به گزارش خبرگزاری شبستان از خرم آباد، مکتب شهدا سراسر گذشت، ایستادگی و ایثار در راه آرمان ها و صیانت از خاک وطن است.
شهدا با گذشتن از جان خود و نمایش رشادت ها و جانفشانی ها در راه هدف تفکر و مکتب مقاومت را در جامعه نهادینه کردند.
شهدا برای صیانت از خاک وطن و آرمان های اسلام جان دادند و ارزشی چون ایثار و شهادت را برای نسل های آینده به یادگار گذاشتند.
امروز که دشمنان قسم خورده به جنگ آرمان های ملت های مسلمان آمده اند ارزش های چون ایثار وشهادت چون سدی مستحکم در برابر توطئه های دشمنان است.
برای گذر از گردنه های سخت باید به فرهنگ ایثار و شهادت رجوع شود و به آرمان های شهدا دل بست.
فرهنگ ایثار و شهادت سلاحی ارزشمند است که اگر در جامعه نهادینه شود می تواند دشمنان را در هر مقام و توانی در عرصه نبردهای مختلف به زانو درآورد.
فرهنگ ایثا و شهادت بر فراز قله فرهنگ ها می درخشد و با بیان سیره و منش، خاطرات و وصیت نامه های شهدا در جامعه نهادینه خواهد شد.
شهید اکبر فتح الهی از ستاره های فرهنگ صبر و ایثار
اكبر فتح الهي، در سال 1346 در شهرستان ايزه بختياري ديده به جهان گشود و چون پدرش درجه دار نظامي بود هر چندسال به يك استان عزيمت مي كردند، تا اينكه به استان لرستان آمد و در شهرستان الشتررشد نمود و وارد مدرسه شد و تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را پشت سر نهاد و وارد دبيرستان شد و اين مقطع را نيز تا سال دوم ادامه داد .
با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت.
وی هر بار كه به مرخصي مي آمد و برای دوستان جوان خود صحبت می کرد، می گفت: الگوی ما امام حسین (ع) است و ما درس عشق را از مکتب حسینی گرفته ایم.
وی همچنین در جواب کسانی که به وی پیشنهاد می دادند دیگر به جبهه نرو، عنوان می کرد تا زماني كه جنگ هست ما هم هستيم مگر آن زماني كه پيروز شويم زيرا الگوي ما امام حسين بوده است.
اکبر اخلاق ورفتاری پسندیده داشت وهمیشه به اقوام وسالمندان سرکشی می گردد.
اکبر فتح الهی مطلق درعملیات بدرکه شب قبل ازشروع عملیات دریک تیم تخریبی ماموریت خودرا به اتمام رسانده بود، با اصراردرشب دوم در عملیات شرکت کرد وهنگامی که که درحال پیشروی بوده اند مورد ترکش خمپاره مزدوران کوردل قرار گرفت.
وی در تاریخ 25 اسفند سال 63 پس از حدود 22 ماه حضور مستمر در خطوط مقدم در عملیات بدر منطقه شرق بر اثر اصابت تركش خمپاره به درجه رفيع نائل شد.
خاطرای به نقل از همرزم شهید
دوست و همرزم شهید، گفت: اکبر تنها فردی بود که هم از نظر معنوی و هم از نظر اخلاقی در میان ما بود و آن قدردارای اخلاق مهربان و صمیمانه بود که ما دوست نداشتیم که او را یک دقیقه تنها بگذاریم.
وی افزود: اکبر برای من همیشه مثل برادری مهربان و حقیقی بود وهمه بچه ها و همه فرمانده ها با اکبر صمیمی بودند.
همرزم شهید، ادامه داد: خداوند او را پرورش داد تا در سال 1362 در عملیات های چون خیبر شرکت کند و حدود 8 الی 9 ماه از عملیات خیبر گذشت و ماموریتی به ما محول شد و آن هم پاکساری میدان مین بود.
وی ادامه داد: حدود 8 روز طول کشید تا میدان را پاکسازی کردیم و حدود 3 ماه از این ماجرا می گذشت و وسایل را برای انجام ماموریت که همان عملیات بود آماده می کردیم تا اینکه زمان عملیات فرا رسید و گفتند که واحد تخریب که همان واحد ما بود نباید در عملیات شرکت کند.
همرزم شهید، بیان کرد: بچه ها آن قدر گریه کردند و دست به دعا برداشتند که خداوند تبارک و تعالی دلش سوخت و توفیق شرکت در این راه را انداخت.
وی ادامه داد: ما سوار قایق شدیم و رفتیم در کمیني از پاسگاه های مرزی واقع در آبهای هورالعظیم و نماز را آنجا خواندیم و سوار قایقها شدیم و حدود 2 شبانه روز پارو زدیم تا به منطقه عملیاتی رسیدیم و اکبر در این مدت همیشه ذکر می کرد ودعا ونماز می خواند تا اینکه به منطقه عملیاتی رسیدیم و به یاری خداوند عزیز در ساعت 11/5 شب خط را راحت و در عرض 10 دقیقه شکست دادیم و عده زیادی از عراقی های خواب آلود را به خاک و خون نشاندیم در پشت جاده ای که تنها جاده در آن منطقه خشکی بود زمین را سوراخ کردیم و در آن نشستیم و در این مدت من اصلاً دوست نداشتم لحظه ای از اکبر جدا شوم و همیشه در کنار او بودم و در یک سنگر با هم بودیم.
همرزم شهید، بیان کرد: تا مغرب روز چهارشنبه مصادف با 22 اسفند سال 63 ماموریتی برای انهدام یک پل به ما دادند و دوبار تا نصفه راه می رفتیم و می گفتند موقع آن نرسیده و ما برمی گشتیم.
نامه ای از شهید اکبر فتح الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام به پیشگاه و محضر صاحب الزمان و نائب برحقش امام خمینی و پدر و مادر عزیزم ، انشاء الله حالتان خوب است.
پدر و مادرم برای من ناراحت نباشید امام مرجع تقلید شیعیان جهان است و باید از فرمان او اطاعت کنیم.
هر گاه دلتنگ شدید یادتان بیاید جهاد بر همه واجب است و فرمانی از جانب از خداوند متعال است.
برای جهاد و جبهه جنگ زمان مشخص نشده است که هر نفر چند سال بماند، جنگ ما تا انقلاب مهدی است.
امروز مهمترین مسئله برای حفظ دین محمد و مذهی علوی جنگ است وما هم که مسلمان هستیم و کاری به دیگران نداریم که چرا فلان کس به جبهه نیامد ما باید وظیفه خود را انجام بدهیم تا انشاء الله در آن دنیا روسیاه نباشیم دیگر عرضی ندارم.
هرچند وقت یکبار هم که شده نگاهی به عکس شهدا بیندازید، همه جوان بودند، پدر و مادر هم داشته اند ولی جان خود را برای اسلام فدا کرده اند، آیا حالا وجدان شما می پذیرد جبهه را ترک کنم.
سلام من را به پدربزرگ با خانواده عمو و بقیه با خانواده برسانید و دوستان را هم سلام برسانید و از همه التماس دعا دارم.
نظر شما