به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، واقعهی عاشورا، غمبارترین واقعهی تاریخی است که در اسلام اتفاق افتاد، تا هنوز که هزار و اندی سالها از این فاجعهای عظیم میگذرد، دلهای مسلمانان و حتی غیر مسلمانان نیز برای مظلومیت شهدای کربلا داغدار و عزادار است.
اما یکی از سوالات متداول در ذهن همه عاشقان اهلبیت(ع) این است که پس از جدا کردن سرهای بنیهاشم و آوردن آنها به شام، سرانجام سرهای شهیدان کربلا، از جمله سر مبارک امام حسین(علیه السلام) چه شد؟
پاسخ :
پس از شهادت امام حسین(ع) به دستور عمرسعد، سر همهی شهدا را از بدن جدا کردند، به جز دو سر؛ یکی سر حضرت علی اصغر(ع)؛ زیرا امام حسین(ع) او را دفن کرد، و دوم سر حرّ بن یزید ریاحی که خویشان او مانع از بریدن سر او شدند.
به گزارش تاریخ، سرهای شهدا را بین طوایف مختلف تقسیم کردند تا به کوفه و شام برده، جایزه بگیرند. پس از ورود به کوفه، ابن زیاد ـ طبق فرمان یزید ـ اسرا را به مخفر بن ثعلبة و شمر بن ذی الجوشن سپرد و با وضعی دلخراش به سوی شام روانه کرد و براساس برخی روایات، چهل نفر از ماموران، اسیران را با سرها حرکت دادند و راه طولانی کوفه تا شام را که پانزده منزل بود، پیمودند تا به دارالاماره شام رسیدند.[1]
هنگامی که کاروان اسیران به کوفه رسید، مردم برای تماشای آنان از منازل خود بیرون آمدند و برخی از روی ترحم و دل سوزی، گریه و زاری میکردند. امام سجاد(ع) هنگامی که گریه و زاری آنان را شنید، در حالی که سپاهیان، اطراف اسیران را گرفته بودند، فرمود: آگاه باشید، این مردم برای ما نوحه سرایی میکنند و گریه سر میدهند، آیا کسی غیر از آنها ما را کشته است؟
با این حال عبیدالله بن زیاد برای جلوگیری از روی دادن برخی حوادث احتمالی و نشان دادن قدرت خویش و اِعمال مؤثّر آن، کارهای زیر را هنگام ورود اسیران به کوفه انجام داد:
1. ایجاد تغییر و تحولهایی در شهر به شکرانه پیروزی [که چراغانی کردن یکی از آنها بود].
2. مأمور ساختن ده هزار نیروی نظامی برای کنترل و نظارت بر اوضاع شهر و احوال افراد در کوفه.
3. گزینش پرجمعیت ترین نقطه های شهر برای عبور دادن کاروان اسیران.
4.عبور دادن اسیران از برابر دیدگان مردم، در حالی که با طناب بسته شده و بر شترهای بی هودج سوار بودند.
5.حمل سرهای شهیدان بر روی نیزه ها پیشاپیش کاروان اسیران.
.6 ممنوعیت حمل سلاح برای مردم عادی در زمان عبور کاروان.
در پاسخ به این سؤال، چند نکته دیگر را میتوانیم ذکر کنیم:
نکته اول: فرستادن سر امام حسین(ع) در روز عاشورا به سوی کوفه
طبق روایات تاریخی در منابع شیعه و اهل سنت، عمر بن سعد در روز عاشورا سر مبارک حضرت سید الشهدا(ع) را از بدن مطهر جدا کرد و به دست خولی و حمید بن مسلم به سوی عبید الله بن زیاد فرستاد.
مرحوم سید بن طاووس مینویسد:
«ثُمَ إِنَّ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ بَعَثَ بِرَأْسِ الْحُسَینِ علیه السلام فِی ذَلِک الْیوْمِ وَ هُوَ یوْمُ عَاشُورَاءَ مَعَ خَوَلِی بْنِ یزِیدَ الْأَصْبَحِی وَ حُمَیدِ بْنِ مُسْلِمٍ الْأَزْدِی إِلَى عُبَیدِ اللَّهِ بْنِ زِیاد.»
«پس از آن، عمر بن سعد سر حسین علیه السلام را در آن روز، که همان روز عاشوراست، همراه خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی به سوی عبید الله بن زیاد فرستاد.»
السید ابن طاووس، الحسینی، علی بن موسی _متوفای 664 ق_ ، اللهوف فی قتلى الطفوف، ص 85 ، ناشر : أنوار الهدى - قم – ایران، چاپخانه : مهر، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1417
شیخ مفید نیز در کتابش، بر این مطلب تصریح کرده است:
«وسرح عمر بن سعد من یومه ذلک - وهو یوم عاشوراء - برأس الحسین علیه السلام مع خولی بن یزید الأصبحی وحمید بن مسلم الأزدی إلى عبید الله بن زیاد ..»
البغدادی، الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان، العکبری ، _متوفای 413 ق_ ، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 113، تحقیق : مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر : دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان، سال چاپ : 1414 - 1993 م
بلاذری از علمای تاریخ اهل سنت نیز مینویسد:
«وبعث عمر برأس الحسین من یومه مع خولی بن یزید الأصبحی من حمیر، وحمید بن مسلم الأزدی إلى ابن زیاد فأقبلا به لیلاً فوجدا باب القصر مغلقاً، فأتى خولی به منزله فوضعه تحت أجانة فی منزله، وکان فی منزله امرأة یقال لها النوار بنت مالک الحضرمی فقالت له: ما الخبر ؟. قال: جئت بغنى الدهر، هذا رأس الحسین معک فی الدار. فقالت: ویلک جاء الناس بالفضة والذهب وجئت برأس ابن بنت رسول الله، والله لا یجمع رأسی ورأسک شیء أبداً.»
«عمر بن سعد سر حسین علیه السلام را در روز عاشورا، همراه خولی بن یزید اصبحی از قبیلهی حمیر و حمید بن مسلم ازدی به نزد ابن زیاد فرستاد. آنها شبانه به کوفه رسید دیدند درب قصر بسته بود، خولی سر امام را به منزلش آورد و آن را زیر اجاق در منزلش نهاد. همسرش به نام نوار دختر مالک حضرمی به او گفت: چه خبر آورده ای؟ خولی گفت: چیزی آورده ام که تا همیشه بینیاز میشوی، این سر حسین است که در خانهای تو است. همسرش گفت: وای بر تو، مردم طلا و نقره میآورند؛ اما تو سر فرزند دختر رسول خدا را آوردهای؟ به خدا سوگند دیگر سر من و تو را در یک بستر هیچ چیزی به هم نمیرساند.»
البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر _متوفاى279 ق_، أنساب الأشراف، ج 1، ص 424، طبق برنامه الجامع الکبیر.
در کتاب «بغیة الطلب فی تاریخ حلب»، آمده است، همان لحظهای که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، سر مبارکش را نزد عبید الله بن زیاد فرستاده شد:
«وبعث عمر بن سعد برأس الحسین من ساعته إلى عبید الله بن زیاد مع خولى ابن یزید الأصبحى .»
کمال الدین عمر بن أحمد بن أبی جرادة _متوفای660 ق_، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج 6، ص 2630، تحقیق: د. سهیل زکار، دار النشر: دار الفکر،
نکته دوم: بریدن سرهای بقیه اصحاب در روز یازدهم
در این که سرهای مبارک بقیه شهدای کربلا چه زمانی از بدن ها جدا شدند، اقوال مختلف است و در این باره دو گزارش نقل شده است.
بلاذری تصریح دارد که در روز یازدهم سرهای شهدا بریده شد و پس از این که عمر بن سعد و همراهانش اهل بیت علیهم السلام را به سوی کوفه حرکت دادند، سرها را نیز روی نیزهها زدند و با خود بردند:
«واقام عمر بن سعد یومه والغد، ثم أمر حمید بن بکیر الأحمری، فنادى فی الناس بالرحیل إلى الکوفة، وحمل معه أخوات الحسین وبناته ومن کان معه من الصبیان، وعلی بن الحسین الصغیر مریض، فلطمن النسوة، وصحن حین مررن بالحسین، وجعلت زینب بنت علی تقول:
یا محمداه صلى علیک ملک السما.
هذا حسین بالعرا، مزمّلٌ بالدما، مقطع الأعضا.
یا محمداه، وبناتک سبایا وذریتک مقتلةٌ تسفی علیها الصّبا.
فأبکت کل عدو وولی واحتزت رؤوس القتلى.»
«عمر بن سعد روز عاشورا و فردای آن، در کربلا ماند. پس از آن به حمید بن بکیر احمری دستور داد که مردم آمادهای رفتن به کوفه باشند. عمر بن سعد خواهران، دختران، کودکان، علی بن الحسین [برادر کوچک تر حضرت علی اکبر = امام سجاد علیه السلام] که مریض بود را همراه خود برد. هنگامی که اهل بیت به قتلگاه رسیدند، زنان به سر و سینه میزدند و فریاد کردند و حضرت زینب دختر امیر المؤمنین علیه السلام میگفت:
ای محمد! [جد بزرگوار] فرشتگان آسمان بر شما درود فرستد، این حسین تواست که عریان در خون طپیده و اعضایش بریده شده است. ای محمد! دخترانت اسیر شدند و ذریهی تو کشته شدند که نسیم باد صبا بر بدن آنها می وزد. راوی میگوید: تمام دشمنان و دوستان به گریه در آمدند. و [در همان روز] سرهای شهدا را بریدند.»
البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر _متوفاى279 ق_، أنساب الأشراف، ج 1، ص 424، طبق برنامه الجامع الکبیر.
دینوری حرکت کاروان و به نیزه زدن سرهای شهدا را دو روز بعد از واقعهی عاشورا میداند:
«وبعث عمر بن سعد برأس الحسین من ساعته إلى عبیدالله بن زیاد مع خولی ابن یزید الأصبحی . وأقام عمر بن سعد بکربلاء بعد مقتل الحسین یومین، ثم آذن فی الناس بالرحیل ، وحملت الرؤوس على أطراف الرماح،وکانت اثنین وسبعین رأسا.»
«عمر بن سعد سر مطهر امام حسین علیه السلام را همان لحظه توسط خولی بن یزید اصبحی برای عبید الله بن زیاد فرستاد. عمر بن سعد دو روز بعد از شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا ماند و سپس دستور حرکت داد و سرهای شهدا را به نیزه زدند و تعداد آنها هفتاد و دو سر بود.»
الدینوری، أحمد بن داود _متوفای 282ق_، الأخبار الطوال، ج 1، ص 383، تحقیق : د.عصام محمد الحاج علی، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت/لبنان، الطبعة : الأولى، 1421هـ-2001م.
نقل دیگر این است که سرهای شهدا در روز عاشورا از بدنهای مطهر جدا شد و در همان روز توسط سه نفر به سوی کوفه فرستاده شد.
به نقل سید بن طاووس، به دستور عمر بن سعد روز عاشورا سرهای شهدا بریده و به دست شمر و قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج به کوفه فرستاده شد:
«ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ بَعَثَ بِرَأْسِ الْحُسَینِ علیه السلام فِی ذَلِک الْیوْمِ وَ هُوَ یوْمُ عَاشُورَاءَ مَعَ خَوَلِی بْنِ یزِیدَ الْأَصْبَحِی وَ حُمَیدِ بْنِ مُسْلِمٍ الْأَزْدِی إِلَى عُبَیدِ اللَّهِ بْنِ زِیادٍ وَ أَمَرَ بِرُءُوسِ الْبَاقِینَ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ أَهْلِ بَیتِهِ فَنُظِّفَتْ وَ سُرِّحَ بِهَا مَعَ شِمْرِ بْنِ ذِی الْجَوْشَنِ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قَیسِ بْنِ الْأَشْعَثِ وَ عَمْرِو بْنِ الْحَجَّاجِ فَأَقْبَلُوا حَتَّى قَدِمُوا بِهَا إِلَى الْکوفَةِ وَ أَقَامَ بَقِیةَ یوْمِهِ وَ الْیوْمَ الثَّانِی إِلَى زَوَالِ الشَّمْس.»
«عمر سعد در روز عاشورا سر بریده امام حسین علیه السّلام را به خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم ازدى داد تا آنها آن را نزد ابن زیاد ببرند، سپس دستور داد سر از بدن سایر شهیدان جدا نمودند و آن سرها را به همراه شمر بن ذى الجوشن، و قیس بن اشعث، و عمرو بن حجّاج به سوى ابن زیاد فرستاد، آنها سرها را به کوفه آوردند. عمر سعد در روز عاشورا و روز بعد تا ظهر، در کربلا ماند.»
السید ابن طاووس، الحسینی، علی بن موسی _متوفای 664 ق_ ، اللهوف فی قتلى الطفوف، ص 85 ، ناشر : أنوار الهدى - قم – ایران، چاپخانه : مهر، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1417
علامه مجلسی نیز از محمد بن ابی طالب، این قول را نقل کرده است:
«وقال محمد بن أبی طالب : ثم إن عمر بن سعد سرح برأس الحسین علیه السلام یوم عاشورا مع خولی بن یزید الأصبحی ، وحمید بن مسلم إلى ابن زیاد ثم أمر برؤوس الباقین من أهله بیته وأصحابه فقطعت وسرح بها مع شمر بن ذی الجوشن إلى الکوفة وأقام ابن سعد یومه ذلک وغده إلى الزوال فجمع قتلاه فصلى علیهم ودفنهم ، وترک الحسین وأصحابه منبوذین بالعراء ، ...»
«عمر سعد در روز عاشورا سر بریده امام حسین علیه السّلام را توسط خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم ازدى برای ابن زیاد فرستاد، سپس دستور داد سر از بدن سایر شهیدان جدا نمودند و آن سرها را به همراه شمر بن ذى الجوشن، و قیس بن اشعث، و عمرو بن حجّاج به کوفه فرستاد. عمر سعد در روز عاشورا و روز بعد تا ظهر، در کربلا ماند سپس بر کشتههای خودشان (لشکر یزیدیان) نماز خواند و دفن شان کرد؛ اما امام حسین علیه السلام و اصحاب شان را در بیابان رها کردند...»
المجلسی، محمد باقر _متوفاى1111 ق_، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 45، ص 62، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.
ابن کثیر نیز پس از ذکر این مطلب که خولی سر امام حسین علیه السلام را در خانه اش آورد، و فردای آن روز نزد عبید الله بن زیاد برد، تصریح میکند که بنا بر قول مشهور، سرهای بقیه شهدا نیز همراه سر امام بوده است:
«فلما أصبح غدا به إلى ابن زیاد فأحضره بین یدیه ویقال إنه کان معه رؤس بقیة أصحابه وهو المشهور ومجموعها اثنان وسبعون رأسا وذلک أنه ما قتل قتیل إلا احتزوا رأسه وحملوه إلى ابن زیاد ثم بعث بها ابن زیاد إلى یزید بن معاویة إلى الشام.»
«صبحگاه، سر مطهر امام علیه السلام را نزد ابن زیاد برد و در جلوی او گذاشت. گفته میشود که سر مطهر امام، همراه بقیهی سرهای اصحاب ایشان، بوده است و این قول مشهور است. تعداد سرهای مطهر شهدا، هفتاد و دو سر بوده است. دلیلش این است که سرهای همه شهدا را بریدند [و کشتهی دیگری نبود] و نزد ابن زیاد فرستادند. ابن زیاد نیز سرها را به سوی شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.»
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی _متوفاى774 ق_، البدایة والنهایة، ج 8، ص 190، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
نکته سوم: 72 یا 78 سر بریده شد
درباره این مطلب که سپاه عمر بن سعد، سرهای چند تن از شهدای کربلا را بریدهاند و تعداد سرهای بریده شده چه قدر بوده، اختلاف است.
طبق برخی گزارشها، 78 سر از بدنهای مطهر شهدای کربلا و اصحاب امام حسین علیه السلام بریده شده است. سید بن طاووس مینویسد:
«وَ رُوِی أَنَّ رُءُوسَ أَصْحَابِ الْحُسَینِ علیه السلام کانَتْ ثَمَانِیةً وَ سَبْعِینَ رَأْساً فَاقْتَسَمَتْهَا الْقَبَائِلُ لِتَقْرُبَ بِذَلِک إِلَى عُبَیدِ اللَّهِ بْنِ زِیادٍ وَ إِلَى یزِیدَ بْنِ مُعَاوِیةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَجَاءَتْ کنْدَةُ بِثَلَاثَةَ عَشَرَ رَأْساً وَ صَاحِبُهُمْ قَیسُ بْنُ الْأَشْعَثِ وَ جَاءَتْ هَوَازِنُ بِاثْنَی عَشَرَ رَأْساً وَ صَاحِبُهُمْ شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ جَاءَتْ تَمِیمٌ بِسَبْعَةَ عَشَرَ رَأْساً وَ جَاءَتْ بَنُو أَسَدٍ بِسِتَّةَ عَشَرَ رَأْساً وَ جَاءَتْ مَذْحِجُ بِسَبْعَةِ رُءُوسٍ وَ جَاءَ بَاقِی النَّاسِ بِثَلَاثَةَ عَشَرَ رَأْساً.»
«روایت شده است: که سرهاى یاران حسین علیه السلام هفتاد و هشت سر بود که قبائل عرب به منظور تقرّب به در بار عبید اللَّه بن زیاد و یزید بن معویه (خدا لعنتشان کند) میان خود قسمت کردند قبیلهی کنده با سیزده سر بریده آمد که رئیسشان قیس بن اشعث بود. هوازن با دوازده سر به ریاست شمر بن ذى الجوشن خدا لعنتشان کند. قبیلهی تمیم با هفده سر و بنى اسد با شانزده سر و مذحج با هفت سر و بقیه سپاه هم با سیزده سر.»
السید ابن طاووس، الحسینی، علی بن موسی _متوفای 664 ق_ ، اللهوف فی قتلى الطفوف، ص 85 ، ناشر : أنوار الهدى - قم – ایران، چاپخانه : مهر، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1417
علامه مجلسی نیز از قول «محمد بن ابی طالب» این قول را نقل کرده است:
«وقال محمد بن أبی طالب : وروی أن رؤس أصحاب الحسین وأهل بیته کانت ثمانیة وسبعین رأسا واقتسمتها القبائل لیتقربوا بذلک إلى عبید الله وإلى یزید.»
العلامة المجلسی، بحار الأنوار، ج 45 ص 62
طبق گزارشهای دیگر 72 سر از بدنهای مطهر جدا به نزد ابن زیاد فرستاده شد.
مرحوم شیخ طبرسی در کتاب اعلام الوری، مینویسد:
«وأمر برؤوس الباقین فقطعت وکانت اثنین وسبعین رأسا ...»
«عمر بن سعد دستور داد سرهای بقیه اصحاب را قطع کردند که تعداد شان هفتاد و دو سر بود.»
الطبرسی، أبی علی الفضل بن الحسن _متوفاى548 ق_، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ،1 ص 470، تحقیق و نشر: تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ـ قم، الطبعة : الأولى، 1417هـ .
ابن حاتم عاملی نیز همین سخن را گفته است:
«وأمر برؤوس الباقین من أصحابه وأهل بیته فقطعت، فکانت اثنین وسبعین رأسا. ...»
العاملی، الشیخ جمال الدین یوسف بن حاتم بن فوز _متوفای664 ق_، الدر النظیم. ص 559، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، قم المشرفة. بیتا.
مورخان اهل سنت نیز همین قول را گزارش کرده اند. بلاذری مینویسد:
«فحمل إلى ابن زیاد اثنان وسبعون رأساً مع شمر بن ذی الجوشن، وقیس بن الأشعث وعمرو بن الحجاج الزبیدی، وعزرة بن قیس الأحمسی من بجیلة، فقدموا بالرؤوس على ابن زیاد.»
«هفتاد و دو سر را همراه شمر بن ذی الجوشن، قیس بن اشعث، عمرو بن حجاج زبیدی وعزرة بن قیس احمسی از قبیلهای بجیله، به سوی ابن زیاد بردند.»
أنساب الأشراف، ج 1، ص 424
بدر الدین عینی در کتاب «عمدة القاری شرح صحیح البخاری»، نیز مینویسد:
«وکانت الرؤوس اثنین وسبعین رأساً.»
«سرهای شهدا، هفتاد و دو سر بوده است.»
العینی الحنفی، بدر الدین محمود بن أحمد _متوفای 855 ق_، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 16، ص 241، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
صاحب بغیة الطلب نیز مینویسد:
«وحملت الرؤوس على أطراف الرماح وکانت اثنین وسبعین رأسا.»
«سرها را بر سر نیزه ها زدند و تعداد آن هفتاد و دو سر بود.»
بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج 6، ص 2630.
مقام راس شهداي كربلا(باب الصغير)
نتیجهگیری:
اولا: سر مطهر امام حسین علیه السلام در روز عاشورا نزد ابن زیاد فرستاده شد و همهی مورخان این مطلب را قطعی میدانند.
ثانیا: در این که سرهای بقیهی شهدای کربلا را چه زمانی به کوفه فرستادند، دو قول نقل شده است. طبق یک نقل، در روز عاشورا و بنا به نقل دیگر، روز یازدهم عمر بن سعد سرهای مطهر را همراه اهل بیت با خود بردند.
ثالثا: در تعداد سرهای بریده شده نیز اختلاف است ولی تعداد هفتاد و دو سر، قطعی است.
سرنوشت سر مبارک سیدالشهداء
اینکه سرانجام سر امام حسین(ع) و دیگر سرها چه شد و در کجا دفن شدند، اختلاف است، که در ذیل، ابتدا اقوال گوناگون را در مورد محل دفن سر امام حسین(ع) و سپس سایر سرها نقل میکنیم.[2]
1. برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین(ع) رسیده،[3] فرمودهاند: سر مقدس سیدالشهدا در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرمؤمنان(ع) دفن شده است؛
2. یزید ـ لعنة الله علیه ـ سر مبارک امام را برای حاکم مدینه ـ عمرو بن سعید بن ابی العاص ـ فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود؛[4]
3. در دمشق دفن شده که در مکان آن اختلاف است. به گفتهی ابن ابی الدنیا، در باب الفرادیس و به گفتهی بلاذری و واقدی، در دارالاماره دمشق دفن شده است؛
4. گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آنجا به مصر منتقل کردند و در مشهدی که معروف است، دفن نمودند که زیارتگاه علاقهمندان است؛
5. سر مطهر را به کربلا آوردنده، به بدن مقدس آن حضرت ملحق کردند.
دمشق، سنگي كه سر مطهر سيدالشهداء(ع) روي آن قرار گرفت
سرانجام سرهای سایر شهداء
1. در باب صغیر شام که قبرستان بسیار بزرگی است، مقبرهای است معروف به «مشهد رؤوس شهداء کربلا» که نام بسیاری از شهدای مدفون در آن مقبره، ذکر شده است؛[5]
2. مؤلف «اعیان الشیعه» مینویسد: بعد از سال 1321 هجری قمری، مقبرهای را دیدم که سنگی بالای آن نصب و در آن نوشته شده بود: «هذا مدفن رأس عباس بن علی، رأس علی بن الحسین الاکبر و رأس حبیب بن مظاهر». دو سال بعد، بنا را تخریب و تجدید نمودند و آن سنگ را برداشتند، و در ضریحی که داخل مقبره نصب نمودهاند، اسامی بسیاری از شهدای کربلا را بر آن نقش کردهاند و بعید نیست که این رؤوس در آنجا دفن شده باشند.[6]
3. بر اساس رأی مشهور بین علمای امامیه، بقیه سرهای اهلبیت(ع) که به شام فرستاده شده بودند، به همراه امام سجاد (ع) و زینب(س) به کربلا آورده شده، به اجساد مطهرشان ملحق گردیدند.[7[.
اما قول صحیح مشهور بین علمای امامیه، همچنان که علامهی مجلسی (ره) بر آن تصریح فرموده، آن است که امام سجاد(ع) رأس مطهّر سیدالشهدا و سایر شهدا را در روز اربعین همان سال، (بیستم ماه صفر سال 61 هـ ق) از شام وارد کربلا کرده، به بدنهای مطهّر آنها ملحق گردانیده است.[8]
سید بن طاووس در «لهوف» آورده است: امّا سر مبارک امام حسین(ع)، روایت شده که از شام برگردانده شده و در کربلا در کنار جسد شریف دفن شده است و عمل شیعه بر این اساس قرار گرفته است.[9]
از کلام سید روشن میشود که شیعه بر این باور است که سر مقدس امام(ع)، به جسد مطهر ملحق شده است.
سید اسرار حسینی تنکابنی نیز در کتاب «مصائب الهداة»، پس از نقل اقوال، دربارهی دفن سر مطهر امام(ع) میگوید: «لیکن خبر حمل کردن امام سجاد(ع) سر مبارک را به کربلا و دفن آن با جسد مطهر، اشهر و اظهر و مؤید به عقل و نقل است؛[10]
در کتاب «مقتلالحسین(ع)» آمده است:[11] «بر این که سرهای مطهر به کربلا آورده شدند، تصریح وجود دارد و این تصریح در کتابهای شیعه و سنی از جمله: حبیب السیر و نفسالمهموم، ص 253، و در روضة الواعظین فتال نیشابوری، ص 165، و در مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص 58، و در لهوف سید بن طاوس، ص 112 و در اعلام الوری طبرسی، ص 151 و در مقتلالعوالم، ص 154 و در مناقب ابن شهرآشوب، ج 2 ، ص 200 و در عجایب المخلوقات قزوینی، ص 67 و در الاتحاف بحب الاشراف شبراوی، ص 12 و 23 و در تذکرة الخواص سبط ابن الجوزی، ص 150 و در الکواکب الدریة شیخ مناوی، ج 1، ص 57 و قرطبی نیز این مطلب را ترجیح داده است،[12] و همچنین در نورالابصار نوشته شبلنجی، ص 115 چاپ مصر و نیز اسعاف الراغبین علامه شیخ محمد صبّان ـ از علمای اهل سنت ـ در حاشیه نورالابصار، ص 160 وجود دارد.[13]
نظریهی تدفین سر مطهر در عسقلان
اما دربارهی این قول چهارم که سر مطهر را خلفای فاطمی از باب الفرادیس در دمشق که از خزانهی یزید پیدا کرده و در آنجا دفن نمودند و سپس از عسقلان به مصر برده، در قاهره دفن کردند و برای آن نیز بارگاه عظیمی بنا نمودند؛ همچنانکه سبط بن جوزی گفته است: «علامه امین عاملی (ره) در لواجع الاشجان این قول را پذیرفته است و میگوید: بنا به اتفاق مورخان، خلفای فاطمی مصر، سری از عسقلان قاهره انتقال داده اند و به نام رأس مطهر امام حسین(ع) در آنجا دفن کردهاند و مشهد بزرگی بالای آن ساختمان نمودهاند.»[14]
اما این که «آیا آن سر مطهر، از آن امام حسین(ع) بوده است؟» هرگز روشن و ثابت نشده است؛ به ویژه که دست سیاست و ریاست خلفای فاطمی با آن بازی کرده است و این که از انتقال سر مقدس از عسقلان به مصر چه هدف سیاسی تأمین میشده، خدا میداند. آیا از ترس صلیبیها این کار را کردهاند؟ صلیبیها به چه منظوری آن مشهد را خراب میکردند.
(این قول به اهلسنت اختصاص دارد و هیچ یک از شیعیان بر آن نیست.)[15]
امام یافعی یمنی مکی (متوفی سال 768) در «مرآة الجنان» میگوید: «این مطلب که سر امام حسین(ع) به عسقلان یا قاهره منتقل شده صحیح نمیباشد.»[16]
بنابر این سخن، آنچه نزد یافعی صحت دارد این است که، سری در عسقلان و یا قاهره میباشد، ولی سر مطهرسیدالشهدا(ع) نیست، او بر این باور است که یزید سر مطهر را به همراه خاندان رسالت و جمعی از بنیهاشم و عدهای از موالی ابوسفیان به مدینه منوره فرستاد و در مدینه نزد مادرش فاطمه(س)، در قبرستان بقیع دفن شده است و میگوید: «و این صحیحترین قول در این مورد است.»[17]
این قول را از زبیر بن بکار نقل کرده است و او هم از دشمنان اهلبیت(ع) است و اقوالش ارزشی ندارد.[18] اگر سر مطهر را به مدینه برده باشند، در آنجا دفن نکردهاند؛ زیرا در این فرض باید کنار قبر مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) در بقیع باشد، درحالی که مکان قبر حضرت فاطمه(س) دقیقاً معلوم نیست و به طور معین نمیتوان آن را در بقیع دانست، بلکه فاطمه بنت اسد ـ جدهی امام حسین (ع) ـ در بقیع مدفون است و آن گروه از مورخان که گفتهاند سر مطهر را به مدینه بردهاند،بر این باورند که آن را از مدینه به کربلا انتقال داده، به جسد مطهرملحق کردهاند.
رأس الحسين(ع) عسقلان
سبط ابن الجوزی در «تذکرة الخواص» میگوید: «علما دربارهی رأس مطهر، اختلاف کردهاند و مشهورترین این اقوال آن است که یزید سر مطهر را همراه اسرای اهلبیت(ع) به مدینه فرستاد و از مدینه به جسد مطهر در کربلا برگردانیده شد و دفن گردید و این رأی هشام و غیر او است.»[19]
بر اساس این قول، اگر اسرای اهلبیت(ع) در اربعین همان سال به کربلا آمده باشند، به یقین سر مطهر را با خود آورده و در کربلا دفن کردهاند و دوباره با خودشان به مدینه نبردهاند، این نظریه نیز که از احوال سنیها مؤید قول مشهور امامیه است که سر مطهر به کربلا بازگردانیده و با جسد مطهر آن حضرت دفن شده است.
فرهاد میرزا ـ پسر عباس میرزا ـ در سال 1292 هـ ق، در سفر حج به مصر رفته، و بارگاه «مشهد رأس الحسین (ع)» را در قاهره میبیند و عظمت آن ساختمان در نظر وی جلوه میکند و چون ذهن او را مقام و عظمت امامت گرفته، تصور کرده است که از جهت بودن رأس مطهر در آن مکان است؛ از این رو میگوید: قول یافعی را در این باب صحیح نمیدانم.[20]
اما علی جلال در کتاب «الحسین» میگوید: «امامیه و بعضی از اهل سنّت معتقدند که سر مطهر امام حسین(ع) در کربلا در کنار جسد مدفون است.»[21] او پس از نقل اقوال دربارهی سر مطهر در کتاب یاد شده، نتوانسته است به یکی از آنها، به طور قطع، جزم نماید و در آخر کلامش گفته است: دفن کردن سر مطهر در دمشق و انتقال از آنجا به عسقلان و از عسقلان به قاهره ثابت نشده است.[22]
بررسی روایات منقول در مدفون شدن سرمطهر در حرم امیرالمؤمنین(ع)
در خبر مرفوع ابن اسباط از امام صادق(ع) آمده است:
انک اذا اتیت الغری رأیت قبرین؛ قبراً کبیراً و قبراً صغیراً، فاما الکبیر فقبر امیرالمومنین و اما الصغیر فرأس الحسین(ع).[23]
«زمانی که به نجف میروی، دو قبر بزرگ و کوچک میبینی؛ اما قبر بزرگ از آن امیرالمؤمنین(ع) و قبر کوچک، محل دفن سر مبارک امام حسین(ع) است.»
در خبر است که امام صادق(ع) وقتی که به نجف آمدند، دو رکعت نماز برای زیارت امیرالمؤمنین و دو رکعت برای موضع سر مبارک امام حسین(ع) و دو رکعت برای موضع منبر حضرت قائم حجة ابن الحسن العسکری(عج) نماز خواندند.[24]
در خبر یونس بن ظبیان آمده است: امام صادق(ع) سوار مرکب شد من هم در حضور آن حضرت سوار شدم. حضرت نزد تپههای سرخ تشریف آوردند و پیاده شدند و وضو گرفتند؛ سپس از آنجا به جایی که مقداری ریگ جمع شده بود، بازگشت و در آنجا نماز خواند و گریه کرد، بعد به جایی که پایینتر از اولی بود، رفتند و مانند همان عمل را به جا آورد و فرمود: جایی که اول در آنجا نماز خواندم موضع قبر امیرالمؤمنین(ع) بود و دیگری موضع سر مطهر حسین(ع) میباشد و ابن زیاد ـ لعنة الله علیه ـ وقتی سر مقدس حسین(ع) را به شام فرستاد آن را به کوفه برگردانیدند و برای جلوگیری از شورش مردم، دستور داد تا آن را از کوفه خارج کنند و خداوند سر مطهر را نزد امیرالمؤمنین(ع) باز گردانید و در آنجا دفن شد.
«فالرأس مع الجسد و الجسد مع الرأس».
و این جمله آخر روایت، ظاهرش مطابق گفتهی بعضی اهل تحقیق است:
فالرأس مع الجسد أی بعد ما دفن هناک ظاهراً الحق بالجسد بکربلا.[25]
سر مطهر بر حسب ظاهر پس از آن که نزد امیرالمؤمنین (ع) دفن شد، به جسد مطهر در کربلا ملحق گردیده است.
ولی اشکال این روایات در آن است که هنوز در آن زمان ـ یعنی سال 61 هـ.ق. قبر امیرالمؤمنین(ع) مخفی بود؛ بنابر این، روایت دیگری از امام صادق(ع) که میفرماید: «وقتی که سر مطهر امام را به شام بردند یکی از شیعیان ما آن را دزدید و آورد و در کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) دفن کرد.»[26] نمیتواند روایت صحیحی باشد و استبعاد این معنی که یکی از غلامان آن را از شام بدزدد و به نجف آورده، در آنجا دفن نماید، بیشتر روشن میشود و علاوه بر آن این روایات خلاف نظر مشهور امامیه نیز میباشد.
شیخ حرّ عاملی ـ پس از نقل روایات که به برخی از آنها اشاره شد ـ کلام سید بن طاووس را نقل میکند و میفرماید: «بین عمل اصحاب امامیه و آن روایات، منافاتی وجود ندارد.» شاید عدم منافات بین عمل امامیه و آن روایات، این باشد که ممکن است سر مطهر را یا در موقع بردن به شام نزد قبر امیرالمؤمنین(ع) گذارده باشند و یا در مراجعت از آنجا، سپس باز گردانیده، در کربلا با جسد مطهر دفن کردهاند.
مرحوم شیخ الفقها ـ صاحب جواهرالکلام ـ پس از نقل روایات مزبور و کلام سیدبن طاووس که عمل امامیه مطابق آن است، میفرماید: «ولعله لامنافاة لامکان دفنه مدة ثم نقل الی کربلا»؛ ممکن است سر مطهر مدتی در نجف، نزد امیرالمؤمنین(ع)، دفن شده باشد و پس از آن به کربلا منتقل، و با بدن مطهر دفن شده باشد.»
سپس روایتی را نقل کرده که امام صادق(ع) در نزد قائم مایل در راه غری (نجف) نماز خواند. و از آن حضرت سؤال شد: که آن چه نمازی بود که خواندید؟ فرمود: «این جا موضع سر مطهر جدم حسین(ع) است که آن را در این جا گذاردند.»[27] ممکن است حقیقت امر در روایات مذکور، سرّی از اسرار باشد که واقع آن برای ما روشن نشده باشد و برای مصالحی که در آن زمان وجود داشته، آن احادیث از ائمه(ع) صادر شده است.
افزون بر آن، سندهای این روایات نیز درست تنقیح و تصحیح نشده است و مانند «مبارک خباز» که در کتب رجال از او نامی به میان نیامده و «یونس بن ظبیان» که از وضّاعین حدیث است از راویان آن اخبارند[28] و این روایات حتماّ در دیدرس علمای شیعه و فقها بوده است، ولی با این حال نسبت به آنها بیاعتنایی کرده، روی گردانیدهاند.
از کتب معتبر و قدیمی که در دسترس است، کتاب «الآثارالباقیة عن القرون الخالیة»، نوشته ابوریحان بیرونی است و در آن تصریح شده که سر مطهر، در بیستم صفر در کربلا، به جسد اطیب ملحق شده است و عبارت او چنین است: «در بیستم صفر سر امام حسین(ع) به جثهاش برگردانده شده و با آن دفن گردیده است و در این روز زیارت اربعین وارد شده. کسانی که سر ایشان را برگرداندند حرم آن حضرت بودند که بعد از انصراف از شام به کربلا وارد شدند.» [29]
منبع: مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
رأس الحسين(ع) نجف
نظر شما