تحول در حوزه در یک شب اتفاق نمی‌افتد

معاون پژوهش حوزه‌های علمیه با تأکید بر لزوم مدیریت تحول در حوزه های علمیه که مورد تاکید رهبری نیز هست، گفت: باید توجه کرد تحول در حوزه تولید دانش روند کندی دارد و در طول یک شب اتفاق نمی‌افتد.

 

خبرگزاری شبستان: پیشرفت تکنولوژی و علوم تجربی از رنسانس به بعد، به دلایل گوناگون روندی فوق‌العاده سریع به خود گرفت. ایرانیان از عصر صفوی به نوعی با پیشرفت‌های تکنولوژیک آشنا شدند و از زمان قاجار غرب‌زدگی و انفعال ما در برابر غرب شروع شد.
از طرفی، هم این تکنولوژی محصول مکاتب عادی ایسم‌های مختلف غربی بود و هم پیشرفت‌های بشری باعث شد ایسم های بسیار دیگری یکی پس از دیگری به دنیا بیایند که وجه مشترک تمام آن‌ها دو چیز بود: 1- مخالفت با دین یا دست‌کم کنار گذاشتن آن؛ 2- ارائه برنامه‌ای جامع و هماهنگ (حداقل در ظاهر) برای انسان.
ما هم که معتقدیم هیچ چیزی در این دنیا نیست مگر آن‌که برای آن برنامه دارد و یا به عبارت دیگر هر چیزی در این دنیا تحت یکی از پنج حکم واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح قرار می‌گیرد، از این طرف باید به صحنه می‌آمدیم.
ابتدای غرب‌زدگی ما کسانی نظیر ملکم خان، آخوندزاده، تقی‌زاده و.... به جنگ با دین پرداختند و یا پیشنهاد رنسانس در دین اسلام (مانند آن‌چه در مسیحیت اتفاق افتاد) را دادند، اما علما و مراجع که حلال محمد(ص) و حرام او را تا قیامت پا بر جا می‌دانستند، همیشه با این امر مخالف بودند تا یکی از آن‌ها دست به انقلابی بزرگ زد به نام اسلام، تا دین را به صدر تمام مسائل دنیوی بیاورد. وقتی انقلاب شد انتظارات از دین چند برابر شد و موافقان و مخالفان همه گفتند باید تحولی عمیق در دین، علوم دینی و حوزه‌های علمیه که متولی علم دینی هستند، صورت پذیرد.
خلاصه هر کسی از ظن خودش یار این تحول شد و در حوزه هم تغییراتی در نظام درسی، کتب و بعضی چیزهای دیگر صورت گرفت که مخالفان و موافقان زیادی داشت. مقام معظم رهبری که بارها از این تحول صحبت کرده بود، امسال وقتی به قم رفت از اجتناب‌ناپذیر بودن این تحول و لزوم مدیریت آن سخن گفت.
با حجت‌الاسلام سید علی عماد، معاون پژوهش حوزه‌های علمیه این موضوع را مطرح کردیم که ماحصل گفت و گو را می خوانید.
 

با توجه به تأکید مقام معظم رهبری بر تحول حوزه، می‌خواهیم بدانیم نظر معاونت پژوهش حوزه‌های علمیه در این باره چیست؟ از نظر شما آیا این تحول ضروری است؟ برای این تحول چه باید کرد؟
مقام معظم رهبری نکته‌ دقیقی فرمودند. ایشان فرمودند: تحول اجتناب‌ناپذیر است. مسئله این‌جاست که آیا ما این تحول را مدیریت می‌کنیم تا به سرانجامش برسد یا نه. حوزه‌های علمیه فارغ از تحول نمی‌توانند شکوفا شوند و به وظایف خودشان عمل کنند. حوزه‌های تحولی هم گسترده است.
یک دسته از تحولات به تعاملات حوزه‌ها با سایر دستگاه‌ها برمی‌گردد. ظرفیت حوزه‌ها باید در پاسخ‌گویی به نیازهای جامعه و نظام اسلامی به خدمت گرفته شود. بنابراین باید به مناسبات حوزه، جامعه و نظام در یک نقشه تعاملی دقیق طراحی و تعیین مسیر شود و بعد اجرا شود. این حوزه یک تحول عملکردی است؛ یعنی توزیع تعاملات و توزیع کمک به جامعه و اثربخشی کارهایی که در بخش آموزش، پژوهش و... انجام می‌گیرد.
 

یعنی این الأن وجود ندارد؟
نمی‌گویم نیست. می‌گویم هست ولی وضع مطلوب نیست. وضع مطلوب ممکن حدی بالاتر از این است. ما مناسبات دقیق، شفاف و روشنی بین حوزه تمامی بخش‌های کشور باید داشته باشیم؛ در بخش سیاست‌گذاری، سیاست‌سازی و تصمیم‌گیری، در بخش اجرایی و در بخش صیانت از حقوق جامعه و نظام در قوه‌ی قضائیه. ما باید با همه‌ی این‌ها نظام تعاملی را تعریف کنیم. دقیقاً باید مشخص باشد که حوزه‌های تعامل کدامند. ظرفیت تعامل در هر بخش کدام است؟ کدام سیستم این تعاملات را پایش می‌کند؟ و...
در حوزه تعاملی این طور است. در حوزه‌های دیگر مثل آموزش و پرورش و تربیت نیروهای انسانی نیز همین‌طور. ما قاضی نیاز داریم، همچنین مربی اعتقادی، مبلغ دینی، نیروی عقیدتی، سیاسی، نیروی آموزش‌های دینی در آموزش‌های عمومی و...
 

 

الآن که هیچ تقسیم‌بندی در حوزه برای این‌ کار وجود ندارد. درست است؟
چرا هست.
 

منظورم این است که یک نفر که می‌آید حوزه بداند می‌خواهد برود در کدام بخش انجام وظیفه کند و به اساس آن وارد یک رشته تخصصی شود.
- نه! بعد از دوره‌ی عمومی باید این اتفاق بیفتد و کم و بیش الآن دارد می‌افتد. یعنی ما الآن حدود 20 مرکز تخصصی با رشته‌های تخصصی مشخص در زمینه‌های مختلف داریم؛ از مرکز تربیت مدرس تا مرکز تربیت مبلغ دینی، تربیت مفسر، تربیت مدیر فرهنگی مساجد که رشته و مرکز آن سال گذشته تصویب شد و...
تحولات اتفاق افتاده، اما شاید درست اطلاع‌رسانی نمی‌شود. اعتراف می‌کنم که ما قدرت درست بازگو کردن آن را نداریم. ما نمی‌توانیم ظرفییت رسانه را درست به خدمت بگیریم وگرنه اگر آن‌چه اتفاق افتاده، درست بازگو شود، می‌توان دید کارهای خوبی انجام شده است.
 

در مورد تحولات محتوایی چه؟
مرکز تدوین متون درسی حوزه، جسته گریخته کارهای خوبی در حوزه متون آموزشی و کمک‌آموزشی انجام داده است.
 

اما مخالفان سرسختی دارد.
ببینید! تغییر متون درسی نیاز به زمینه‌سازی و تأمین پیش‌نیازهای آن دارد. ما نمی‌توانیم یک متن قوی علمی را جایگزین کنیم با متنی که پختگی‌های لازم را ندارد و آزمون‌های خود را پس نداده است. متن آموزشی باید بر اساس فرآیند علمی خود شناسایی شود؛ کدام عنوان، کدام متن، با کدام سرفصل‌ها، با کدام شرح درس و... به دقت باید تدوین شود و برای تدوین آن تمام پارامتر‌های لازم رعایت شود. بعد از تدوین هم باید باید اجرای آزمایشی آن در محدوده‌ی خاص انجام شود، مقایسه‌پذیری‌های لازم اتفاق بیفتد و بعد بیاید در سطح آموزش. تا این اتفاق نیفتد اعتبار لازم پیدا نمی‌شود.
 

با این کارهای فرمایشی می‌توان این تحول را صورت داد؟ مثلاً با ایجاد مرکز یا دادن بخش‌نامه؟
فرمایشی بودن با برنامه‌ریزی متفاوت است. بدون برنامه‌ریزی کار پیش نمی‌رود، ولی فقط با دستور و بی تمهید و مشارکت همگانی، هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
حوزه دانش، حوزه چندمؤلفه‌ای است، یعنی چندین متغیر تأثیر گذار است. مطالبه بازار دانش با همان معنای اصطلاحی و دقیقش، گرایش و میزان باورمندی تولید‌گران - اعم از از پژوهشگر یا واحد پژوهشی -، آموزش و امثال آن، اسباب و تمهیدات فضای فرهنگی جاری و... همه باید دست به دست هم بدهند و در یک فرآیند طبیعی که طبیعتاً زمان بر است، این تحول اتفاق بیفتد. دقت کنید که تولید دانش همیشه یک جریان پرفشار و مشارکتی و در مقام تولید دیربازده است.
 

این از مقتضیات زمان ماست یا همیشه این‌طور بوده؟ آخر در گذشته می‌دیدیم که یک فرد می‌آمد و به سرعت یک علم را متحول می‌کرد. شیخ انصاری یک فرد بوده و توانسته علم اصول و فقه را به کلی متحول کند. اصلاً صحبت از کار گروهی و کندی حرکت علم نبوده است.
- نه! دانش همواره این طور بوده است. شما برمی‌گردید 14 قرن را روی هم می‌گذارید و از این میان 30 نفر را می‌گذارید روی تابلو عرضه می‌کنید. این 30 نفر محصول حرکت مستمر 14 قرن بوده‌اند. جریان تولید دانش جریان کندی است. البته باید تسریع شود. وضع موجود کندی طبیعی را ندارد. ما این را می‌پذیریم ولی الآن کندی‌های عارضی هم به آن ضمیمه شده است که باید برطرف شود.
 

