هویت دینی انتخاب عقل است نه میراث پدران و نیاکان

خبرگزاری شبستان: روایات به ما می گوید که انسان مسلمان هویت مند کسی است که باورهای خودش را خودش پیدا کند نه این که دیگران اعم از پدران و نیاکان و جامعه و حاکمان و رسانه برای او تصمیم بگیرند.

خبرگزاری شبستان -  سرویس قرآن و معارف: "روایات به ما می گوید که انسان مسلمان هویت مند کسی است که باورهای خودش را خودش پیدا کند نه این که دیگران اعم از پدران  و نیاکان و جامعه و حاکمان و رسانه برای او تصمیم بگیرند. روایات به ما می گوید که انسان مسلمان هویت مند کسی است که محققانه به باورهای خودش می نگرد و با نگاه عقلانی به گوهر مسلمانی می رسد. شما همین قرآن را نگاه کنید. ببینید چقدر قرآن لحن و محتوای فکری کفار را در برابر پیامبر (ص) تقبیح می کند. وقتی پیامبر (ص) از کفار می خواسته که به سمت توحید و یکتاپرستی و اخذ هویت جدید بروند استدلال آن ها این بود که آیا ما شیوه و راه و رسم نیاکان و پدران خود را رها کنیم و هویت جدیدی بیابیم؟ قرآن دارد به همه ما این حرف را می زند که شما در یافتن هویت نباید بر بستر ارث و میراث فکری گذشتگان و هویت های قومی -  قبیله ای و نظایر ‌آن رفتار کنید بلکه یافتن هویت باید بر بستر عقلانیت و انتخاب های خردورزانه صورت گیرد. خب شرک یک هویت جمعی در زمان پیامبر(ص)  بود و پیامبر (ص) هویت جدیدی نساخت کاری که پیامبر انجام داد این بود که بستر جدید هویتی را فراهم کرد. البته برخی همچنان اصرار داشتند که با همان تقلیدهای کورکورانه پیش بروند اما عده بسیاری هم به این بستر جدید هویتی پیوستند و توجه کنید که پیامبر (ص) هویت های مشابه نساخت بلکه کمک کرد هر کسی به قدر فهم و توشه عقلی خود از این بستر هویتی توحیدی توشه بردارد و به هویت الهی بپیوندند."

آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام جواد گلی،‌ استاد حوزه و دانشگاه درباره هویت دینی و چالش ها و چشم اندازهای آن در میان جوانان است.

امروز بحث هویت دینی جوان ها به عنوان یک چالش مهم در سطوح کلان مطرح است. اما پرسش این است که در عصر حاضر و با سایه اندازی های فناوری های نو بر زندگی جوان ها چگونه می توان همچنان از هویت دینی سخن گفت؟

ما وقتی درباره هویت صحبت می دانیم در واقع بحث هویت مستقلا یک بحث پیش نیاز نسبت به هویت دینی، هویت ملی و سایر پسوندهایی است که به کلمه هویت اضافه می کنیم. در واقع به نسبت موضوع و عنوان هویت دینی، هویت اصطلاحا موضوع  پیشینی است و در واقع به تعبیر فلسفی اش "مسبوق به اولویت" است یعنی قبل از آن که وارد بحث هویت دینی در جوان ها شویم اول از همه باید از هویت در جوانان سخن بگوییم، بعد می توانیم درباره هویت های پسینی درباره جوان ها حرف بزنیم.

این که ما هویت را چه می دانیم خب تعاریف مختلف و متعددی در روانشناسی و جامعه شناسی، در علوم رفتاری و حوزه فلسفه صورت گرفته که نه من متخصص در همه این زمینه ها هستم و نه این که مجال کوتاه گفتگوی ما این اجازه را می دهد که ما وارد این مباحث چندلایه شویم اما آنچه در این فرصت می شود گفت این که هویت در میان عموم علما و دانشمندان یک معنای مشترک دارد و آن هم به تعبیری "من متمایز انسان" است. در واقع ما هویت را به "من متمایز" تعبیر می کنیم.  توجه کنید که برخی در این زمینه به اشتباه می افتند و تصورشان است است که هویت به معنای باورمند بودن و داشتن باورها به ویژه باورهای مبتنی بر ارزش های جامعه و عرف اجتماعی و باورهای دینی است در حالی که این تعبیر چندان درستی نیست و ما نمی توانیم هویت را به باور و اعتقاد و رفتار مطابق با نُرم های اجتماعی تعبیر کنیم. ما هویت را به "من متمایز انتخاب شده" یک انسان در هر حوزه ای تعبیر می کنیم.

مفهوم این من متمایز دقیقا چیست؟

ببینید مفهوم من متمایز انتخاب آگاهانه و عاقلانه و از روی خرد یک شخص است و این انتخاب آگاهانه و خردورزانه پایه اصلی هویت او را می سازد. مفهوم این حرف این است که انسان وقتی رفتارهایی را در زندگی خودش انتخاب می کند و آن ها را به سمت خود می کشد این رفتار زمانی برای او هویت محسوب خواهد شد که او را در یک فرآیند فهم عقلی قرار دهد و انتخاب او یک انتخاب متمایز از یک رفتار مقلدانه یا یک رفتار قومی – قبیله ای و حتی یک رفتار مبتنی بر معروف های پیرامون خویش در جامعه باشد. به این معنا که فرد هویت مند شخصی است که باورها، اندیشه ها و رفتارها و هنجارهای خودش را در گستره یک انتخاب آگاهانه متمایز از جریان های عادی و رایج که او را به سمت یک انتخاب جمعی می برند برای خودش انتخاب می کند.

یک مثال در این رابطه می زنید؟

من مثال در ارتباط با عمل عبادی یا باورهایی در حوزه دین می زنم. فرض کنید که ما قرار است که در رابطه با توحید یا در ارتباط با باور به مبدا و معاد به یک هویت برسیم، یعنی هویت خود را به عنوان مسلمان باورمند به مبدا و معاد تعریف کنیم که این باور چگونه باید به ما شکل دهد که هویت ما را به عنوان مسلمان معتقد موحد بسازد. این باور نمی تواند بر اساس باورهای ملی و قومی - قبیله ای و خانوادگی و حتی باورهای مذهبی به ارث رسیده باشد. یعنی شما نمی توانید این هویت را حتی بر اساس باورهای دینی که از پدران و نیاکان خود به ارث برده اید بسازید. این باور باید بر بستر منطق انتخاب آگاهانه برای شکل دادن من متمایز باشد. منی که ویژه خود من باشد مبتنی بر باورهای خود من و من متمایز مرا شکل دهد. خب طبیعی است که من در این انتخاب به تمایزی با شما و همسرم و همسایه و پدر و مادرم می رسم. از این نظر می شود گفت وجه غالب و زیرساخت  انتخاب های هویتی ما انتخاب بر مبنا و مدار عقل است.

شما در بحث هویت حتی هویت دینی بر من متمایز  انگشت می گذارید و بر روی آن تاکید دارید. آیا این به معنای مخالفت با هویت های دیگر تعریف شده در هویت دینی نیست؟

خوب شد که این پرسش را مطرح کردید. این تمایز لزوما به معنای مخالفت نیست. ما می توانیم تمایز هویتی خود را داشته باشیم اما لزوما در مسیر مخالف با ارزش ها و عرف ها نباشیم. در واقع شما در مسیر یافتن باورها در یک فضا و بستر متمایز حرکت می کنید اما فهم مساله از سوی من و شما متفاوت است.  من با درک متفاوت خودم به سمتی حرکت می کنم که شما هم به آن سمت خیز برداشته اید و اساسا هویت یعنی من متمایز با دیگری که با باورها و بسترهای فکری و رسول باطنی خودم و بهره گیری از مویدهایی مثل دین و گزاره های دینی می سازم. خب وقتی من هویت خودم را بر اساس همان مولفه های عقلی و خردگرا می سازم این هویت برساخته نه تنها در تقابل با هویت ها دیگران نمی شود بلکه در تعامل خواهد بود، به این معنا که این هویت من منجر به ساختارشکنی نمی شود چون بر اساس انتخاب های عقلی است و نباید ما در این زمینه واهمه ای داشته باشیم. از آن سو متوجه باشیم تاکیدهایی که در روایات و آیات و سیره بزرگان و ائمه اطهار (ع) ما وجود دارد بر این مبناست که ما در رابطه با اصول و اعتقادات و پایه باورهای خود نباید به هیچ عنوان مقلدانه رفتار کنیم. روایات به ما می گوید که انسان مسلمان هویت مند کسی است که باورهای خودش را خودش پیدا کند نه این که دیگران اعم از پدران  و نیاکان و جامعه و حاکمان و رسانه برای او تصمیم بگیرند. روایات به ما می گوید که انسان مسلمان هویت مند کسی است که محققانه به باورهای خودش می نگرد و با نگاه عقلانی به گوهر مسلمانی می رسد. شما همین قرآن را نگاه کنید. ببینید چقدر قرآن لحن و محتوای فکری کفار را در برابر پیامبر (ص) تقبیح می کند. وقتی پیامبر (ص) از کفار می خواسته که به سمت توحید و یکتاپرستی و اخذ هویت جدید بروند استدلال آن ها این بود که آیا ما شیوه و راه و رسم نیاکان و پدران خود را رها کنیم و هویت جدیدی بیابیم؟ قرآن دارد به همه ما این حرف را می زند که شما در یافتن هویت نباید بر بستر ارث و میراث فکری گذشتگان و هویت های قومی -  قبیله ای و نظایر ‌آن رفتار کنید بلکه یافتن هویت باید بر بستر عقلانیت و انتخاب های خردورزانه صورت گیرد. خب شرک یک هویت جمعی در زمان پیامبر(ص)  بود و پیامبر (ص) هویت جدیدی نساخت کاری که پیامبر انجام داد این بود که بستر جدید هویتی را فراهم کرد. البته برخی همچنان اصرار داشتند که با همان تقلیدهای کورکورانه پیش بروند اما عده بسیاری هم به این بستر جدید هویتی پیوستند و توجه کنید که پیامبر (ص) هویت های مشابه نساخت بلکه کمک کرد هر کسی به قدر فهم و توشه عقلی خود از این بستر هویتی توحیدی توشه بردارد و به هویت الهی بپیوندند. باز من تاکید می کنم که پیامبر (ص) هویت های یکسان نمی ساخت و تحویل افراد نمی داد که در این صورت باز ما در دام همان تقلیدهای کورکورانه می افتادیم این طور نبود که پیامبر دنبال تبعیت مقلدانه و کورکورانه باشد بلکه به انسان ها این فرصت را می داد که آن ها در یک بستر محققانه این هویت جدید را پیدا کنند.

خب زمانی که این هویت جدید شکل گرفت جامعه اسلامی هم به وجود آمد اما نه یک جامعه متقلد متعصب کور، ‌پیامبر به هیچ عنوان دنبال چنین جامعه ای نبود مثل جوامعی که پیش از او ساخته شده بود و متعصبانه بر طبل عربیت و قریشیت و قبیله مداری می کوبید و به آن افتخار می کرد. پیامبر (ص) یک جامعه زنده و پویا  ساخت که در آن آدم ها خود هویت خود را یافته و ساخته بودند اما در یک بستر هویتی توحیدی.

کد خبر 680258

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha