فاطمه اشکوب، متولد ۱۳۷۵ شهرستان راور از خواهران فعال کانون فرهنگی هنری نور ولایت کرمان، دیپلم ریاضی فیزیک و حافظ کل نهج البلاغه است؛ دیپلم ریاضی دارد؛ آن طور که خودش در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری شبستان در کرمان می گوید در شب قدری که خیلی مضطر بوده از علی بن ابیطالب علیه السلام می خواهد که راه را نشانش دهد و در مرداد همان سال به او خبر دادند مؤسسه ای در کاشان به نام امیرالمؤمنین، دوره یکساله حفظ قرآن و نهج البلاغه برگزار می کند.
وی ادامه می دهد: وقتی متوجه شدم یک ماه از دوره حفظ قرآن گذشته بود، لذا وارد دوره نهج البلاغه شدم و از همین جهت قید دانشگاه رفتن را هم زدم؛ ۷ ماه طول کشید تا کل نهج البلاغه را حفظ کردم؛ ابتدا با روی نیم صفحه حفظ کردن کار آغاز شد و بعدها که پیش رفیتم به جایی رشید که روزی دو و نیم صفحه و قسمت های آخر نهج البلاغه را روزی سه- چهار صفحه حفظ می کردیم.
حافظ کل نهج البلاغه با بیان اینکه محیط ما محیطی بود که همه مشغول حفظ قرآن و نهج البلاغه بودند؛ این مسئله را در سرعت بخشی به مقوله حفظ مهم خواند و تصریح کرد: در آن مدت هفت ماه بنا به شرایط خاصی که خوابگاه داشت، در شبانه روز تنها ۲۰ دقیقه فرصت استفاده از تلفن همراه داشتیم.
وی به آموخته های خود از محیط خوب خوابگاه هم اشاره می کند و می گوید: باید یک جاهایی صبر و تحمل خود را بیازماییم؛ اولین چیزی که یاد گرفتم، مسئولیت پذیری بود و خیلی وظیفه شناس شدیم؛ بعضی از بچه ها آنقدر با قرآن مأنوس بودند که در گفتگوهای روزمره هم از آیات قرآن استفاده می کردند. پخته تر شدم و اخلاق و رفتارم هم متفاوت شده و احساس می کنم دیگران هم این تغییر را دیدند. البته «حافظ بودن» یک اسم است، ما باید الگو و اهل عمل باشیم زیرا مسئولیت ما سنگین شده است.
اشکوب با بیان اینکه تا قبل از ورود به این دوره آهیچ آشنایی با نهج البلاغه نداشتم؛ بیان داشت: وقتی رفتم کاشان اولین حافظ نهج البلاغه کشوری خانم رجبی با ما کار می کرد، شیوایی و رسایی نهج البلاغه را که نشان می داد رغبت ما بیشتر می شد، در کنار آن، تفسیر نهج البلاغه( پیام امام) آیت الله مکارم شیرازی و استاد اخلاق هم داشتیم.
وی ادامه داد: برنامه روزانه ما به این شکل بود که ساعتی قبل از اذان صبح از خواب برمی خواستیم و مباحثه را آغاز می کردیم. از ساعت ۸ صبح تا حدود ۱۱ هم کلاس ها توسط اساتید شکل می گرفت و پس از آن و در نوبت عصر نیز مجدد مباحثه داشتیم تا در حفظ، قوی شویم زیرا اصلی ترین مرحله در حفظ تثبیت و مرور و مباحثه است.
حافظ کل نهج البلاغه با تصریح به اینکه نهج البلاغه تفسیر قرآن است؛ می گوید همه نهج البلاغه قشنگ است اما خطبه های اول، ۱۶۵ و ۱۹۳(خطبه متقین) از همه خطبه ها قشنگ تر است و از میان نامه های حضرت نامه ۳۱ و نامه ۱۵۳ و حکمت ها هم چون کاربردی هستند همه قشنگ هستند.خطبه ای که حضرت شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها می خواند خیلی سخت است.
وی هدف خود را از حفظ کل نهج البلاغه، کاستن از مظلومیت نهج البلاغه می داند و با بیان اینکه نسبت به این کتاب کم کاری می کنیم و هنوز خیلی ها با نهج البلاغه آشنا نیستند؛ تأکید می کند: دوست دارم در شهر خودم این کار را انجام دهم و هم اکنون در پایگاه نور ولایت، کلاس برگزار کردیم و مفاهیم نهج البلاغه را می گوییم. اما مسئولین هم باید در این زمینه کاری بکنند؛ اگر کسی دم از امیرالمؤمنین علیه السلام می زند، اولین کار مظلومیت زدایی از حضرت است و در این راستا، اولویت با کار درباره نهج البلاغه است.
اشکوب به یکی از خاطرات خود در مدت حفظ نهج البلاغه هم اشاره و بیان می کند: دعای باران امام علیه السلام که در یک خطبه آمده خیلی دعای قشنگی است؛ چندین بار در نوبت هیا مختلف پیش آمد که وقتی این دعا را خواندم باران می آمد و خیلی برایم جالب بود.
وی عدالت، زهد و تقوی و صبر امام علی علیه السلام را مورد توجه قرار می دهد و می افزاید: اینکه حضرت حتی سه من گندم از بیت المال به برادر خود نمی دهند خیلی برایم جالب توجه است؛یا اینکه حضرت، زهد را کم کردن آروزها می دانند و اینکه حال انسان(به لحاظ شکرگزاری) در خوشحالی و ناراحتی یک جور باید باشد.
این حافظ کل نهج البلاغه با بیان اینکه وقتی جواب خود را قرآن و نهج البلاغه دریابیم بیشتر سمتش می رویم؛ تأکید کرد: نهج البلاغه را باید با تمام وجود درک کرد؛ جرج جرداق مسیحی 200 بار نهج البلاغه را مطالعه کرده اما من شیعه چند بار مطالعه کردم؟ فقط اسم شیعه بودن را یدک می کشیم و این خوب نیست؛ شیعه با محب فرق دارد؛ باید برای شیعیان دغدغه باشد که دنبال افزایش اطلاعات دینی خود بروند.
وی گفت: هر کس سراغ نهج البلاغه برود آرامش پیدا می کنند. شب ها حتماً نیم ساعت به مطالعه نهج البلاغه اختصاص می دهم و در طول روز هم بسته به کارهایی که دارم. در آستانه ورود به حوزه علمیه هستم زیرا حوزه بی ربط به مباحث نهج البلاغه نیست و می خواهم مفاهیم و تفسیر نهج البلاغه را در حد بالای آن بیاموزم.
در پایان گفتگو وقتی از او سئوال می کنم هدف نهایی شما در مسیری که پیش رو دارید چیست؟ جمله ای می گوید که دیگر سئوالی برایم باقی نمی ماند؛ می گوید: «عبد بودن» هدف غایی و نهایی من است، گرچه خیلی سخت است اما ان شاءالله بشود.
او این نکته را هم یادآور می شود: با حفظ نهج البلاغه از جاهایی، عنایاتی به من می رسد که فکر می کنم این هه لطف خدا برای من زیاد است. بزرگترین آرزوی من کربلا است، گرچه تا حالا موقعیت تشرف پیش نیامده اما همینکه در خواب هم می بینم تشرف پیدا کردم، باز لطف الهی است.
گفتگو از: طاهره بادامچی
نظر شما