جریان ادبیات انقلاب، هنوز مکتب نیست/ مولفه ای برای معماری انقلاب ارائه نداده ایم

خبرگزاری شبستان: یک شاعر با بیان اینکه انقلاب اسلامی در ادبیات بیشتر ظهور و بروز یافته است،گفت: با این وجود هنوز برای ادبیات انقلاب تئوریسین، فلسفه و مولفه های خاص نداریم.

کمال شفیعی از شاعران کشورمان در مورد دستاورد انقلاب اسلامی در حوزه شعر به خبرنگار شبستان گفت: هر اتفاق و رویداد سیاسی و اجتماعی منجمله انقلاب دستاوردهایی دارد که بر روی فرهنگ، شعر و ادبیات هر جامعه ای تاثیر می گذارد. انقلاب اسلامی نیز از این امر مستثنی نیست.

 

شفیعی با بیان اینکه با شکل گیری انقلاب دو دسته شعر به وجود آمد، عنوان کرد: یک دسته از داخل انقلاب شکل گرفت و یک دسته در خارج. عده ای با انقلاب اسلامی همراه شدند و آن را در قالب شعر گنجاندند و به ظهور و بروز رساندند. این شاعران طیف گسترده ای از جریان ادبی را تشکیل می دهند که از آن به عنوان هنر و ادبیات انقلاب نام می بریم. گروه دوم نسبت به انقلاب واکنش نشان ندادند و دسته ای نیز خیلی موافق انقلاب نبودند اما چیزی که دستاورد ادبیات انقلاب اسلامی است و طی سال ها تلاش رخ داد این بود که مفاهیم بنیادی در قالب هنر ارایه شود.

 

این شاعر تصریح کرد: یکی از جاهایی که انقلاب اسلامی بیشتر ظهور و بروز داشت ادبیات بود. هنرهایی مانند سینما و معماری زمان بر هستند اما حوزه شعر و داستان این گونه نیست. هنرمندان می توانند ظرف یکی دو سال یک رمان بنویسند. ما هنوز سازه ای نمی بینیم که بگوییم این سازه، خاص معماری انقلاب اسلامی است. هنوز برای انقلاب جایگاهی را در معماری متصور نیستیم. در شعر و داستان می توانیم بگوییم که جریان انقلاب رقم خورده است و حجم وسیعی از جشنواره ها و برنامه های ادبی در خدمت ادبیات انقلاب قرار گرفته است. در حوزه شعر و داستان چهره های انقلابی را می شود، معرفی کرد. این چهره ها تلاش می کنند که ادبیات انقلاب را ترسیم کنند.

 

وی با اشاره به اینکه کم و کیف ادبیات انقلاب باید بررسی شود،بیان کرد: هر مقوله هنری نیازمند نقد و بررسی است. ادبیات انقلاب هم به نقد و بررسی نیاز دارد. باید مشخص شود که بعد از انقلاب چه اتفاقی در ادبیات افتاده و ادبیات در چه جایگاهی قرار دارد. ادبیات باید جریان شناسی شود. وقتی یک حرکت هنری اتفاق می افتد باید بنیان و پدیدارشناسی آن حرکت تعریف شود.

 

شفیعی با بیان اینکه به جریان ادبیات انقلاب نمی توانیم مکتب بگوییم، گفت: ادبیات انقلاب هنوز فلسفه و تئوری خاص ندارد. این آثار یک سری مولفه های زیباشناسی و مفهومی دارند و از یک حیث قابل اعتنا هستند اما نظریه ندارند. آثار خوبی در حوزه ادبیات داریم، به عنوان مثال کتاب " شاه بی شین " نوشته محمدکاظم مزینانی یکی از آثار خوب است. این تک اتفاق ها به واسطه یک شخص رقم می خورد اما مکتب با زیرساخت ها رقم می خورد. هنرمندان با یک سری ویژگی ها دست به تولید می زنند و یک دوره ادبی را تشکیل می دهند که دارای مولفه های زبان شناسی است و فلسفه آن مشخص است. امروزه می توان گفت که دوره عراقی چه ویژگی ها و مولفه هایی دارد. مولفه های سبک هندی را نیز می توان نام برد اما برای ادبیات انقلاب هنوز مولفه ای نداریم که بگوییم اینها مولفه های ادبیات انقلاب هستند. ادبیات انقلاب هنوز به بار ننشسته است و ما برای این ادبیات تئوریسین نداریم.

 

این شاعر خاطرنشان کرد: باید مشخص شود منظور از ادبیات انقلاب کدام ادبیات است. ادبیاتی که زمان انقلاب سروده شده است؟ ادبیاتی است که برای انقلاب تولید شده است یا ادبیاتی که در دوران انقلاب زیست می کند؟ ادبیاتی که در انقلاب زیست می کند یعنی ادبیاتی که چه موافقان و چه مخالفان آن را بعد از انقلاب شکل دادند. مفاهیم گسترده است. وقتی می گوییم مکتب یعنی حد و حدود آن مشخص است، به همین دلیل هنوز نمی توانیم به ادبیات انقلاب مکتب بگوییم.


گفتگو از مریم داوری

کد خبر 622340

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha