه در بین اقوام مختلف ایران و هر استانی با آداب و رسوم ویژه ای همراه است که بیانگر فرهنگ، هویت و ایمان و اعتقادات آنهاست.
نقاره
اینروزها تنها مردم مشهد و طبس هستند که با آوای نقارهها به استقبال اذان صبح میروند و روزه میگیرند. آستانه حرم حضرت امامرضا (ع) از معدود جاهایی است که هنوز هر سحر این رسم کهن ایرانی در آن اجرا میشود. اینها را هوشنگ جاوید در کتابش «موسیقی رمضان در ایران» نوشته است.
نقارهزنی قبل از اسلام هم به عنوان یک رسم کهن هنگام طلوع خورشید اجرا میشده است. گروه نقارهزنی در واقع نوعی ارکستر بوده که از سازهای کوبهای و بادی که با قوانین خاصی به نام «نوبت» نواخته میشده، تشکیل میشده است. تاورنیه، جهانگرد فرانسوی هم در سفرنامه ایران خود به نقارهزنی اشاره کرده است.
با آمدن اسلام به ایران، هنر نقارهزنی جلوه دیگری پیدا کرد و به سنتی برای زمان سحر و افطار ماه رمضان تبدیل شد و چهره یک هنر آیینی را به خود گرفت، جوری که در بعضی از مناطق ایران این کار به شکل یک سنت وقفی درآمد، اما امروز تنها در طبس به صورت اوقافی انجام میشود. نقارهزنیای که در حرم امام رضا برگزار میشود، گونهای تحولیافته از نقارهزنی باستانی در ایران است.
دهل و دف
دهلزنی و دفزنی نیز در برخی از مناطق ایران براساس تفکرات و باورداشتهای قومی منطقهای به جای استفاده از نقارهزنی برای بیداری مؤمنان استفاده میشده است. در میان نواختن سازهای کوبهای، آوازها و نواهایی نیز خوانده میشده که مهمترین آنها مناجات سحر است.
دهل و دف زنی بهوقت سحر بیشتر در مناطق غربی و شمالغربی ایران رواج داشته است. به جای آن در مناطق مرکزی و جنوبی ایران، شیپور، کرنا و بوقزنی هنگام سحر رایج بوده که امروز از آنها هم تنها یادی باقیمانده است.
تا زمانی که کرنا و بوق صدفی و شاخی رایج بوده، از آنها استفاده میشده است. بعد از آن اما با واردشدن شیپورهای فرانسوی و سوئدی به ایران که بیشتر کاربرد نظامی داشتهاند، از این شیپورها بهره میبردند. گاه شیپور یا کرنا و بوق در کنار نقاره و دهل برای بیدارکردن مردم مورد استفاده قرار میگرفت.
دمدم سحری
دمدم سحری، آیینی است مخصوص ناحیه بوشهر. در بخشهایی از حومههای شهر بوشهر به آن گمگم سحری هم میگویند. این نامگذاری به دلیل صدای حاصل از دمامزنی است که صدایی شبیه به تلفظ واژه «گمگم» از آن به گوش میرسد. دمدم، نوعی دهل النگویی است که در بوشهر رایج است.
این سنت چنان در بوشهر جا افتاده و دیرینه شده که برخی از خانوادههایی که این رسم را در ماه رمضان انجام میدادهاند، «دمسحری» نام گرفتهاند. این رسم اما امروزه در بوشهر بسیار محدود شده است. در دوره پهلوی اول نواختن دمدم سحر ممنوع بود اما پس از سال 1325 اجرای دوباره آن توسط شخصی به نام محمد ابراهیم آغاز شد.
او در آهنگهای سحری تغییراتی به وجود آورد. دمدمنوازی در شبهای احیا نوای خاصی پیدا میکند که نوعی حزن در آن نهفته است. در عوض هرچه به پایان رمضان و عید فطر نزدیک میشود، نوایی شادتر پیدا میکند.
اجرای این رسم به این صورت است که 2 یا چند تن که بیشتر آنها از خانوادههای طبقه فرودست جامعه هستند، هنگام سحر و ساعتی به اذان مانده با یک دمدم پرسروصدا در کوچهها قدم میزنند و «والسلام یا شهر رمضان» میگویند و مردم را بیدار میکنند.
سحرخوانی
سحرخوانی یا مناجات سحری که در بعضی از نقاط کشور به آن شبخوانی هم میگفتهاند، از رسمهایی است که تقریبا در همه جای ایران به شیوههای مختلف اجرا میشده است. یک یا چند نفر از سحرخوانان بر بالای بام خانهها یا گلدستههای مسجد میرفتند و ساعتی به اذان مانده با صدای خوش و رسای خود شروع به خواندن مناجاتنامههای ویژه رمضان میکردند.
در این سحرخوانیها، اغلب از مناجات خواجه عبدالله انصاری استفاده میشده است. الحان مناجاتخوانی تاکنون مورد پژوهش و بررسی قرار نگرفته است. این الحان از زیباترین مجموعههای موسیقی آوازی ایران است. سحرخوانی در شبهای قدر تغییر میکند و به اصطلاح به آن «الصلوه» یا تیغ و بُرحیدری میگفتهاند.
حکایتخوانی
نوعی حکایتخوانی نیز در ماه رمضان رواج داشته است. گرچه حکایتخوانی همواره در ایران استفاده میشده، اما در ماه رمضان به شکلی بسیار زیبا، جلوهای دینی و مذهبی پیدا میکند که به شرح زندگانی، داوریها و سیره امام علی (ع) میپردازد.
نبردها و رادیهای آن شهید محراب و مولای مؤمنین در قالبی آهنگین توسط هنرمندان (چه با ساز و چه بدون ساز) بیان میشد؛ حکایتهایی چون قلعه خیبر، سلمان و شیر و علی و بند بربر از این قبیل حکایتها هستند.
منقبت خوانی
منقبتخوانی نیز گونهای ستایشگری است که به 2صورت ضمنی و تلویحی در ماه رمضان خوانده میشده است. منقبتخوانان، مبلغان مذهبی و دینی بودهاند. منقبتخوانی نیز مثل دیگر آوازهای سحری در بیشتر نقاط ایران به گونهای متفاوت جریان داشته است.
آیین رمضان در استان ها:
ترکمن ها
ترکمن ها رنگینترین و شادابترین اقوام ایرانی هستند، برای رمضان هم برنامهها و آداب ویژه خود را دارند: نماز تراویح، روز خانهتکان، روز شیرینیپزان و نماز عید فطر. از جالبترین رسمهای این قوم، درستکردن جهیزیه دختران در شبهای ماه رمضان است.
40 پیراهن ترکمنی و 40 شلوار 7 تکه دختران دمبخت ترکمن در شبهای مبارک ماه رمضان دوخته میشود. در این ماه برای نوعروسان ترکمن که پیش از این ماه به خانه بخت رفتهاند، شیرینی می پزند.
ترکمن ها حداقل یک هفته قبل از حلول ماه مبارک رمضان مقدمات ورود به این ماه پرفیض و برکت را فراهم می سازند. زنان بیشتر از روزهای معمول به نظافت خانه و حیاط منزل می پردازند و مردان نیز خواربار و ملزومات موردنیاز این ماه را خریداری می کنند.
رویت هلال ماه رمضان نیز در میان ترکمن ها با هیجان خاصی همراه است. آنان عقیده دارند هرکس زودتر از بقیه هلال ماه را ببیند، ثواب بیشتری می برد و حتی باعث افزایش بینایی می شود به همین دلیل پیر و جوان سعی می کنند برای دیدن هلال ماه، که علامت حلول ماه مبارک است، به بالای ارتفاعات و پشت بام ها بروند تا زودتر از دیگران ماه را ببینند. برگزاری مراسم آشتی کنان و حضور پررنگ در مساجد از سایر رسوم این مردم است.
اردبیل
ماه رمضان در اردبیل نیز در میان مردم آداب ورسوم خاص خود را دارد. تمهیدات ویژه این ماه در اردبیل از چند روز مانده به رمضان آغاز می شود. در خانه ها هیجان و شوروشوق عجیبی برپا می شود و مقداری از مایحتاج مربوط به این ماه مبارک تهیه یا پخته می شود. ماه رمضان تاثیرات خوبی بر رفتار و کردار شهروندان اردبیلی می گذارد، به نحوی که تمام رفتارهای اجتماعی و شخصی افراد تحت الشعاع شعائر خاص این ماه قرار می گیرد. در زمان های نه چندان دور که تلفن در منازل همه یافت نمی شد، حدود دو ساعت مانده به اذان صبح، قرآن خوانان و شب بیداران رمضان با صدای خاص مردم را برای سحری بیدار می کردند که حتی در مواردی از توپ هم برای این کار استفاده می شده است.
شیراز
شیرازی ها، آخرین جمعه ماه شعبان را کلوخ اندازان گویند؛ در این روز رسم است که مردم دسته دسته به گردشگاه های اطراف شهر می روند و آن روز را با خوشی به شام می رسانند.
از چند روز مانده به رمضان، بعضی از خانواده ها نذر دارند و افطاری می دهند و بیشتر میهمانی ها به شکل افطاری برگزار می شود. همچنین رسم است که پس از افطار، مردم به دیدوبازدید می روند و گاهی تا وقت سحر دور هم می نشینند، صحبت می کنند و شب چره ای شامل تنقلاتی مانند رنگینک، زولبیا و بامیه می خورند. خانواده هایی که دختری را شوهر داده باشند، در اولین ماه رمضان پس از عروسی، خود را موظف می دانند تا افطاری کاملی به نام روز والون تهیه کنند و همراه با گلی برای عروس بفرستند.
در استان فارس چند روز قبل از ماه مبارک رمضان زنان خانه دار به فکر تهیه خواربار، ترشیجات، ادویه جات، عرقیات و چاشنی های گوناگون می افتند. پیرمردان صغادآباده فارس درباره معنی «کلوخ اندازان» می گویند: در قدیم هنگام غروب روز کلوخ اندازان تمام مردم از کوچک تا بزرگ کلوخی در دست می گرفتند و روبه قبله می ایستادند و می گفتند: خدایا گناهان و کارهای بد گذشته را شکستیم و خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده کردیم؛ آن گاه کلوخ را محکم به زمین می زدند تا خرد شود و عقیده داشتند با شکستن کلوخ، تمام اعمال بد آن ها شکسته و نابود می شود. با دیدن هلال ماه نو و آغاز مهمانی خدا، حال و هوای شهر دگرگون می شود و مردم بعد از دیدن هلال ٣ صلوات می فرستند و می گویند.
استان مرکزی
مردم این استان نیز همانند دیگر مردم کشور از امروز به میهمانی خدا می روند و همچون دیگر مسلمانان جهان از مدت ها قبل خود را برای لبیک گفتن به ندای حق آماده کرده اند. متداول ترین سنت که در شهرها و روستاهای استان مرکزی با گذشت زمان هنوز دستخوش تغییر نشده، تهیه نان مخصوص «فتیر» است. هنوز هم بسیاری از کدبانوهای شهری و روستایی در تنورها یا فرهای خانگی، اقدام به طبخ این نان شیرینی سنتی برای سفره افطار می کنند. گوش فیل، شیرینی مرسوم مردم استان در ماه رمضان است که از هفته قبل از حلول ماه در قنادی ها دیده می شود. هنوز هم بسیاری از مردم استان «آش رشته» غذای اصلی هر روزه سفره افطارشان است و زیره جوش و شله زرد نیز دسر نیروبخش در کنار آش به شمار می آید.
هنوز هم مردم شهر و روستاهای خنداب، هنگام سحر با صدای چوبی که نوجوان قنوت گوی مسجد بر تشت می کوبد و صدای مناجات پیرترین اذان گو که فرازهایی از دعای خواجه عبدا...انصاری را با بانگ بلند در کوی و برزن می خواند با ندای «برخیزید سحر از راه رسید» از خواب برمی خیزند
کرمان
کمتر از 10روز به آغاز ماه مبارک رمضان، مردم استان کرمان خود را برای انجام فرایض ویژه این ماه آماده میکنند.
کرمانیان از گذشته در این ماه آداب و رسوم خاصی داشتهاند که امروزه برخی از آنها به فراموشی سپرده شده و برخی دیگر همچنان پابرجا هستند.
کارشناس مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کرمان در این خصوص گفت: «مردم این استان پیش از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با گرفتن روزه به استقبال این ماه میروند .»
در این ماه حفظ شعائر اسلامی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و مجالس قرائت قرآن و خواندن دعا در منازل و مساجد برگزار میشود.
مراسمی نیز با عنوان کلیدزنی در شبهای ماه مبارک برگزار میشود که در آن زنی داخل یک سینی آینه، سرمهدان و یک جلد کلامالله مجید قرار داده به منازل اهل محل میرود و در حالی که صورت خود را با چادر پوشانده با کلید به سینی میزند. صاحبخانه پس از گشودن در، آینه داخل سینی را برمیدارد و چهره خود را مینگرد، سپس مقداری شیرینی، قند یا پول داخل سینی قرار میدهد.
کلیدزن این عمل را با نیت از پیش تعیین شده انجام میدهد و صاحبخانه به او میگوید هر مراد و نیتی داشته باشی خداوند آن را برآورده سازد. در پایان خوراکیها یا پول جمعآوری شده را به مستمندان میدهند.
در این ماه از شب سوم تا پایان ماه مراسمی با عنوان «الله رمضونی» نیز برگزار میشود که در آن گروهی از جوانان به منازل محله رفته و سرودهای را میخوانند. پس از خواندن هر بیت همراهان جمله صلی علی محمد صلوات بر محمد را تکرار میکنند و پس از اتمام این سروده صاحبخانه مبلغی پول به سرپرست گروه میدهد.
این کارشناس مردمشناسی گفت: «مردم کرمان بر این باورند که در ماه رمضان نباید اسراف کرد، از این رو اگر غذایی از افطار مانده باشد در سحر آن را مصرف میکنند .» برای سحر آبگوشت، عدس پلو و یا برنج و خورشت میپزند.
در گذشته موذن از طریق مناره مسجد مردم را برای سحر بیدار میکرد و یا اینکه افراد محل به نوبت هر شب همسایهها را بیدار میکردند، اما امروزه با زنگ تلفن، ساعت و یا تنظیم تلویزیون بیدار میشوند.
کرمانیها پس از صرف غذا در هنگام سحر، دعا و قرآن میخوانند و بر این باورند که در این ماه غذاها باید ساده و مختصر باشد تا راه و شیوه پیامبر(ص) را در پیش گرفته باشند.
مردم کرمان قبل از غذا با خرما یا نمک افطار میکنند و معتقدند امام علی(ع) اینگونه افطار میکردند.
آبگوشت از عمدهترین غذاها برای افطار است و اگر کسی نیز نذر داشته باشد مقداری آبگوشت درست کرده به مسجد میبرد.
این کارشناس مردمشناسی افزود: «شیرینی افطاری در کرمان زولبیا و بامیه و غذای نذری این ماه شلهزرد و آبگوشت است که بین همسایگان توزیع میشود .» مردم شهر بردسیر نیز با نان و سرکه افطار میکنند.
مراسم کلیدزنی، الله رمضونی، سفرههای نذری، مراسم سنگزنی مربوط به ماه محرم در کوهبنان و مراسم چل ممبرون(مربوط به ماه محرم) از جمله این آیینها و آداب است .
همدان
قدمت سنت های ویژه ماه مبارک رمضان در همدان به تاریخ اسلام برمی گردد و با وجود گذشت سالیان متمادی، بسیاری از این سنت ها هم چنان پابرجاست. یکی از سنت های قدیمی این ماه در همدان، مراسم کیسه برکت در روز ٢٧ رمضان است؛ در این روز، زنان روزه دار به هنگام رفتن به مسجد و اقامه نمازظهر به همراه خود پارچه، نخ و سوزن می برند و در بین دو نماز ظهر و عصر با استفاده از این وسیله ها به کار دوختن یک یا چند کیسه برکت مشغول می شوند. به اعتقادمردم همدان هر فردی که داخل این کیسه پول بریزد، خداوند به وی مال و دارایی زیاد می بخشد. از دیگر آداب مخصوص این ماه در همدان، آیین توزیع آجیل مشکل گشا به هنگام افطار به قصد نیت و طلب حاجت است. یکی دیگر از رسوم مردم همدان در ماه مبارک رمضان جمع آوری خرده های نان سفره افطاری است. پختن غذاهای مخصوص از دیگر آیین های ماه مبارک مردم استان همدان به شمار می آید.
مردم استان روز آخر ماه شعبان را کلوخ اندازان میگویند، در این روزمردم شادیکنان با تهیه و پخت غذایی مخصوص بهنام کباب سرداشی سفره خود را برای اطعام نیازمندان و فقرا پهن میکنند. همدانیها کباب سرداشی را از مخلوط گوشت چرخ کرده، سیب زمینی، پیاز، تخممرغ، ادویه و گوجه فرنگی تهیه میکنند، مراسم کلوخ اندازان از اول تا پایان روز آخر شعبان ادامه دارد و پس از آن مردم، آماده روزه داری در ماه مبارک رمضان میشوند. مردم استان پس از آن که فرزندان آنان به سن بلوغ رسیدند، از آنان میخواهند که در ماه مبارک رمضان روزه را کامل بگیرند.
درباره بچههایی که به سن شرعی نرسیده و روزه بر آنان واجب نیست، اهالی همدان اعتقاد دارند اگر بتوانند روزه را قلاغی (کلاغی) بگیرند، خداوند اجر و پاداش روزه کامل را برای آنان منظور میکند. مردم همدان به روزه نیمه روز و روزهای که در آن بچهها از هنگام سحر تا اذان ظهر روزه خود را نخورند، روزه قلاغی میگویند. یکی دیگر از سنتهای قدیمی ماه رمضان در همدان ، مراسم کیسه برکت در روز 27 این ماه است، در این روز زنان روزه دار در رفتن به مسجد و اقامه نماز ظهر به همراه خود پارچه ، نخ و سوزن میبرند. زنان مؤمن همدانی در میانه دو نماز ظهر و عصر با استفاده از این وسیلهها به کار دوختن یک یا چند عدد کیسه برکت مشغول میشوند.
یکی دیگر از رسوم مردم همدان در ماه مبارک رمضان جمعآوری خردههای نان سفره افطاری است، به باور مردم هر فردی که بتواند خرده نانهای سفره افطاری را تا آخر ماه مبارک رمضان جمع کند و تا روز عید قربان آن را نزد خود نگهدارد و آنها را در آبگوشتی که از گوشت قربانی در عید قربان تهیه میشود، بریزد و سپس بخورد، خداوند تمام آرزوها و نیازهای وی را برآورده میکند. پخت غذاهای مخصوص از دیگر آیینهای ماه مبارک رمضان است، زنان همدانی در این ایام برای افطار، بیشتر از غذاهایی نظیر آشرشته، فرنی، ترحلوا، طاس کباب ، شامی کباب، سرداشی ، بورانی و شیربرنج و برای سحری نیزرشتهپلو و آبگوشت مرغ میپزند. پخت شیرینیهای محلی مانند کماج، انگشت پیچ، پنجهخاله ، یوخا، نیس درجهان و اگرده در ماه مبارک رمضان بین خانوادههای همدانی رواج دارد. پخت و پز نانهای مخصوص محلی نظیر نان اوفاق، نان گرده چرب و نان شاتی نیز از دیگر آیینهایی است که زنان همدان همه ساله در ماه رمضان اقدام به تهیه آنها میکنند.
یکی از آیینهای جالب توجه مردم استان همدان فرستادن افطاری توسط داماد به خانه عروس است، مطابق این سنت دیرینه در ماه رمضان جوان دارای نامزد ، باید افطاری نامزدش را به خانه پدر عروس ببرد ، این افطاری شامل چند قرص نان، گرده دو زرده ، برنج، روغن حیوانی، یک عددمرغ و یا ماهی، سیب سرخ ، شیرینی انگشت پیچ و میوههای فصل است. پس از این که افطاری از سوی داماد به خانواده عروس برده شد، خانواده عروس نیز در شبهای آینده، خانواده داماد را برای صرف افطاری به منزل خود دعوت میکنند. علاوه بر این در شهرها و روستاهای استان همدان مرسوم است که پس از پایان ماه مبارک رمضان و در روز عید فطر در تمام خانهها آش رشته پخته شود، زیرا به اعتقاد مردم، پس از یک ماه روزه داری ، خوردن این غذای آبکی بسیار سودمند است. زیارت اهل قبور، شرکت گسترده در آیینهای شبهای احیا و قدر، برگزاری ایام سوگواری شهادت مولیالموحدین امام علی (ع)، راهاندازی دستههای سینهزنی، نوحهخوانی، زنجیرزنی و عزاداری از دیگر آداب مردم شهرها و روستاهای استان همدان در ماه ضیافت الله است .
تهران قدیم
تهران قدیم از نظر عبور و مرور مقرراتی خاص داشت به آن معنی که دو ساعت است از شب گذشته در ارگ تهران و وسط چهار سوق بزرگ بازار طبل می زدند که آن را طبل <برچین برچین> می گفتند.
کسبه با شنیدن صدای طبل بساط خود را جمع می کردند و سه ساعت بعد از غروب نیز شیپور خاموشی نواخته می شد و عبور و مرور قطع می گردید، اما در ماه مبارک رمضان تمام این مقررات لغو می شد و مردم تمام شب را آزادانه در شهر رفت وآمد می کردند و در حمام ها، مساجد، زورخانه ها و قهوه خانه ها تا نزدیک سحر باز بود.
مسیرهای عمومی و بازارها با فانوس نفتی و روغنی تا صبح روشن بود. در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه یعنی سال 1297 قمری به جای چراغهای نفتی از چراغ گاز کارخانه حاج میرزاحسین خان قزوینی استفاده می شد. در زمان مظفرالدین شاه با به راه افتادن کارخانه 400 کیلوواتی حاج حسین آقا امین الضرب، برق جانشین چراغ گاز شد.
تهران قدیم دو خاطره از برق امین الضرب در ماه های شعبان و رمضان دارد. یکی چراغانی باشکوهی است که برای اولین بار در ایام جشن نیمه شعبان به وسیله چراغهای برق و لامپ های الوان انجام شد. این چراغها باعث خوشبینی مردم نسبت به برق شد، زیرا تا قبل از آن حتی بعضی رجال هم نسبت به اقدام امین الضرب بدبین بودند. خاطره دیگر مربوط به سال 1305 شمسی مصادف با ماه مبارک رمضان است که به سبب پاک کردن دیگ های بخار، قسمتی از کارخانه برق حاج امین الضرب از کار افتاد و آن سال برای روشن کردن شب های ماه مبارک رمضان از چراغهای زنبوری استفاده شد.
صدای شلیک توپ
اعلام غروب و افطار نیز در تهران و شهرستان های کوچک و بزرگ تا چندین سال پیش جالب بود. در تهران تا 50 سال پیش هر کدام از میدان های چهارگوشه شهر به دو توپ در ایام رمضان مجهز می شد و هر غروب و سحر با شلیک 3 تیر مومنان را از پایان روزه و آغاز شب با خبر می کرد.
رمضان ماه دوستی و نزدیکی مردم با یکدیگر بود، زیرا مردم معتقد بودند که قهر و دشمنی با برادران دینی به روزه و نماز آنها لطمه می زند و عبادتشان مورد قبول قرار نمی گیرد. به همین دلیل قبل از آغاز ماه رمضان به دیدار یکدیگر می رفتند و طلب بخشش می کردند، ضمنا در طول ماه نیز با گستردن سفره افطار از دوستان و آشنایان، مخصوصا مستمندان پذیرایی می کردند. این رسم در حال حاضر بیش و کم برقرار است. سفره قلمکار و پارچه ای افطار که به آن <پیش افطاری> می گفتند با غذاهای تهرانی تزئین می شد. غذاهای تهرانی عبارت بودند از ترحلوا، شیربرنج، نان روغنی، شیر، مربا، فرنی، خرما، خاکشیر یخ مال (شیره تابستان)، پالوده سیب (ویژه تابستان) و در زمستان <حلوا ارده.> پس افطاری هم عبارت بود از شامی کباب، چلوکباب، آبگوشت، چلوخورشت، کوفته، کباب حسینی و کباب بره که البته این غذاها بر سر سفره کسانی فراهم می شد که صاحب آن دستش به دهانش می رسید. پس از افطار شب چره و به قول فرنگی ها دسر شروع می شد که عبارت بود از زولبیا و بامیه، پشمک، باقلوا و قطاب و انواع میوه های فصل (بعضی از دسرهای یادشده، مثل زولبیا و بامیه همچنان جزو رسوم رمضان تناول می شود.)
غذاهای سحر بیشتر از برنج درست می شد چون تشنگی به دنبال نداشت و به قول قدیمی ها آب نمی کشید. در تابستان موقع سحر از خوردن دوغ و ماست خودداری می کردند، زیرا تشنگی ایجاد می کرد و به جای آن هندوانه و خربزه می خوردند.
تعزیه در رمضان
تا پایان سلطنت محمدعلیشاه، مجالس تعزیه معمولادر ایام ماه محرم و صفر در تهران اجرا می شد، ولی در دوران احمدشاه در ساختمان تکیه آقا در حصار بوعلی شیران (جنوب نیاوران) به دستور کامران میرزا نایب السلطنه، تعزیه خاص ماه رمضان بعدازظهرها تا قبل از افطار در مقابل احمدشاه و خانواده سلطنتی اجرا می شد.
کسبه تهران قدیم در ماه رمضان غیراز بقال، قصاب و خباز عموما تعطیل می شدند، زیرا اکثر مردم به دلیل شب زنده داری تا ظهر روز بعد خواب بودند. در کنار عبادات روزهای ماه رمضان، تفریحاتی نیز برای روزه داران معمول بود که از آن جمله معرکه گیری درویش ها و مارگیرها در فضای باز مساجد معروف تهران مثل مسجد سپهسالار، مسجدشاه و مسجد جامع بازار و سرقبر آقا دیدنی بود. در داخل شبستان مساجد محلات پس از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر برنامه وعظ و تبلیغ آغاز می شد. تا قبل از مشروطه و وعاظ در مبنای فقط مسائل دینی مطرح می کردند. بعدها برای اولین بار سیدجمال الدین اصفهانی (پدر محمدعلی جمال زاده از نویسندگان معروف) در ماه رمضان مسائل سیاسی را نیز در منبر مطرح می کرد. آن مرحوم در مساجد سیدنصرالدین، مسجد شاه و مسجد شیخ عبدالحسین (مسجد آذربایجانی ها) سخنرانی های مذهبی و سیاسی می کرد و تندنویسان آن زمان بیانات سید را نوشته و در روزنامه معروف <جمالیه> منتشر می کردند.
در دوران پهلوی دوم نیز واعظ معروف، استاد علامه فلسفی در سال های قبل از کودتای 28 مرداد سال 32، ظهرها بعداز نماز جماعت در مسجد سلطانی سخنرانی می کرد که به طور زنده از رادیو تهران پخش می شد. بعد از کودتا برنامه سخنرانی آن مرحوم به مسجد آقاسیدعزیزا... بازار منتقل شد که تا پایان دهه چهل ادامه داشت. در آن دوران دو مجلس سخنرانی بسیار پرجمعیت ظهرها در تهران برگزار می شد که در درجه اول منبر حاج آقا فلسفی بعد از نماز آیت الله العظمی خوانساری در مسجد آقاسیدعزیزالله و مجلس دیگر، سخنرانی حضرت آیت ا.. مکارم شیرازی بود که ظهرها در مسجد ارگ برگزار می شد.
در زمان ناصرالدین شاه پس از بنای مسجد سپهسالار از آقا شیخ ملامحمدعلی معروف به <حاج آخوند رستم آبادی> تقاضا شد که در ایام ماه مبارک رمضان در این مسجد اقامه جماعت نماید و ایشان این دعوت را اجابت کرد. ضمنا بعد از نماز، آن مرحوم در مسجد مردمی نیز می رفت که نماز جماعت و منبر حاج آخوند در رمضان در عهد ناصری جزو باشکوه ترین نماز جماعت مجلس وعظ در سطح تهران آن روزگار به شمار می رفت. شایان ذکر است ایشان یکی از فاضل ترین شاگردان شیخ مرتضی انصاری در نجف اشرف بود که در سال 1332 قمری در سن 82 سالگی در زادگاهش رستم آباد شمیران بدرود حیات گفت. مزارش در کنار بوستان اختیاریه واقع در محله اختیاریه زیارتگه اهالی و به قولی وجود تربتش خیروبرکت منطقه است.
بازار مکاره
اما بازار مکاره هم در این ایام دیدنی بود. رمضان چهره جلوی مساجد معروف تهران مثل مسجد سپهسالار را عوض می کرد، زیرا بساط دارها و خرده ریزفروش ها سفره اجناس خود را پهن می کردند و در این بساط انواع و اقسام پارچه، ظروف مسی و وسائل زینتی به فروش می رسید. بیشتر مشتریان این بساط بانوان بودند. این شعار بیشتر فروشنده ها بود: <کفگیر با ملاقه/ مال اکبر چلاقه/ آی خانم ها همت کنید/ پول ندارید قیمت کنید...>
شب های ماه مبارک
در شب های رمضان مردم تهران برای خود سرگرمی هایی ترتیب می دادند که هنوز هم بعضی از آنها معمول است. در این شهر معمولاهر دسته از تهران های بعد از تناول افطار و شام و به جا آوردن نماز رهسپار محله دیگری می شدند. آنها که ورزشکار بودند به زورخانه می رفتند، جوان ترها جایشان اغلب در قهوه خانه بود، هر شب ورزشکاران محلات مختلف برای دید و بازدید به زورخانه محلات دیگر می رفتند و شب دیگر در محله می ماندند تا بازدید پس بدهند. ترنابازی و سخنوری نیز سنت ماه رمضان بود. کسانی که به قهوه خانه محلات دیگر می رفتند، چند غزلخوان و خوش نفس همراه می بردند که به قول معروف در زمان جریمه شدن با خواندن غزل کنف نشوند. مساجد محلات شهر از شلوغترین مراکز عمومی به حساب می آمد که پذیرای اکثر قریب به اتفاق اهالی به شمار می رفت. معمولارسم بر این بود که اکثر مساجد، نماز جماعت مغرب و عشاء را در اول اذان بر پا می کردند و نمازگزاران با یک خرما روزه خویش را باز کرده، سپس به خانه رفته، افطار می کردند و بعد از گذشت ساعتی مجددا به مسجد باز می گشتند. برنامه مسجد عموما به این صورت تنظیم شده بود که ابتدا واعظ منبر می رفت و پس از سخنرانی بلافاصله درس قرآن شروع می شد که اکثر علاقه مندان آن نوجوانان و جوانان بودند. ناگفته نماند که این سبک و روش کماکان چون گذشته در مساجد برقرار می باشد.
لذت بیداری سحر
در تهران قدیم برای بیدار شدن در سحرهای ماه مبارک رمضان و تشخیص و دقت دقیق و انجام اعمال مخصوص سحر از وسایل و روش های گوناگون استفاده می کردند. این روش ها امروزه کاربردی ندارد و منسوخ شده است، ولی اطلاع از آن خالی از لطف نیست.
بانگ خروس: یکی از راه هایی که از قدیم الایام تهرانی ها برای بیداری سحر از آن استفاده می کردند صدای بانگ خروس بود. از این رو وجود خروس را در خانه خوش یمن می دانستند، به خصوص خروس سفید چهل تاج که نشانه خیر و برکت بود.
سوره یاسین و طه: بعضی به نیت اینکه سحر از خواب بیدار شوند قبل از خواب سوره یاسین و طه می خواندند و از خداوند می خواستند که سحر خواب نمانده و در فرصت مناسب بیدار شوند.
چراغ روشن: قبل از نصب کارخانه برق در تهران، بعضی از خدام مساجد یکی دوساعت به سحر چراغهایی را روشن می کردند و در نقاط مرتفع شهر و گلدسته مساجد می گذاشتند تا مردم با دیدن نور چراغ به نزدیک شدن سحر پی ببرند.
کوبیدن دیوار همسایه: در ماه رمضان همسایه ها با هم قرار می گذاشتند هر کسی سحر زودتر بیدار شد، همسایه های دیگر را هم بیدار کند. در صورتی که خانه ها دیوار به دیوار بود، با کوبیدن مشت های پیاپی به دیوار، در غیر این صورت به درخانه همسایه می رفتند و کوبه در را می کوبیدند تا از خانه صدای <کیه> بلند شود و مطمئن شوند اهل خانه بیدارند.
نذر کردن نیکوکاران: در قدیم گاهی افراد مومن و معتقد برای ثواب یا نذری که داشتند سحرهای ماه رمضان مردم را بیدار می کردند. برای این کار نزدیک سحر از کوچه ها می گذشتند و با خواندن اشعار مذهبی یا کوبیدن حلقه در خانه ها و یا با کوبیدن قطعه ای چوب روی طبل و حلب خالی مردم را بیدار می کردند.
صدای مناجات: بسیاری از مردم تهران قدیم با صدای مناجات یک ساعت مانده به سحر که از گلدسته مساجد و پشت بام ها بلند می شد از خواب بیدار می شدند. این مناجات غالبا سوره والفجر یا دعاهایی از کتاب زادالمعاد و دیگر کتب ادعیه (قبل از انتشار مفاتیح الجنان) یا صحیفه سجادیه و اشعار خواجه عبدا... انصاری بود.
پیراهن مراد
آخرین مراسم ماه رمضان قبل از عید فطر در شب و روز بیست و هفتم اجرا می شد. بنابر اعتقاداتی که تهرانی های قدیم داشتند روز بیست و هفتم رمضان را روز کشتن <ابن ملجم> می دانستند.
شب بیست و هفتم، کله پاچه می خوردند به این بهانه که سرابن ملجم را خورده اند. خوردن آجیل مراد هم از مراسم این شب بود. این آجیل با تقاضا از افرادی که نامشان محمد، علی یا فاطمه بود تهیه می شد که ترکیبش هم خرما، پسته، فندق، تخمه، نخودچی، بادام و شکرپنیر بود. یکی دیگر از تشریفات روز بیست وهفتم، دوختن <پیراهن مراد> در مساجد مشهور نظیر <سپهسالار>، <جامع بازار> و <سلطانی> بود. زنان و مردان حاجتمند پس از عرض تقاضا از 40 نفر که نامشان محمد، علی یا فاطمه بود از یک مغازه پارچه فروشی که اسم صاحبش محمد یا علی و دکانش هم رو بهقبله بود پارچه می خریدند و بین دو نماز ظهر و عصر روز بیست وهفتم در مساجد ذکر شده می بریدند و می دوختند و بعد از نماز به تن صاحب حاجت می کردند. در اواخر سلطنت قاجاریه که چرخ خیاطی در منازل اعیان و اشراف راه یافت، زنان رجال برای دوختن پیراهن مراد چرخ خیاطی خود را به وسیله نوکران خود به مسجد می فرستادند تا مراد آنها هم داده شود. در ماه رمضان تهران امروز دیگر خبری از ترنابازی در قهوه خانه ها و صدای شلیک توپ در افطار و سحر، بانگ خروس، کوبیدن دیوار همسایه و مناجات روی بام نیست و کسی هم به دنبال تهیه آجیل مراد و دوختن پیراهن مراد و چیدن پیش افطاری و پس افطاری نمی باشد. بدون شک حال و هوای تهران و فرهنگ مردم آن دستخوش تغییرات فاحشی شده است.
مازندران
در مازندران افرادی که حاجتی داشته باشند برای برآورده شدن آن نذر ختم انعام میکنند و برای این کار از کسانی که در قرائت قرآن تبحر دارند دعوت میکنند و به هنگام خواندن قرآن مقداری نمک، چند قرص نان و چند ظرف آب در سینی بزرگی میگذارند و در مجلس قرار میدهند.
پس از خواندن سوره انعام افراد روزه خود را با غذاهایی که در سینی قرار دارد باز میکنند و نانهای باقیمانده را به عنوان تبرک در سفره نان قرار میدهند تا برکت پیدا کند و در ادامه صاحب مجلس سفره افطار را پهن میکند.
قدیم در مازندران رسم بود افرادی که فرزند پسر میخواستند نذر میکردند که در طول ماه مبارک رمضان مردم را برای خوردن سحری بیدار کنند، به این صورت که یک پیت حلبی خالی به گردن خود میآویختند و با چوب به آن ضربه میزدند تا مردم برای سحری بیدار شوند که البته این رسمها هماکنون از بین رفته است.
نذر حلوا از دیگر نذورات مردم این منطقه است که در شب 15 ماه مبارک رمضان همزمان با میلاد امام حسن مجتبی (ع) زنان به عنوان نذر قند، چای، خرما و زغال به مسجد میبرند که این کار تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه دارد.
همچنین در کنار این مواد حلوا، آش، زولبیا و بامیه سنتی، فرنی، آبگوشت و باقلای پخته با پلو به میان روزهداران میبرند.
قدیم در ساری در زمان افطاری هر کسی که نذر داشت مجمعهای از کل نذورات خود را به عنوان افطاری درست میکرد و به زندان شهر میبرد.
در خصوص عزاداری مردم مازندران از شب نوزدهم تا آخر ماه رمضان میتوان گفت که مردم استان در این شبها در مدح امام علی (ع) شعر میگویند و مردم نذورات خود را به صورت پول داخل کشکول میگذارند، در آن شب خرما، شربت زعفرانی و فرنی به عنوان نذورات به روزهداران داده میشود.
روزهسری
کسانی که در مازندران برای نخستین بار به سن تکلیف میرسند و روزه میگیرند تا زمانی که از جانب بزرگترها به عنوان روزهسری هدیهای نگیرند، افطار نمیکنند.
معمولاً این هدایا شامل چادر نماز و طلاجات برای دختران، پول و انواع نقرهجات قدیمی برای پسران است.
سحر و افطار
مازندرانیها بر این اعتقادند که سحر را نمیخوابند، زیرا نماز نافله شب میخوانند و به ویژه مناجات حضرت امیر در مسجد امیر را به نام مولا یا مولا زمزمه میکنند.
مردم استان مازندران یا با صدای خروس و یا با سحرخوانی آوازخوانان خود را برای سحر آماده میکنند.
سحرخوانان با صدای بلند میخواندند: سحر شد بپا خیز هنگام نماز است و همسایهها نیز با این آواز دیگران را برای سحری در صورت خواب بودن بیدار میکردند.
قرائت مناجات ابوحمزه ثمالی و خواندن یک جزء از قرآن توسط باسوادان از دیگر سنتهای مردم مازندران بوده است .
ساک با کوکو، تخم مرغ و برنج و در قدیم نیز قرقناق از غذاهای محلی مازندران بود که اعتقاد داشتند خوردن این غذاها در طول روز مانع گرسنگی و ضعف میشود.
دعوت از اقوام و فامیل به افطاری یکی از مهمترین مراسمی است که مردم مناطق مازندران به آن پایبند هستند، یا مولا زمزمه میکنند.
هرمزگان
با قطعی شدن ماه رمضان استان هرمزگان حال و هوای رمضان به خود می گیرد تقریبا خوردن و آشامیدن در ملاعام برچیده می شود و تا غروب هر روز به حرمت این ماه عزیز کسی به خود اجازه نمی دهد در بین مردم روزه خواری کند .
کسانی که توانایی گرفتن روزه در این ماه دارند چهره های معنوی و بندگی خدا از دور مشخص است و روزه را با جان و جسم خود لمس می کنند.
مردم این استان در این ماه اعتقاد به برکت نعمت های خدا دارند و در بین آنها به ماه برکت معروف است لذا هر نوع درآمد و افزایش رزق و روزی را مبدا و منشا آن دراین ماه می دانند.
دراین ماه آیین های زیادی از خواندن قرآن و دعاهای مستحبی، نمازهای قضا و نماز و دعا برای پدر ومادر و درگذشتگان از سوی مردم خوانده می شود.
ربنای هرمزگان که ازسحرگاهان آغاز می شود تنها با خوردن افطاری به پایان نمی رسد و تا پاسی از شب ادامه دارد.
در ماه رمضان مساجد هرمزگان بویژه در شهر بندرعباس بیش از ماههای گذشته شلوغ تراست و نماز گزاران پس ازاقامه نماز و مختصری افطاری معروف به لب گشودن افطار به خواندن یک جزء قران می کنند.
این رویه به مدت سی شب ادامه دارد و شب های قدر دعاهای مستحبی از قبیل جوشن کبیر و نمازهای مستحبی ،آیین های قرآن بر سرگذاشتن تا پاسی از شب ادامه دارد.
شب های قدر که معروف به شب های ضربت خوردن و شهادت حضرت علی (ع) نیز است شب های قتل هم می گویند که علاوه برآین های یاد شده آیین های سوگواری شهادت مولای متقیان هم برگزار می شود.
خواندن 100رکعت نماز مستحبی و دعای معروف جوشن کبیر یا 100بند دربین ساکنان این خطه همچنان در شب های قدراز اهمیت وجایگاه خاصی برخوردار است.
دعای 100بند که همراه با هربار جمله الخوص خللسنا من النار یا رب به پایان می رسد به نخی که همراه دارند یک گره می زنند و پس از پایان دعا در جای مناسب نگه می دارندوبه دعای 100بند معروف است واعتقاد دارند که کسی که همراه داشته باشد و یا در خانه نگه داری کند با مشکل مواجه نمی شود.
از شب بیست ویکم رمضان آیین های ختم قرآن و فاتحه اموات نیز به مدت 9 شب در این استان به جریان می افتد و دراین شب ها برخی از مردم به یاد درگذشتگان خود بویژه درپدر ومادر،خواهر و برادر مراسم یاد بودی برگزار می کنند.
این برنامه از این قرار است که یک تا چند قاری معروف به ملا عصر به منزل خود دعوت می کنند و هریک یک جز قرآن را به نیت ثواب به روح اموات دعوت کننده تلاوت می کنند.
این رسم یک سابقه دیرینه در نزد هرمزگانیها دارد که هنوز برخی از آن یاد می کنند و معتقد ند که اموات آنها در ماه رمضان چشم انتظار هستند و این رسم در سال دوبار انجام می شود.
می گویند سرمنشا و خاستگاه این رسم قرآنی و نوعی گرامیداشت یاد وخاطره اموات ودرگذشتگان است و روح آنها با این کار شاد می شود.
این مناسبت نوعی احترام به اموات و به یاد آنها بوده و معتقد روح آنها در این مجلس حاضر وانتظار دارد که به یاد آنها باشند و درشرایط عادی برخی از مردم درشب های دوشنبه وجمعه نیز پس از خوردن مقدار غذا یا میوه با خواندن یک با سوره حمد و سه بار سوره اخلاص ازمردگان خود یاد می کنند.
این رسم موجب می شود که اعضای یک فامیل که برخی به بیش از 100نفر می رسد در یک شب در منزل یکی از آنها اقوام جمع شوند و یک نوع دید و بازدید و احوالپرسی از هم دیگر نیز تلقی می شود.
تدارک افطاری معمولا برعهده یک تا چند خانواده در یک محل است که از لحاظ مالی فشاری به دیگر اعضای خانواده به وجود نیاید.
از موضوع فاتحه اموات که بگذریم به خوراکی ها و شیرینی ها دراین ماه در هرمزگان بپردازیم که رنگین ترین بخش غذا را سفره افطار را تشکیل می دهد.
بیشتر مردم عادت دارند بطور معمول افطاری خود را با آب جوش یا چای کمررنگ و خرما و رطب بازکنند که دراین فصل خرمای تازه اعم از خزیزی، مرداسنگ، زرد و هلیلی در بازار موجود است.
به هنگام افطار خوراکی های دیگر مثل فرنی، شیرینی و نان های محلی و همچنین رنگینه در سر سفره خودنمایی می کند که بیشتر مردم افطار خود را با این خوراکی ها اول باز می کنند و سپس نماز مغرب وعشا می خوانند و پس از یکی دوساعت شام صرف می کنند.
روزهای پایانی رمضان هم حال وهوای دیگری دارد که معروف به این است که صدحیف که ماه رمضان رفت و صد شکر که عید رمضان آمد.
مردم در روزهای پایانی رمضان به اسقبال عید می روند و پس ازاقامه نماز عید فطر برخی به زیارت اهل قبور می روند وبه یاد درگذشتگان خود قران و فاتحه می خوانند و برخی هم به دیدار بزرگترهای خود می روند.
یکی از سنت های حسنه مردم در روز عید فطر ،پرداخت فطریه و در اصطلاح محلی (سر روزه ) است که پیش از اقامه نماز عید فطر آماده می کنند که برخی در همان میعادگاه نماز تحویل می دهند وبرخی هم که افراد فقیر ونیازمندی می شناسند به خانه آنها می فرستند.
دراین روز بیشتر خانواده ها دیدار جمعی با تمام اعضای خانواده دارند که اکثر آنها در یک مهمانی بزرگ شرکت می کنند و پس از نهار ظهرعید رمضان به دیدار بقیه فامیل ودوستان خود می روند و این گونه ربنای ماه مبارک رمضان در هرمزگان شکل می گیرد.
آذربایجان
آذربایجان از دیرباز به سرزمین خدا پرستی، وحدانیت و نیز عشق به ولایت و تشیع و امالقرای اسلام لقب گرفته است، اما آنچه که در اولین گام می توانم در آستانه رمضان و یا در روزهای روزه در بین مردم آذربایجان مشاهده کرد تغییر رفتار و منش آنها و سیل دعوت به افطارهاست.
افطار دادن به قدری در بین مردم آذربایجان از جایگاه بالایی برخوردار است که هر یک سعی می کند بر دیگری پیشی گیرد به همین خاطر اگر شما در آذربایجان بخواهید افطاری بدهید بعد از دهم ماه رمضان دچار مشکل خواهید شد چون قبلاً رزور شده است!
* نزیه
برخی از مردم یکی دو روز قبل از ماه رمضان یعنی روزهای آخر ماه شعبان را به نیت استقبال از ماه مبارک رمضان روزه میگیرند.
مردم آذربایجان شرقی با خانهتکانی به استقبال ماه مبارک رمضان میروند و یکی دو روز مانده به آغاز ماه مبارک رمضان مردم روستاهای آذربایجان شرقی فطیری به نام «نزیه»درست میکنند.
نزیه یک نوع نان محلی مغزدار است که روی آن با چنگال و ته استکان بزک شده است. این فطیر از شیرینیهای مخصوص ماه رمضان است .»
* قاباخلاما
پیش از اینکه رادیو و تلویزیون اعلام آغاز ماه رمضان را به عهده بگیرند، روستائیان برای رویت هلال بالای بام میرفتند و ساعتها منتظر میشدند یا سواری را به شهرهای اطراف میفرستادند تا از دیده شدن هلال خبری بیاورد. رسم پیشواز هم در میان متدینین وجود دارد که به آن «قاباخلاما» میگویند . آنها دو یا سه روز قبل از رویت هلال به پیشواز ماه رمضان میروند و روزه میگیرند .»
* رویت هلال ماه و نگاه کردن به آئینه
بزرگترها بعد از رویت هلال ماه رمضان، به چهره یک کودک معصوم یا یک فرد مومن و نمازخوان نگاه میکردند و اعتقاد داشتند که نگریستن به صورت آدمهای بینماز و روزهخوار، خوش یمنی درپی نخواهد داشت.
نگاه کردن بهآیینه و فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بعد از رویت هلال ماه هنوز هم به عنوان یک رسم در بین پیرمردان مناطق روستایی استان، مرسوم است.
این عادت بر این اعتقاد مبتنی است که باید در ماه رمضان دل مومن همچون آیینه صاف و روشن باشد و از ناپاکیها صیقل یابد.
پیرمردان برای این منظور همواره آئینه کوچکی در درون جیب خود داشتند و بعد از اینکه خود به رویت آیینه میپرداختند، با فرستادن صلوات چندین بار آئینه را به دور خود و اهل خانواده میچرخاندند.
هر چند این رسم در طی سالیان اخیر به دلیل توسعه رسانه های گروهی، موضوعیت خود را از دست داده اما هنوز که هنوز است بسیاری از پیرزنان و پیرمردان روستانشین برای کار مبادرت می کنند.
پیش از این همچنین قبل از آغاز ماه رمضان از طرف مردم روستاهایی که روحانی نداشتند، نمایندگانی به نزد امامجمعههای شهرها فرستاده می شد و از آنها درخواست میکردند که یک روحانی را به نمایندگی از خود به روستا بفرستند. روحانی فرستاده شده را با سلام و صلوات به روستا میبردند و هر شب در خانهای مهمان میشد تا ماه رمضان به پایان برسد .»
* غباروبی منازل و مساجد
در آذربایجان شرقی مخصوصاً زنان روستایی در ماه رمضان مانند عید نوروز اقدام به غبارگیری از منازل میکردند و مردم این منطقه اقدام به غباروبی مساجد میکنند.
زنان مومنه آذربایجان بر این اعتقاد بودند خانهای که برای شروع ماه رمضان پاک و تمیز نباشد، خیر و برکت ماه مهمانی خدا، از آن گریزان میشود.
* افطاری
افطاردهی در آذربایجان شرقی از هفته دوم ماه رمضان مرسوم است و معمولا فقرا را به مراسم افطاری دعوت میکنند و البته از افراد فامیل نیز وعده گرفته میشود.
اما آنچه که اغلب بر سر سفره افطاری آذربایجان ها دیده می شود از نان های روغنی گرفته تا سوپ و خرماهای تزئین شده با گردو، پودر گردو ، پنیر ،سبزی، ماست، مربا، شیر برنج و انواع حلیمهاست.
در گذشته آبگوشت از غذاهای مرسوم افطاری بوده است اما امروز افطاریها تفاوت چندانی با دیگر نقاط کشور ندارد فقط آش دوغ و آش رشته مرسوم است و اخیرا گذاشتن سوپ هم بر سر سفره افطار در تبریز مرسوم شده است.
امروزه نان روغنی پزهای بازاری کار خانمها را راحت کرده اند اما چه بسیار زمان کدبانو که، لذیذترین و خوشمزه ترین کلوچه ها ، نان ها و کیک ها و شیرینی ها را برای مهمانان روزه دار خود تدارک می بینند.
اما در این میان آنچه باید به وجودش آنهم در عصر تکنولوژی و پیشرفت حسرت خورد، انتقال این سنت حسنه از داخل خانه های با صفا و کوچک شهروندان و روستائیان به داخل سالن های بی روح و تالارهای غذاخوری است، اگر تا دیروز با خرما و آب داغ و سوپی خانگی از روزه داران پذیرایی شده و و زنان آذربایجانی کدبانوگری و دست پخت های هنرمندانهای خویش را به رخ مهمانان می کشیدند،اکنون به دلیل زندگی ماشینی غذاهای رنگارنگ، گران قیمت و مصنوعی بر روی میزها چیده می شود.
اما این تغییر شیوه هم به نوعی از نیت خیرخواهانه مردم آذربایجان حکایت دارد.
اما شیرین ترین افطاری به تازه دامادها و تازه عروس ها اختصاص دارد، پسران و دختران نامزد در ایام زمپان جایگاه ویژه ای در سر سفره افطار دارند . خانواده آقا دامادها و عروس خانم ها هم جای خود دارد.
کار و بار شیرینی فروش ها و مخصوصاً آن دسته از قنادی های که زولبیا و بامیه و کلوچه ها و نان روغنی ها مخصوص و معروف خود را می پذند نیز در این ایام سکه می شود.چند ساعت به افطار مانده می توان شور و حرارت و صف های طولانی در مقابل این شیرینی فروش ها را مشاهده کرد.
* اوباش دان
اوباشخوری در آذربایجان غربی
پختن نان و حلوا نیز یکی از متداولترین سنتها در این استان است. حلوای ماه رمضان در بین مردم روستایی به «تره» مشهور است که آرد آن را با مقداری شیر آمیخته کرده و پس از آنکه خشک شد با روغن حیوانی یا معمولی سرخ کرده و به آن عسل اضافه میکنند. «یاغلی فتیر» هم اسم نانی است که در این ماه پخته میشود. این نان که نوعی نان روغنی محسوب میشود، علاوهبر مصرف در سر سفره خانوادهها، به نیت نذری و هدیه هم داده میشود و مردم معتقدند کسی که از این نان بخورد در طول روز گرسنه نمیشود. سحری خوردن در استان آذربایجان غربی به «اوباش» معروف بوده و وقت آن نیز یک ساعت مانده به اذان صبح است.
اما سحری خوردن و سحری بلند شدن هم برای خود در آذربایجان و به ویژه در روستاهای آن آدابی دارد هنوز هم که هنوز است روستائیان و عشایر آذربایجان با صدای ضربه همسایه بر دیوار خانه شان از خواب بیدار می شوند اگر سحرگاهان که در روستاهای دور افتاده آذربایجان بر روی پشت بام خانه ای قرار بگیری می بینی که چه شور و نشاط مبرهن در روستاها حاکم است چراغ خانه ها یکی یکی روشن می شوند همسایههای دیوار به دیوار زنجیر وار یکدیگر را به فریضه الهی فرا می خوانند و حسن ختام این شعر منظوم سحری خوردن به شیواترین موسیقی آسمانی یعنی اذان صبح ختم می شود.
در روستاهای استان در ماه رمضان، وسیله آگاه شدن مردم از اوقات شرعی، عمدتا به وسیله موذنهای روستایی، حرکت ستارگان و بالاخره بانگ صبحگاهی خروسهای محلی بوده است.
در بین عامه مردم، زمان سحری خوردن در بین مردم منطقه به « اوباش» یا « اوباش دان» مشهور است و وقت آن نیز یک ساعت مانده به اذان صبح است.
موذنین روستایی، با صدای نافذ و گیرایی، وقت سحر را بر پشت بامهای منازل یا مساجد روستایی با دعایی که در محل به آن « مناجات » میگویند، اعلام میداشتند.
مناجات شامل چند قطعه دعا به زبان عربی و ترکی و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بوده است.
پیرمردان در سطح روستاها، هنوز هم با حسرت زیادی خاطراتی از شیوه بیان، گیرایی و زیبایی صدای مناجات خوانان نقل میکنند.
همچنین در گذشتههای نه چندان دور در مناطق روستایی وقت سحر و اذان صبح از روی حرکت ستارههایی که اصطلاحا به آنها « اولکرلر» میگفتند تعیین میشد.
ماه رمضان در آذربایجان، هنوز هم ماه احسان، اطعام و تجدید دوستیهاست و اکثر خانوادهها، سعی میکنند حداقل برای یکبار در طول این ماه برای افراد فامیل و نزدیکان، افطاری بدهند.
دادن افطاریهای جمعی، برای مستمندان هنوز هم، در سطح برخی از مساجد شهری و روستایی استان در شب های ماه رمضان مرسوم است.
مراسم نیمه ماه رمضان یعنی روز تولد امام حسن مجتبی (ع) نیز در آذربایجان گرامی داشته می شود هر چند مراسم عقد و عروسی در این ماه در بین مردم آذربایجان متداول و معمول نیست اما بسیاری از خانواده ها نیز فراهم کردن مقدمات یک زندگی مشترک و مراسم بله برون را در ایام رمضان و به ویژه پانزدهم پربرکت و میمون می دانند.
* شبهای احیا
اما شبهای احیا در آذربایجان از جایگاه ویژه ای برخوردار است مساجد حسینه ها، مصلی ها همه از خیل مشتاقان وصال دوست و خریداران مغرفت ،پابرهنگان و تشنگان محبت و رحمت دوست آکنده و لبریز است.«سبحانک یا لا اله الا انت،الغوث الغوث خلصنا من النار یارب» و این آوای سوزناک هر آذربایجانی است که در شب های قدر (19 – 23 رمضان) از دل سینه های مالامال از امید رحمت و مغفرت پروردگار جاری می شود.در این روزها و شب ها محبت،مهربانی،احسان و نیکوکاری مردم آذربایجان و خانواده های آنان به اوج خود می رسدخوشحال و با نشاط از آن جهت که رمضان این ماه پرفیض و برکت را در یافته اند و به این توفیق بزرگ نائل شده اند و مغموم از آن جهت که این ماه دوست داشتنی در حال خداحافظی از آنهاست.
* زیارت اهل قبور
در عصر واپسین روز از ماه رمضان بسیاری از خانواده ها در بسیاری از شهرها و روستاها به زیارت اهل قبور رفته و نذر و احسان می کنند.کودکان و نوجوانان نیز از این آداب و رسوم سنتی و معنوی سهمی برای خود دارند آنها پا به پای بزرگان و والدین خود سحری می خورند و چون ظهر شرعی فرا می رسد افطار زود هنگام می کنند. آنها نیز از فیوضات این ماه پربرکت مستفیض می شوند.
* دوختن کیسه لعن ابن معلجم
رسم کیسهدوزی 27 ماه رمضان که هنوز در برخی مناطق این استان زنده است ، « معروف است که روز 27 ماه رمضان شب قصاص ابن ملجم است. در این روز زنان برخی مناطق کیسهای میدوزند که به کیسه لعن ابن ملجم یا کیسه مراد معروف است. در شب بیست و هفتم ماه رمضان با هر سوزنی که به این کیسه میزنند، یک بار به ابن ملجم لعنت میفرستند .»
* فطریه
در آخرین روز سرپرست خانواده با محاسبه میزان فطریه افراد آن را از قوت سالانه یا از پول توی جیب جدا کرده و در محل خاصی قرار میدهند.
فطریه در روستاها شامل آرد یا گندم میشود که سرپرست خانواده آن را در پشت در و در داخل منزل قرار میدهد که در اولین فرصت به افراد فقیر و مستمند تحویل دهد.
در برخی از مناطق روستایی و شهری در روز پایانی ماه رمضان بعد از ادای فریضه مغرب و عشا، آیین خداحافظی ماه رمضان برگزار میشود که این آیین شامل نمازهای مستحبی و دعاهاست.
در میان مردم آذربایجان شرقی رسم است که مادر خانواده، کاسهای را پر از گندم میکند و از بزرگ تا کوچک بر روی آن دست میزنند. همه سعی میکنند در هنگام اعلام عید در خانههای خود باشند تا فطریهشان به گردن کس دیگری نیفتد. مردم استان معتقدند که باید فطریه را در همان روز اول به فقرا بدهند .»
بعد از برگزاری نماز عید در مسجد محل، مردم به دید و بازدید میروند و خصوصا به کسانی سر میزنند که نوعید دارند.
اما هلال ماه شوال که به بام باختر آسمان نقش می بندد حلول شوال و پایان رمضان حتمی است و فردایش عیدفطر است و شادی و نشاطی دیگر و به شکرانه توفیق یک ماه روزه داری و منزلت در جوار محبت پروردگار را جشن و سرور و شادمانی خانواده ها را در بر می گیرد.هرچند که این جشن در ذات خود اندکی هجران دارد چرا که این ماه دوست داشتنی برای سالی دیگر از خانه ها رخت بر بسته است.
لرستان
بنا به سنت دیرینه، مردم این دیار چند روز قبل از فرارسیدن این ماه عزیز با روزه داری و عبادت به استقبال ماه رمضان می روند.
در این ایام بازار خرید و فروش زولبیا و بامیه، حلیم و خرما رونق بیشتری می یابد و مردم مومن استان سعی می کنند به هنگام افطاری بیشتر از این اقلام غذایی استفاده کنند.
یکی از سنت های رایج مردم این دیار که در ایام ماه مبارک رمضان بیشتر مورد توجه قرار می گیرد، فرستادن بخشی از غذاهای افطار و سحر به درب منازل همسایگان بوده که به اصطلاح عامیانه به آن "کاسم سا" می گویند.
بانوان لرستانی نیز توجه ویژه ای در پخت غذاهای افطار و سحر داشته و با پختن انواع آش ها، شله زرد، فرنی، حلوا و شیربرنج جلوه ای خاص به سفره های منازل خود می بخشند.
تهیه و پخش نذورات مردمی در این ماه پرفیض نیز نسبت به دیگر ایام سال نمود بیشتری پیدا کرده و هیات های مذهبی استان نیز فعالیت بیشتری در تهیه و پخش نذورات مردمی و پخش آن در میان مستضعفان جامعه دارند.
برپایی محافل انس باقرآن کریم، تلاوت وتفسیر کلام وحی، رسیدگی به محرومان و نیازمندان جامعه، زیارت اماکن متبرکه، حضور در مراسم مذهبی، برگزاری آیین های احیا در لیالی قدر، اجرای سنت پسندیده صله ارحام و نماز عید فطر از مهمترین آداب و رسوم معنوی مردم لرستان در ماه ضیافت الله است.
آنچه که در این ماه در لرستان بیش از هر زمان دیگری جلوه خاصی دارد حضور اغلب مردم به خصوص نوجوانان و جوانان برای اقامه نماز در امامزاده ها، مساجد و سایر اماکن متبرکه مذهبی و همچنین شرکت در آیین وحدت بخش نماز جمعه است.
رفتن به درب منازل در وقت سحر و بیدار کردن مردم برای خوردن سحری یکی دیگر از سنت های دیرینه ای است که هنوز هم در برخی از محله های قدیمی شهرهای استان اجرا می شود.
روزه داران استان در ایام سوگواری امیرالمومنین در لیالی قدر اقدام به پخت حلوای نذری، شله زرد، آش و شربت کرده و به هنگام افطاری بین همسایگان و آشنایان خود توزیع می کنند.
بنا به سنت دیرینه مردم لرستان برخی از مردم روزه دار مقداری از حلوای نذری ایام لیالی قدر را به دلیل عظمت و بزرگی این روزها برای عید سعید فطر نگه می دارند تا هنگام خوردن صبحانه پس از یک ماه عبادت و بندگی در این روز مبارک از آن استفاده کنند.
جمع آوری فطریه برای مستمندان به خصوص افرادی که نسبت فامیلی با یکدیگر دارند نیز یکی از آداب حسنه ای است که از دیرباز در این استان وجود داشته است.
یزد
آداب و رسوم مردم مؤمن استان یزد که ریشه در فرهنگ غنی و اصیل اسلامی دارد به دلایل گوناگون در گذر زمان نه تنها دچار خللی نشده، بلکه روز به روز بر عظمت آن افزوده شده است.
در این میان آداب ماه مبارک رمضان، یکی از مصادیق فرهنگ عامه مردم دیار است که با ریشه های عمیق مذهبی مورد توجه همگان قرار دارد . این رسوم از قرن ها پیش دارای غنای ویژه ای است و مردم با شوق هر چه تمام آن را به جا می آورند. از نیمه ماه شعبان چهره ظاهری شهرها دگرگون می شود و مردم نیز با جنب و جوش به آماده کردن خود برای استقبال از ماه مبارک رمضان می پردازند.
مردم استان یزد چند روز قبل از ماه مبارک رمضان به نظافت و پاکسازی خانه ها و مساجد پرداخته و به استقبال این ماه پربرکت می روند. آنها نظافت و خانه تکانی را هنگام روز انجام می دهند زیرا اعتقاد دارند که جارو کردن در شب کراهت دارد. شب باید خانه تمیز باشد زیرا شیطان در محل کثیف ماندگار می شود، به این دلیل خاکروبه را نیز قبل از غروب آفتاب از خانه بیرون می برند.
مردم استان یزد معتقدند، همان گونه که در این ماه مبارک به تزکیه روح توجه می شود، باید به نظافت محل عبادت و سکونت نیز پرداخت. کلوخ اندازان، از جمله آداب و رسومی است که مردم مؤمن یزد با انجام آن به استقبال ماه مبارک رمضان می روند . مراسم کلوخ اندازان، به این شکل است که خانواده ها در کنار یکدیگر یک روز را به شادی می پردازند. علت نامگذاری این روز به کلوخ اندازان مشخص نیست .ولی شاید بتوان آن را بهانه ای دانست که افراد در کنار بزرگ تر خانواده جمع شده یا برای تفریح و شادی به دامن طبیعت پناه ببرند . در میان غذاهای مطبوعی که در این روز از سوی مردم طبخ می شود، نوعی آش است که در اصطلاح محلی به آن" شولی" می گویند.
سیستان و بلوچستان
ماه رمضان در بین مردم سیستان نیز همچون دیگر نقاط کشور با آداب و رسوم خاصی همراه است. سیستان به لحاظ دارا بودن پیشینه تاریخی خوب و غنای فرهنگی، از جایگاه و ارزش والایی در میان شهرستانها و مناطق مختلف کشور برخوردار است.
سحرخوانی و رمضان خوانی آیینهای مهم منطقه سیستان در ماه مبارک رمضان است که هر کدام ویژگی خاص خود را دارد.
برخی سوابق تاریخی و گفتهها نشان میدهد که آیین سحرخوانی و رمضان خوانی از حدود هزار و 400 سال پیش یعنی از اوایل اسلام نزد ساکنان سیستان مرسوم بوده است.
در آیین سحرخوانی، چند نفر از ریش سفیدان و معتمدان روستاهای سیستان قبل از آغاز سحر از خواب بیدار شده و با رفتن به پشت بام خانهها با خواندن اشعار محلی و مذهبی از جمله اشعار خواجه عبدالله انصاری و باباطاهر، مردم روستا را از فرارسیدن وقت سحر با خبر میکنند.
ترانههای عامیانه سیستانی به عنوان بخش مهمی از گنجینه فرهنگی این دیار نیز، توسط سحرخوانهای سیستان در وقت سحر خوانده میشود. آیین رمضان خوانی از هشتم تا چهاردهم ماه رمضان در سیستان مرسوم بوده و در میان مردم منطقه از محبوبیت خاصی برخوردار است.
در این آیین که شبها اجرا میشود، جمع زیادی از جوانان و نوجوانان هر محله در مقابل منازل مردم اجتماع کرده و اشعار محلی را با صدای رسا قرائت میکنند که از جمله آن اشعار رمضو الله الله رمضو، رمضو الله خوشنوم خدا، رمضو اومده مهمونش کنه، گوو گوسله ره قربونش کنه،ای سرا از کنه که کولک داره، اگه فهمو صابیو بورک داره،ای سرا از کنه که رو و باده، دو پسر داره که نو دوماده است.
شرکتکنندگان در این آیین پس از اجرای برنامه رمضان خوانی برای دریافت انعام از سوی صاحبخانه در انتظار میمانند. پس از لحظاتی کوتاه صاحبخانه با چهرهای گشاده با قدری کلوچه محلی یا مقادیری پول یا مواد غذایی درحد توان و وسع خود، به جمع رمضان خوانان پیوسته و در صورت تمایل همراه آنان رفته یا موادغذایی و پول در اختیار آنان قرار میدهد.
جوانان با اجرای آیین رمضان خوانی پول و غذا از مردم جمع آوری کرده و در میان نیازمندان و فقرا توزیع میکنند. این آیین در واقع برای کمک رسانی به مستمندان در ماه مبارک رمضان به خصوص کسانی که توان کار کردن و حرکت کردن نداشتند، برگزار میشد که متاسفانه رفته رفته کمرنگ شده است.
آیینهای رمضان خوانی و سحرخوانی ریشه در فرهنگ غنی مردم سیستان دارد و در واقع این آیینها قداستی خاص به ماه مبارک رمضان میبخشد.
کردستان
استان کردستان آداب و رسوم خاص خود را دارد.در ماه مبارک رمضان ندای مرحبا مرحبا با آهنگ و موزونی خاص در فضای استان کردستان به گوش می رسد.
مردم کردستان در آیین دیرین پیش از اذان مغرب با خواندن دعاهای مذهبی و اشعاری در مدح رسول گرامی اسلام حال و هوای معنوی خاصی به این استان می بخشند.
این اشعار مذهبی تا پانزدهم ماه رمضان به اوج خود می رسد و با گذشتن نیمی از این ماه مبارک تغییر لحن می یابد و با اشعاری سوزناک در فراق ماه رمضان آمیخته می شود و ندای الوداع الوداع در کوی و برزن این استان به گوش می رسد.
پخت نان های محلی با نام های برساق و نان تاوه ای از دیگر رسوم مردم کردستان در ماه مبارک رمضان است. همچنین مردم این دیار طبق آیینی دیرینه به پخت نوعی نان برای شب بیست و هفتم ماه مبارک که به آن کولیره می گویند مشغول می شوند و بعد از پخت، آن را بین همسایگان و اهالی محل تقسیم می کنند.
گیلان
در گیلان هنگام مراسم افطار آدابی را رعایت میکنند و افطار دادن به عنوان نذری و دعوت از خویشاوندان عروس یا داماد خانواده، به خصوص در دوران نامزدی تقریباً در تمام نقاط استان معمول است.
در شبهای احیا و به خصوص شب شهادت مولا علی (ع) و شب بیست و هفتم در منطقه هشتپر و رضوانشهر روزهداران تا سحر در مساجد بیدار میمانند و به دعا و نیایش میپردازند.
در منطقه تالش نیز بر این باورند که در این شبها حضرت خضر (ع) گذر میکند و در آن لحظه هر کسی نیتی کند و حاجتی بخواهد برآورده میشود.
شبهای ایام شهادت امام علی (ع) مردم عزاداری میکنند و به ویژه در شرق گیلان علاوه بر روضهخوانی در مساجد ، مجلس تعزیه هم اجرا میشود.
هنگام فرارسیدن عید فطر مردم در مساجد جمع میشوند و نماز میگزارند و عید را با آرزوی قبول بودن طاعات و عبادات ماه رمضان به یکدیگر تبریک میگویند.
مراسم عید فطر در منطقه تالش و بین هشتپر و رضوانشهر با ویژگی خاصی برگزار میشود. در این مناطق صبح زود قبل از نماز عید فطر به سراغ خفتگان در خاک میروند و بر سر مزار عزیزان از دست داده خود سوره یاسین میخوانند و پس از آن برای نماز به مسجد میروند.
در گذشته در اغلب روستاهای گیلان از جمله لیسار و نومندان در گورستان غذا میپختند و همه اهل ده اطعام میشدند اما امروزه دیگر رسومات قشنگ گذشته رنگ باخته و در بعضی از نقاط نیز به فراموشی سپرده شده است.
دنیای ماشینی و الکترونیکی امروز، بین مردم و عقاید شیرین گذشته فاصله انداخته و به جز در معدود روستاهای گیلان اثری از آیینهایی که در گذشته برگزار میشد، نیست.
منبع: برگرفته از سایت راسخون با اندکی تلخیص
پایان پیام /
نظر شما