خیلی وقت ها درهای مساجد باز نیستند

"خیلی وقت ها درهای مساجد باز نیستند" این را می گوید و ادامه می دهد "موقع هایی هم که ما به مسجد می رویم موقع نماز و بعدش درهای آن را می بندند"

گزارش خبرگزاری شبستان، گروه مساجد و کانون‌های مساجد: ساخت مساجد به عنوان محلی برای نیایش، تجمع و تعامل مسلمانان در طول تاریخ اسلام همواره مدنظر بسیاری از بزرگان دینی و حاکمان و مسئولان کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی بوده و هست.

 

 

وجود جایگاهی برای پرداختن به مسایل اجتماعی و ارتقای ابعاد گوناگون زندگی افراد از جمله زندگی اجتماعی مسلمانان در جوامعی که این گروه در آن ها زندگی می کنند می تواند مأمنی برای افزایش سطح کیفی زندگی این افراد و حتی تمامی کسانی باشد که در این محیط ها اعم از شهرها و کشورها زندگی می کنند و در طول سالیان سال در آن ها به دنیا می آیند و می بالند و زندگی می کنند.

 

 

ضرورت پرداختن به وجود مساجد در محیط های اجتماعی گوناگون و افزایش کارکردهای آن ها برای پاسخگویی به نیازهای انسان ها در جوامع مختلف، موضوعی است که همواره در طول تاریخ اسلام بر آن تاکید شده است و در جوامع گوناگون به شکل های مختلفی به انجام رسیده است.

 

 

موضوعی که در سلسله نوشتارهای «مساجد و معابر» و «مسجدی ها» به آن پرداخته می شود نگاه کمی دقیق تر به مقوله ایجاد مساجد و نیاز کنشگران اجتماعی به وجود آن ها در اطراف محیط های زندگی افراد و نیز چگونگی نقش آفرینی این اماکن دینی در زندگی امروزی بشر است.

 

 

در ادامه به یکی از موضوعات مطرح در زمینه مساجد پرداخته می شود:

 

 

می گویم در مورد مسجد می خواهم با شما مصاحبه کنم با من صحبت می کنی که می گوید"آخر مادرم منتظر است" اما وقتی که مادرش متوجه گفت و گوی ما می شود، می گوید" علی جان ایرادی ندارد" به همین خاطر رو می کند به من و به شوخی می گوید" مسجد خوب است ما مسجد را دوست داریم" من هم لبخندی می زنم و به او می گویم واقعا؟ چرا مسجد را دوست داری؟

 

علی ادامه می دهد" یک مسجد اگر امکاناتی برای ما بچه مدرسه‌ای ها داشته باشد خیلی هم جای خوبی هست چون هم اکثرا جادار هستند و بچه هایی هم هستند که بتوانیم با هم در آن‌ها بازی کنیم ... با این خانه های کوچکی که ما در آن ها زندگی می کنیم امکان بازی چند نفری در آن ها وجود ندارد.

 

می گویم تا به حال با پدر و مادر مسجد رفته ای؟ می گوید"بله، اما کم چون پدر و مادر من هر دو شاغل هستند، اگر بتوانم با دایی یا عموهایم به مسجد می روم نمی دانم برخی مواقع آن ها تمایلی برای این کار ندارند اما من اصرار می کنم"

 

 

https://static1.jamaran.ir/thumbnail/8gdFE0qbON5S/kzxwgq-JKBXtdnsW2DbwP7TrlD6N4XU8Y9m8yC_4JgzeX92dFRcloX0XyXZ6DpfjywpgzrCJSonkiG3pI_QvVJMtK7Jf75PBdWAghkMXlqehjo0im9lJlA,,/Ni3vY50fsKGh.jpg

 

 

ادامه می دهد"دور و اطراف منزلمان دو یا سه مسجد هست اما یکی از آن ها را دارند می سازند و قشنگش می کنند یکی دیگر هم هست که اتفاقا حوض بزرگی دارد و بعضی وقت ها مخصوصا اگر هوا گرم باشد همراه با بچه های دیگر اطراف آن بازی می کنیم"

 

من خودم خیلی دوست دارم به مسجد بروم اما همیشه درهای آن ها باز نیست بعد هم اکثرا موقع نماز است که اگر سرو صدا کنیم بزرگترها ناراحت می شوند و بعضی از آن ها با ما دعوا می کنند و بعدش درهای آن را می بندند.

 

خادم مسجد ما البته آقای مهربانی است که یکی از پسرهایش هم سن ما است و با ما فوتبال بازی می کند چندان کاری با ما ندارد فقط می گوید که آرام بازی کنیم.

 

صحبتم با علی تمام می شود یکی از دوستانش از راه می رسد می گوید امروز می آیی خانه ما پلی استیشن بازی کنیم؟

 

 

 

کد خبر 749754

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha