به گزارش خبرگزاری شبستان از البرز، زهرا کورانی ، رئیس کانون بسیج رسانه محمدشهر در یادداشتی به این خبرگزاری آورده است: مدتى است دستگاه هاى امنيتى و نظارتى لالايى مى خوانند تا شهر آرام بگيرد. شهرى كه با فراوانى سركش ها هر چند وقت يكبار تب و آتشفشان اراذلش فوران مى كند.
زمان زيادى از فروكش كردن اخرين خشم انديشه هاى مغولى نمى گذرد كه خبر حضور مرد هزار چهره به سبزه نيز آراسته شد.
بعضى ها بلاى جانند ولى برخى چون بنى صدر و مسيح بلاى جان هايند.
كسى كه روزى با گفتن اينهايى كه به خيابان آمدند ((خس و خاشاكند)) جنگ داخلى و فتنه به راه انداخت امروز در بحرانى ترين شرايط مردم را از خانه بيرون مى كشد تا بگويد من آنم كه رستم بود پهلوان.
زخم اقتصادى، ضربان بالاى قلب تورم، تب ارزى و نوازش دايه ى عزيزتر از مادر بيگانه كمر عده اى از مردم را خم كرده است.
خبر كيسه هاى فربه زر و سكه برخى آقازاده ها، فرار از مسئوليت برخى آقايان، ترحم دستگاه قضا، مهاجرت دزدان دريايى بانك ها و دعواى سياسى برخى جناح ها خستگى مردم را بيشتر كرده است.
موج سوار بايد بداند چه زمانى روى موج سوارى كند كه هم زمين نخورد هم غرق دريا نشود.
جمهورى اسلامى ايران در اين چهل سالى كه از عمرش مى گذارد بارها مورد تهديد و نقشه هاى مخالفانش قرار گرفته كه هر بار با اسفند نيروهاى همراه نظام چشم حسودان كور شده است.
سياستمداران، نيروهاى نظامى و امنيتى، مديران و همه اعتقادشان بر اين است كه دشمن داخلى خطرناك تر از خارجى است.
يكى از مدل هاى معروف در حاكميت حكومت انگليسى است، تفرقه بيانداز و حكومت كن. اكنون عده اى با اين ترفند قصد حكومت دارند.
كسى كه به اعتقاد بسيارى به نخاع مملكت ضربه زد و اقتصاد كشور را روى ويلچر نشاند امروز سوار بر تورنادو نقاب زده آمده تا ادعا كند زورو است؛ ولى مردم تفاوت جنس فيك با اصل را مى دانند.
كسى كه حالا نه مى تواند چرخه اقتصادى را بچرخاند، نه دوايى براى درمان دارد و نه گوش شنوا دارد چه حرف خيرى براى مردم دارد؟
حضور در ميان مردم يا براى شنيدن و ديدن مشكلات آنهاست تا بتوان حل كرد يا براى اعلام زنده بودن است؛ اينكه يكى بگويد ((من هستم)).
فردى كه خود مى داند امروز جز آشوب سوغات ديگرى ندارد با اين روش مى خواهد از حصر خانگى خود ساخته فرار كند.
برخى از هنرمندان و هنرپيشه ها به جاى محبوبيت و مقبوليت به دنبال شهرت ميافتند ابتداى راه به اوج مى روند ولى در عمر كوتاهى به فرش مى رسند و بعد از مدتى افسردگى در جستجوى نام دست و پا مى زنند.
ميهمان امروز كرج آيا جوياى نام است يا نسخه اى براى بيمارى مردمان تنگ دست آورده است؟
نظر شما