به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، مهدوی درباره این اثر گفت: رمان درباره حوادث مربوط به اشغال اردبیل به وسیله روسها و واقعه تلخ تاراج اردبیل و گنجینه بقعه شیخصفیالدین توسط روسها است که از زبان دو شخصیت داستانی نوجوان به نام «آلیش» و گرگش «دؤشلی» روایت شده است.
وی ادامه داد: در این اثر که یک متن کلاسیک خطی است سعی کردهام برای نسل امروز از تاریخ اردبیل خصوصا تاریخ صد ساله آن بگویم. هنوز متاسفانه تاریخ اردبیل خصوصا در حوزه داستان و رمان درباره وقایع انقلاب و دفاع مقدس بازگو نشده است.
مهدوی همچنین درباره منابع استفاده شده این اثر گفت: در این رمان پنجاه، شصت درصد وقایع تاریخ را عینا بازگو کرده و باقی آن را از تخیل خودم بهره بردهام. برای نوشتن این اثر باید بگویم که ظاهرا یک رمان نوشته شده است اما من برای نگارش آن قریب به 10الی 15 کتاب پژوهشی و تاریخی را مطالعه کردم. آثاری درباره تاریخ و معماری اردبیل، خصوصا اثر سه جلدی «اردبیل در گذرگاه تاریخ» که نویسنده خیلی از جزئیات را که خود در آن فضا تجربه کرده و عینا آورده است جزو منابع من برای تحریر کتاب به شمار میآیند.
در قسمتی از این اثر چنین آمده است:
(در آن نیمهشب سوم شهریور، صدای غرش چند هواپیما آنها را از خواب پرانده بود. هر سه خودشان را به پشتبام رساندند. همسایهها یکییکی سرازیر شدند توی حیاط و بعضیها از نردبان بالا کشیدند. جابر، پدر آلیش، به هواپیماها چشم دوخت و با تعجب گفت: «تاختا قانادلار.»1
آلیش انگار که بخواهد انگشتش را روی چراغ قرمز و چشمکزن بالچوبیها بگذارد، دست بلند کرد و لبهایش جنبید: «بیر، ایکی، اوچ، دؤرت، بئش.»2
بقیه را تند شمرد و گفت:«دوازدهتان!»
همسایهها هم میشمردند. هواپیماها دوری بالای شهر زدند و جایی را تتقتتق کوبیدند. عدهای لب هِره دراز کشیدند و به تقلید از بقیه دست پشت سر گذاشتند و در همان حال ماندند. جابر با نگرانی دست روی شانه آذر گذاشت. نگاهشان که در هم گره خورد، دلهره در نگاه آذر هم موج زد و لحظهای شقیقهاش به زُقزُق افتاد و گفت: «باییجان!»)
گفتنی است این اثر در هشتمین دوره جایزه ادبی «امیرحسین فردی» مقام اول رمان نوجوان را به دست آورد.
«برادر خوانده» تولید کارگاه قصه و رمان حوزه هنری است که در شمارگان 2500نسخه توسط سوره مهر منتشر شده است.
نظر شما