جوان ها به جای هویت دینی یکپارچه دچار هویت های چندپاره شده اند

خبرگزاری شبستان: ما شخصیت های موزاییکی در جوان ها تربیت کرده ایم و آن ها هویت یکپارچه ای در خود ندارند. می بینید جوانی که در محرم و صفر به مسجد و هیات می رود به محض این که محرم و صفر تمام می شود می رود سراغ موسیقی راک .

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "ما شخصیت های موزاییکی در جوان ها تربیت کرده ایم و آن ها هویت یکپارچه ای در خود ندارند. می بینید جوانی که در محرم و صفر به مسجد و هیات می رود به محض این که محرم و صفر تمام می شود می رود سراغ موسیقی راک و آهنگ هایی را گوش می دهد که هیچ نسبتی با آن هویت مسلمانی ندارد. چرا این طور است؟ به خاطر این که شخصیت جوان های ما قطعه قطعه کنار هم چیده شده است،  قطعه هایی که لزوما با هم در ارتباط و بده و بستان نیستند و هر کدام ساز خود را می زنند بنابراین جوان ها ما دچار هویت های چندپاره شده اند که وضعیت مغشوش و آشفته ای را در آن ها ایجاد می کند و هویت آن ها هویت یک دستی نیست و اتفاقا بحران هویت و معنا دقیقا از همین جا ناشی می شود که این جوان از خود می پرسد که بالاخره من کدام یک از این تکه ها هستم؟  چون به هر حال در هویت نسبت های شما باید با هم به هماهنگی برسد و در درون خودتان بدانید که به چه سمتی می روید اما وقتی هر تکه ای شما را به سمتی می برد این یعنی یک جایی از کار اشکال دارد."

آنچه در ادامه می آید بخش دوم  گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام جواد گلی،‌ استاد حوزه و دانشگاه درباره هویت دینی و چالش ها و چشم اندازهای آن در میان جوانان است.

پرسشی که در این جا می توان طرح کرد این است که در این تعریف و تعبیر از هویت دینی،  شما به نوعی سخن از کثرت  می زنید در حالی که همه ما می دانیم آنچه در هویت دینی بسیار بر آن تاکید می شود توحید است که به معنای وحدت و یکی شدن است. چطور می توان این کثرت در وحدت را توجیه کرد؟ آیا این یک پارادوکس نیست؟

ببینید اصل الهی و موحد بودن دقیقا کثرت در وحدت است اصلا وجود خدا به تعبیر فلاسفه، وجود وحدت در عین کثرت است.  توجه کنید که آدم ها با دریافت های هویتی متفاوت به سراغ فهم خداوند می روند و در یک نقطه و در یک ایستگاه در کنار هم جمع می شوند. اگر همین ادیان که مصداق کثرت در یافتن هویت ها هستند مسیر را درست بپیمایند و از تحریف ها به دور باشند و از مسیر باورهای تحریف شده حرکت نکنند در بسترهای هویتی ای که تعریف کرده اند سرانجام سر از توحید درمی آورند چون این من متمایز یک من متمایز بر اساس عقل است نه بر اساس هوا و هوس ها و خودخواهی ها.  در واقع این خداجوها در مسیرهای متفاوت و از بسترهای گوناگون در یک نقطه به وحدت می رسند.

در واقع ما یک هویت الهی و توحیدی داریم که ادیان به دنبال تحقق آن هستند، این که قرآن از سُبُل یا راه های فراوان سخن می گوید اشاره به همین نکته است. قرآن این راه ها را به رسمیت می شناسد و سُبُل یک حقیقت است منتها این راه ها در نهایت به صراط می رسد، بنابراین این که ما بترسیم و از هویت های مختلف و درک های متمایز واهمه داشته باشیم محلی از اعراب ندارد و نگرانی بی مایه ای است چون خود قرآن این هویت های متمایز و این سُبُل و راه های گوناگون فهم را به رسمت می شناسد چون این من متمایز عقلانی در نهایت به یک شاهراه به نام صراط مستقیم می رسد لذاست که ما هویت مسلمانی داریم و مسیحیان هویت مسیحی ، ما نماز را با هویت خودمان می خوانیم و آن ها با هویت خود عبادت می کنند و هر کسی با هویت خود حرکت می کند و در این میان توحید یک هویت مستقل وحدت یافته است که در انتهای مسیر عبودیت قرار دارد.

می خواهم از جنابعالی بپرسم که فهم هویت دینی در فضای جدیدی و بستر نوین زندگی ما که اقتضائات آن با گذشته بسیار متفاوت است چگونه میسر می شود؟

واقعیت آن است که ما وارد دوره ای شده ایم که در آن فضاهای مجازی و نظام آموزشی و تربیتی و آموزش های عمومی و ماهواره و اینترنت روی هم رفته یک جو و اتمسفر جدید را شکل داده اند و این فناوری ها و فضای جدید هنجارها و ناهنجاری های پیش از هویت ما را می سازند. خب طبیعی است که جوان معاصر به دنبال هویت است و پیش داوری ها و پیش فرض های ذهنی خود را بر اساس آن هنجارها و ناهنجارهایی که این اتمسفر برای او می سازد شکل می دهد. اگر شما در یک جامعه ای باشید که در آن جامعه فداکاری و نوع دوستی یک هنجار باشد هویت آدم ها در بستر این هنجار به گونه ای ساخته می شود که دیگرخواهی و دوست داشتن دیگری بخشی از یک هویت جمعی قوی در جامعه می شود، حال در چنین عصری وقتی جوان ما می خواهد هویت خود را بسازد این هنجارها هستند که به او کمک خواهند کرد یا در کار او مانع تراشی می کنند که او هویت خود را بسازد.

و از دل این تعارض ها بحران به وجود نمی آید؟

اساسا جوان امروز ما نه تنها در جامعه ما که در کل دنیا دچار بحران هویت و بحران معناست. بحران معنا به این معنا نیست که جوان ما بی دین شده است،  این یعنی ما وارد یک عصر دیگری شده ایم که در آن کارکردهای مراجع گذشته زیر سوال می رود. ممکن است همین جوان ما وارد هیات های مذهبی هم شود و ساعت های خود را در محیط های مذهبی بگذراند اما هویت دینی و مذهبی این جوان شکل نگیرد لذا مساله ما این نیست که هر طور که شده جوان را به مسجد یا هیات بکشانیم، چون ممکن است جوان ما به مسجد و هیات هم برود اما هویت مسلمانی در او به طور کامل شکل نگیرد و متبلور نشود. دور و بر ما هم از این جوان ها کم نیستند که وقتی وارد هیات می شوند  یک گونه رفتار می کنند اما وقتی می آیند بیرون به کل به آدمی دیگر بدل می شوند. می بینید آن جوانی که از مسجد یا هیات بیرون آمده لزوما به حقوق مردم و خوش خلقی و متعهد نیست.

چرا این طور شده است؟

به خاطر این که ما شخصیت های موزاییکی در جوان ها تربیت کرده ایم و آن ها هویت یکپارچه ای در خود ندارند. می بینید جوانی که در محرم و صفر به مسجد و هیات می رود به محض این که محرم و صفر تمام می شود می رود سراغ موسیقی راک و آهنگ هایی را گوش می دهد که هیچ نسبتی با آن هویت مسلمانی ندارد. چرا این طور است؟ به خاطر این که شخصیت جوان های ما قطعه قطعه کنار هم چیده شده است،  قطعه هایی که لزوما با هم در ارتباط و بده و بستان نیستند و هر کدام ساز خود را می زنند بنابراین جوان های ما دچار هویت های چندپاره شده اند که وضعیت مغشوش و آشفته ای را در آن ها ایجاد می کند و هویت آن ها هویت یک دستی نیست و اتفاقا بحران هویت و معنا دقیقا از همین جا ناشی می شود که این جوان از خود می پرسد که بالاخره من کدام یک از این تکه ها هستم؟  چون به هر حال در هویت نسبت های شما باید با هم به هماهنگی برسد و در درون خودتان بدانید که به چه سمتی می روید اما وقتی هر تکه ای شما را به سمتی می برد این یعنی یک جایی از کار اشکال دارد.

کد خبر 680259

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha