به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری شبستان، در کانال تلگرامی مصطفی دلشاد تهرانی، عضو هیئتعلمی دانشگاه قرآن و حدیث در سلسله مطالبی با عنوان «تعصب ورزیدن بر اخلاق» براساس خطبۀ قاصعه امیرالمومنین امام علی(ع) آمده است:
امیرالمومنین امام علی (ع) در خطبۀ قاصعه پس از بیان این امر که اگر چاره ای جز تعصّب ورزیدن نیست، باید تعصب ورزیدن انسان بر اخلاق باشد، سفارش کرده است که انسانها بر ۱۰ چیز در زندگی بایستند و از آن عدول نکنند:
1- پاسداشت حق همسایگی و امان
2- پاسداشت عهدها و پیمان ها
3- پذیرفتاری نیکی گسترده
4- نافرمانی از خودبزرگ بینی
5- دست یافتن به فضیلت و برتری
6- بازايستادن از ستم
7- بزرگ شمردن گناه خون ریزی
8- دادن دادِ مردمان
9- فروخوردن خشم
10- پرهیزنمودن از تباهکاری در زمین
در ادامه دومین بخش از هشتمین مورد؛ دادن دادِ مردمان را شرح می دهیم:
«فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الاْءِنْصَافِ لِلْخَلْقِ» / نهجالبلاغه، خطبۀ قاصعه
پس تعصّب بورزيد براى خوىهاى پسنديده، مانند دادن دادِ مردمان .
على(ع) هيچيك از نزديكان و خويشاوندان خود را بر ديگران برترى نمى داد و امتيازى براى آنان قائل نمى شد و با هر گونه بى انصافى و امتياز خواهى و سوءاستفاده آنان به شدّت برخورد مى كرد.
زمانى كه يكى از پسرعموهاى آن حضرت(ع) كه كارگزار وى بود، دست تعدّى گشود، و در امانت حكومت خيانت نمود و اموالى را به خود اختصاص داد، امام(ع) در نامه اى به او فرمودند :«فَاتَّقِ اللَّهَ، وَ ارْدُدْ إِلَى هؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ. فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ، وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَدًا إِلَّا دَخَلَ النَّارَ. وَ وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ، مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ، وَ لَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا» (نهج البلاغه، نامه ۴۱)
پس، از خدا بترس و اموال اين مردم را به سوي شان بازگردان كه اگر نكنى و خدا به من امكان دهد وظيفه ام را در برابر خدا درباره تو انجام خواهم داد و با اين شمشيرم كه هيچكس را با آن نزدم مگر اينكه داخل دوزخ شد، بر تو خواهم زد؛ و به خدا سوگند اگر حسن و حسين علیهماالسلام اين كار را كرده بودند هيچ پشتيبان و هواخواهى از جانب من نمى داشتند و در اراده من تأثير نمى گذاشتند تا آنكه حق را از آنان بستانم و باطلى را كه به ستم شان پديد آمده بود نابود گردانم.
اميرمؤمنان على(ع) بى انصافى را از جانب هيچكس و به هيچ روی برنمى تابيد.
«او هم مى توانست با بذل و بخشش هاى بيجا براى خود هوادار دست و پا كند و چهار روز بيشتر بر اريكه قدرت تكيه زند، امّا مى دانست كه با اين كار گور ارزش ها را به دست خود كنده، عدالت و حق و توحيد و اسلام و انسانيت را همه يكجا در آن دفن كرده است.
او مى خواست ارزش هاى انسانى را در قلب و خِرَد مردم فرمانروا كند، نه اشخاص را. او مى خواست مردم خود به اين ارزش ها آگاه شوند و آنها را به دست آورند، و با انديشه به كار برند و با جان نگاه دارند. او مى توانست با بخشش در ميان ويژگان، و اِعمال زور و قدرت در ميان همگان، پايه هاى فرمانروايى خود را استوار گرداند، و دشمنان را از ميان بردارد، امّا آنگاه نه از اسلام و قرآن خبرى مى ماند و نه از دادگرى و از انسان. او دارايى را از آن همگان مى دانست، و براى او هيچكس در بهره بردن از دارايى بر ديگرى برترى نداشت، نه پيرو و يار و نه فرزند و خويش و تبار. اميرالمؤمنين(ع) در مورد برداشت از دارايى همگان با حسن و حسين همان رفتار سختگيرانه را دارد كه با ديگران. او مى خواهد امكانات موجود در اختيارش، به يك اندازه و برابر ميان همه بندگان خدا تقسيم شود، تا رحمت خدا نيز به يكسان بر همه بندگان ببارد»/(پرتوى از نهج البلاغه، سيد محمد مهدى جعفرى، جلد٣، صفحات ٧٧٢-)٧٧٣
آن هنگام كه عبداللّه بن زَمَعَه، كه از شيعيان امام(ع) بود، نزد او آمد و مالى از بيت المال خواست، حضرت(ع) بدو فرمودند:«إِنَّ هذَا الْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لَا لَكَ،وَ إِنَّمَا هُوَ فَيْءٌ لِلْمُسْلِمِينَ وَ جَلْبُ أَشيَافِهِمْ، فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِي حَرْبِهِمْ كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ، وَ إِلَّا فَجَنَاةُ أَيْدِيهِمْ لَا تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْوَاهِهِمْ» (نهج البلاغه، كلام ۲۳۲)
بى گمان اين مال نه از آنِ من است و نه از آن تو. بلكه غنيمت نبرد مسلمانان است، و از آنِ همه آنان، و فراهم آمده شمشيرهاى ايشان. پس اگر تو در جنگشان با آنان همراهى كرده اى، بهره اى همانند با آنان دارى، وگرنه چيده هاى دست آنان براى دهان هايى جز دهان خودشان سزاوار نمى باشد.
امنیت بدون پاسداشتِ دادنِ دادِ مردمان به تمام معنا و پرهیز از هر گونه بیانصافی و تبعیضورزی سامان نمییابد و اگر به ظاهر هم امنیتی برونزا شکل گیرد، پیوسته در معرض شکسته شدن است، زیرا درونزا و متکی به اخلاق نیست.
نظر شما