مثلاً چه کندی‌های عارضی‌ای؟
چیزهایی که جلوی پیشرفت و رشد دانش را می‌گیرد، چند چیز است. مثلا یکی این که نیازها دقیق تبیین نشده و اولویت‌گذاری نشده‌اند، نیازهای کاذبی هم در حوزه‌ی دانش غلبه پیدا کرده‌اند. به عنوان مثال بازار نشر محصولات علمی دچار یک عوام‌زدگی شده است. این عوام‌زدگی جلوی تولید دانش را می‌گیرد.
 

در حوزه هم این عوام زدگی وجود دارد؟
در تمام عرصه‌ها همین‌طور است. تولیدگر کتاب نگاه می‌کند در جامعه امروز کتاب استخاره بیش‌تر فروش می‌رود. شما نگاه کنید الأن در جامعه فال بیش‌تر فروش می‌رود یا کتاب‌های شهید مطهری؟ «داروخانه‌ معنوی» در یک سال قریب یک میلیون تیراژ می‌خورد اما کتاب شهید مطهری سه هزار جلد.
 

خب این مشکل چه طور باید حل شود؟
مشکل ذائقه‌ی فرهنگی است، مشکل نیاز دستگاه‌هاست...
 

ذائقه‌ فرهنگی که یک دفعه ایجاد نشده. حوزه یا دستگاه‌های فرهنگی و.... این ذائقه را به وجود آورده‌اند!
این موضوع اصلاً نیازمند تحلیل است. من فعلاً دارم مشکل را مطرح می‌کنم. باید نشست و بررسی کرد.
 

داشتید عوامل کندی دانش را می‌گفتید.
مشکل دیگر این که به نظر من کثرت غلبه‌بر پیدا کرده بر کیفیت. یعنی کیفیت‌ها گاهی کیفیت‌ها را با خود برده‌اند. الآن دچار یک کارخانه‌ی تولید شده‌ایم. گاهی می‌بینیم کسی می‌گوید 100جلد کتاب نوشته‌ام. پروفسور حسابی در تمام عمر خود یک کتاب 50-240 صفحه‌ای نوشت که در ویرایش بعدی 80-70 صفحه از آن کم شد.
 

یک مسئله‌ دیگری هم که من احساس می‌کنم این‌که خیلی دوباره کاری می‌شود، مثلاً هر کسی می‌خواهد در حوزه دین کتاب بنویسد، رسالت خود می‌داند حتماً درباره امام حسین(ع) یا دیگر ائمه کتاب بنویسد.
بله این هم هست. اما الأن این‌طور شده که برای این‌که بگویند فلانی محقق است، باید چهل پنجاه کتاب بنویسد. نباید این‌طور باشد. مرحوم آیتی عمری را در راه مطالعه تاریخ سده اول اسلام سپری کرد و در این مدت چند کتاب را ترجمه کرد و تنها یک کتاب نوشت؛ در حالی که کسی مثل مرحوم مطهری می‌گوید کسی در تاریخ صد ساله اول اسلام توانایی آیتی را ندارد. گاهی باید خیلی بکوبیم تا یک محصول تولید شود.
مشکل دیگر عدم تفاوت قائل نشدن میان کتاب پژوهشی ، ترویجی و توزیعی است. مشکل دیگر عدم دستگاه‌های حمایت‌گر است. ببینید تولید دانش دغدغه‌مندی فرد را می‌خواهد و دغدغه‌مندی فرد رهایی و آزادی از دیگر دغدغه‌ها را می‌خواهد. البته پژوهش با زهد گره خورده است. یعنی تولید دانش جز با زهد ایجاد نمی‌شود.
 

یعنی زهد، ذاتیِ دانش است؟
بله. اگر زهد همراه دانش نباشد، جواب نمی‌دهد. شما فکر می‌کنید چرا دارند خانه دکتر حسابی را می‌فروشند؟ می‌خواهند قرض‌هایش را بدهند. همین‌طور علامه طباطبایی، شیخ انصاری و دیگر علما که در تولید علم مؤثر بوده‌اند، با زهد در آمیخته بودند. فضاهای بهره‌ورانه زیاد و بی اندازه گاهی ذهنیت‌های دیگری را ایجاد می‌کند. پژوهش اخلاق خود را می‌کند؛ اخلاق حق‌طلبی، انصاف، ادب، توجه به سرمایه گذشته، زهد، خداباوری، اخلاص، سخت‌کوشی و... این‌ها باید کنار هم باشد تا تولید شکل بگیرد.
این معیارها در سخن آدمی یا عقل او و در تولید و فرآیندهای جامعه‌ساز بازتاب دارد. ما باید الگوهای نظریه‌پردازی‌مان نظیر شهید صدر،طباطبایی، شهید مطهری و... را به عنوان تولیدگران نظریه‌های مبنایی کلان در حوزه‌های مختلف معرفی کنیم. اگر مدرک،پایه، رتبه و...همه چیز شود، خطر عظیمی تولید دانش را تهدید می‌کند.
 

آن جریان زهدی هم که به آن اشاره کردید، با این مدرک‌گرایی‌ها دیگر تحقق پیدا نمی‌کند.
بله . این‌ها همه باید حل شود. ما ارزش‌هایی در جامعه و نظام پژوهشی و اخلاقی و تربیتی خودمان داشتیم که باید این‌ها را واکاوی و باز تولید کنیم و این جریان باید ناظر به تحولات زمانه باشد. پدیده‌هایی چون نظام دروس حوزوی یا کارکرد استاد در حوزه‌های علمیه باید بازتولید شوند. در نظام حوزه کارکرد استاد هم کارکرد علم‌آموزی است، هم تربیت اخلاقی و هم کسی که می‌توان به او ارادت داشت و صفات الهی را در او متجلی دید. همین استاد در در نظام دیگر تنها می‌شود کسی که از وقتی به کلاس می‌آید تا زمانی‌که خارج می‌شود، تنها انبانی است از یک سلسله گزاره، نه تجلی آن گزاره‌ها در رفتار و کردارش. این بحث خیلی مهم است. ریاضیات فلسفه دارد؛ کسی که ریاضیات را تدریس می‌کند ولی فلسفه آن‌را نه، یعنی دارد تکست را بدون کانتکست و متن را بدون پیش‌زمینه تدریس می‌کند که این تدریس به جایی نمی‌رسد.
هر کس درسی را می‌گوید باید فلسفه آن را هم بگوید و این فلسفه به لحاظ توحیدی در رفتارش تأثیرگذار است که اگر این‌طور نباشد دانش انسان نمی‌سازد.
 

سؤال دیگر درباره‌ روند به تعبیر من دانشگاهیزه شدن حوزه است. بسیاری از علما بر این روند مدرک‌گرایی و احاطه نظام دانشگاهی بر حوزه انتقاد دارند. نظر شما چیست؟
مدرک داشتن با مدرک‌گرایی دو مقوله است. بله، مدرک‌گرایی شوم است. به دامن دانش آتش می‌زند. علامه طباطبایی هیچ مدرکی نداشت نه در حوزه نه در دانشگاه؛ اما یکی از تولیدگران دانش در علوم عقلی و نقلی است. الأن می‌بینیم کسانی را که ده جور مدرک دارند ولی عرضه تولید ندارند.
 

شما خطر مدرک‌گرایی را در حوزه احساس می‌کنید؟
بله این خطر بیخ گوش ما لانه کرده است؛ اما نه باید این طور باشد که یکباره همه اصول را رها کرد و نه تجربیات مفید بشری را دور ریخت. آن چیزی که مهم است دانشمندی معیارهایی دارد که این معیارها باید در سخن و رفتار تولیدگر وجود داشته باشد تا فرآیند تولید دانش به انسان‌سازی برسد.
شما نگاه کنید ما تکنولوژی زیاد داریم ولی الزاماً پیشرفتتکنولوژی به پیشرفت انسانیت منتحی نشده است. مهم است که تکنولوژی با فلسفه خود تحقق پیدا کند تا محصول علم و تکنولوژی و فلسفه این دو تولید انسان باشد.
 

دانشگاهیان مدعی اند که پژوهش در آن‌جا بیش‌تر یا حداقل سابقه‌دارتر است. شاهد آن‌ها هم نظام پایان‌نامه نویسی است که در آن‌جا سابقه‌ای دیرینه دارد ولی در حوزه نوپاست.
نه! نگاه کنید ممکن است این شیوه‌ها در حوزه سابقه نداشته باشد، ولی اصل تولید دانش مهم است. می‌خواهم بگویم بیاییم ده نظریه تولید شده در حوزه و دانشگاه را عرضه کنیم؛ حداقل در حوزه‌های علوم اسلامی مانند فقه، فلسفه، تفسیر و.... البته من این دو را همکار و بازوی هم می‌دانم. من می‌گویم ما کم‌کاری کردیم، اما از دیگران انتظار بیش‌تری داریم.
هم ما و هم دانشگاه در حوزه علوم اسلامی سرمایه گذاری می‌کنیم.ما باید بازوی هم باشیم و دست به دست هم بدهیم تا با تقسیم کار و مدیریت واحد کار را پیش ببریم.
پایان پیام/

کد خبر 64794

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha